هسته‌هاي مقاومت ملي

يا مرگ يا آزادي

اگر بنده را بازداشت کردند و در تلویزیون ظاهر شدم

و 25 سال پیش …

دو روز دیگر عمر نخستین مجلس شورای اسلامی که این‌جانب عضو آن بودم و از  تا مزایای این عضویّت، از جمله مصونیّت پارلمانی برخوردار بودم به پایان می‌رسد. از پس‌فردا من نیز مانند بقیّه موکّلینم قابل تعقیب و بازداشت و تأدیب هستم.  به همین دلیل نیز با استفاده از فرصتی که رئیس مجلس در اختیار بنده گذاشته‌اند می‌خواهم به اطّلاع برسانم که اگر در روزهای بعد شاهد گردیدید که بنده را بازداشت کردند و بعد با تبلیغات و سر و صدا اعلام نمودند که بنده جهت بعضی توضیحات و روشن نمودن حقایق در تلویزیون ظاهر خواهم شد و در صورتی که دیدید آن شخص حرف‌هایی غیر از سخنان دیروز و امروز می‌زند و مثل طوطی مطالبی را تکرار می‌کند، بدانید و آگاه باشید که آن فرد مهدی بازرگان نیست!!

مهندس مهدی بازرگان در آخرین جلسه‌ی دوره‌ی اوّل مجلس شورای اسلامی روزنامه جمهوری اسلامی ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۳

___________________________________________________________________

آن هايی که در دهه اول انقلاب زندانی بودند

….  در آن دوران از سال ۱۳۶۰ به بعد، مقامات زندان، زندانی ها و معمولا سران گروه های سياسی را پس از شکنجه بسيار وادار به اعتراف می کردند. اصطلاحا می گفتند زندانی را شکسته اند و توابش کرده اند. آن ها زندانيان را پس از خرد و خاکشير کردن شان از نظر روحی و جسمی به حسينيه زندان اوين می بردند، آن ها را در حسينيه مقابل ديگر زندانيان – که ممکن بود همسر يا خواهر و برادرشان در بين شان بوده باشد – می نشاندند. زندانی به کارهای کرده و ناکرده اعتراف می کرد. آن ها از داشتن وکيل محروم بودند. آن ها شرمنده از شکست شان در مقابل زندانيان با شکنجه ديگری نيز روبرو شدند. در ميان زندانی هايی که وادار شده بودند به تماشا بنشينند برخی که ظاهرا تواب شده بودند، با هو و يا شعار مرگ بر او و يا جريان فکری اش به آزار بيشتر زندانی می پرداختند.

لاجوردی سپس دست چين شده اين نمايشات ضد انسانی را به تلويزيون می آورد. او و همکاران اش، ظاهر نظام اسلامی را حفظ می کردند. آن ها زندانی را با کت و شلوار آراسته جلوی تلويزيون می آوردند تا از «شرايط خوب زندان» و «برخوردهای انسانی برادران بازجو» بگويند و از گذشته شان ابراز پشيمانی و ندامت کنند . در آن سال ها، در اوايل، اقرارهای اين گونه را بسياری از روشنفکران پذيرفتند اما امروز همه می دانند اين نمايش خالی از اعتبار است.

امروز حالت ناآرام محمدعلی ابطحی – وب نگار ِ وبلاگ «وب‌نوشت» که در تاريخ ٢٦ خرداد ماه بازداشت شده بود – و شکل قرار گرفتن دستان او، از جمله دست راستش، از داستان تلخ و مکرر زندانيان شکنجه و وادار به تسليم شده، سخن داشت. حالت نگاه متوحش و نگران او جلوی دوربين، به انسان می گفت: «شرمنده که قهرمان نيستم.»

آقای ابطحی و همه زندانيانی که به خاطر دفاع از رای تان، به خاطر آزادی بيان و دفاع از آزادی، به خاطر شرافت انسانی تان دربند شديد!

شما نبايد شرمنده باشيد

مردم ما قهرمان نمی خواهند

مردم ما انسان شريف را زنده می خواهند.

نمايش اجراشده، در حضور ميليون ها تن از مردم ايران و جهان، شما را روسياه نمی کند. همه می دانند بر شما چه گذشته است اگر هم اعترافی نموده ايد مردم می دانند در چه شرايطی بوديد که چنين شکستيد. درد و سرشکستی تان برای مردم ما که اين روزها عزادار نداها و سهراب ها و محسن ها هستند قابل درک است.

خانواده و عزيزان زندانيان! مردم همراه و همدردتان هستند. تلاش کنيد، آن ها زنده بيرون آيند. بايد نگران زندانيانی بود که وعده داده اند به زودی تکليف شان را روشن کنند.

از جمله آقای محمود احمدی‌نژاد ديروز در جمع اساتيد بسيجی گفت: «دوره جديدی آغاز شده است. بگذاريد مراسم تحليف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، يقه‌شان را می‌گيريم و سرشان را می‌چسبانيم به سقف.»

…..

نگذاريد بار ديگر شرايط تابستان سياه ۱۳۶۷ در ايران تکرار شود! نگذاريد جنايت عليه بشريت بار ديگر در ايران تکرار شود.

آقای منتظری! آقايان موسوی، کروبی و خاتمی و همه آن هايی که حقوق بشر را دنبال می کنيد! شما اين دولت مدعی حفظ ارزش های اسلامی را بهتر از ما می شناسيد از کارهای ضد بشری او در گوشه و کنار ايران در کوچه و خيابان باخبريد آن ها در ايران شرايطی بدتر از زندان ابوغريب در عراق را به وجود آورده اند؛ نگران دربنديان باشيد.

از اين دولت کودتايی هر کاری بر می آيد.

عفت ماهباز

عفت ماهباز

cari_mana_nistani_1

08/01/2009 Posted by | 06- گزيده‌ها و خوانده‌ها | بیان دیدگاه

درمورد اعترافات چه فکر میکنید؟

شنبه 01 اوت 2009 – 10 مرداد 1388

صالح نيکبخت وکيل ده تن از زندانيان و از جمله محمد علی ابطحی، محمد عطريانفر، مازيار بهاری و محسن ميردامادی به گزارشگران بدون مرز اعلام کرد : » من تا ساعت يازده صبح امروز از برگزاری دادگاه موکلان خود خبر نداشتم. بعد هم به محل دادگاه رفتم مرا به محل برگزاری محاکمه راه ندادند. پس از اصرار من آقای مرتضوی دادستان تهران گفت از فردا می توانيد در دادگاه شرکت کنيد. اما اين دادگاه به دليل عدم حضور وکلای متهمان بنا بر اصل ١٣٥ قانون اساسی مصوبه شورای تشخيص مصلحت غير قانونی است و اظهارات زندانيان در اين دادگاه هيج ارزش قانونی ندارد. من تا امروز نتوانسته ام با موکلين خود ملاقات و يا پرونده آنها را ببينم»
در اين دادگاه فقط رسانه های نزديک به دولت و نهادهای قضايی – امنيتی حضور داشتند. و از حضور خبرنگاران مستقل جلوگيری شده بود. خبرگزاری امنيتی فارس اعلام کرده است که برخی از متهمان اگر به محاربه متهم شوند به اشد مجازات محکوم خواهند شد.»

علی آرام: اعتراف همه شبیه به هم است….  به قول یکی اعترافات ابطحی چکیده نوشته های کیهان است ، به خصوص نوشته های مغشوشی که در سال های اخیر یکی از مهره های برادرجسن و حسین به نام پیام فضلی نژاد می نوشت که مصداق بارز بافتن آسمان به ریسمان بود .  اگر این اعتراف ها بدون فشار و شکنجه اخذ شده است ، چرا خبرنگاران رسانه های خارجی و ایرانی مستقل به دادگاه راه ندادید تا بهانه از دستشان گرفته شود.

http://norooznews.org/news/13234.php

https://i0.wp.com/img282.imageshack.us/img282/5959/nskhordad012wm.jpghttps://i0.wp.com/www.bornanews.ir/Images/News/Larg_Pic/22-4-1387/IMAGE633515500213437500.jpg

کاریکاتور: برادر- حسین شریعتمداری.——–  قاضي مرتضوي دادستان انقلاب همراه سردار رادان

  • متن کیفرخواست قاضي مرتضوي (دادستان عمومی) چنان با سرمقاله‌های کیهان شبیه و به ادبیات ستون نیمه‌ی پنهان نزدیک است که نیاز به هوش سیاسی چندانی نیست تا کسی درک کند که این نه یک دادخواست واقعی، بلکه تنها تکه‌پاره‌هایی از همان اتهاماتی است که سال‌ها و بارها حسین شریعتمداری و حسن شایانفر در روزنامه‌ی کیهان تکرار کرده‌اند و حالا به برکت قدرت برآمده از کودتای سیاسی، امنیتی، نظامی و قضایی اخیر، به عنوان کیفرخواست از نماینده‌ی سعید مرتضوی شنیده می‌شود.

http://norooznews.org/news/13224.php

هامان نیکویی: برگزاری چنین بیدادگاهی قطعا هیچ تاثیری در روند جنبش عظیم و همه گیر سبزها نخواهد داشت. امروز مبارزه ی سبزها به مرحله ای از رشد و بلوغ رسیده است که

حتی اگر موسوی هم کنار بکشد این رزم ناتمام از مسیر خودجوش به راهش ادامه می دهد تا جایی که این رود خروشان را به سرمنزل مقصود برساند.

دشمن بداند دیگر بازشماری آرا و ابطال انتخابات در الویت نیست در شرایط فعلی حداقلهای ما برگزاری رفراندوم و تغییر ساختار کلی نظام حاکم است!

مهربان: نمایشی مضحک که فقط آدمهای کور و کر آنرا باور میکنند ! ابطحی میگوید : خاتمی «توانايي و اقتدار مقام معظم رهبري را مي شناخت.» آری این رهبر کینه توز بود که پس از گذشت سالها کینه موسوی نخست وزیر را در دل داشت و به فکر انتقام بود.

ثمین صادقی: دیروز بقالی سر کوچه که بودم، دیدم بقال، سخنرانی مطهری رو نگاه میکند. گفتم شنیدی پسرش چی گفته؟ گفت نه چی گفته؟ گفتم گفته که اگر پدرم می دونست که روزی جمهوری اسلامی قرار است حکومت جور بشود حتما در قانون اساسی بندی رو میگذاشتند راجع به مبارزه با این حکومت جور. او بعد از کلی مهرورزی نسبت اقارب مونث پدر محترم ایشان و باقی همدوره هایش فرمود اتفاقا برعکس، اینها قانون اساسی رو همین جوری تنظیم کردند که جمهوری اسلامی حتما حکومت جور بشودحالا شما بگویید وقتی که تحلیل یک بقال این باشد پس این اعترافات برای چه کسی قرار است پخش بشود؟ چه کسی قرار است باور کند؟ کاش زودتر اعتراف میکردند. راضی به اذیتشان نبودیم به خدا.

فرزاد: مشمئز کننده ترین دادگاه تاریخ بعد از قرون وسطی!

http://www.rahesabz.net/story/152

غلامحسین کرباسچی: فکر می می کنم صریحترین و مختصرترین چیزی که در مورد نمایشنامه اعترافات می توان گفت این است که عاقلان دانند

سید محمد خاتمی: جنایتهایی رخ داده است؛ جانهایی باخته شده است و رفتارهایی با جوانان و زنان و مردان عزیز صورت گرفته است که وقتی در زندانهای در دست بیگانگان صورت می گیرد، همه برآشفته میشوند و فریاد می زنند.

سید محمد خاتمی: دادگاه دیروز مغایر قانون اساسی بود؛ نمایش‌های اینچنینی به ضرر نظام است

اهورا شادفر: مطمئن باشید که تنها نتیجه پخش اعترافات بلند تر کردن صدای الله اکبر مردم و مصمم کردن آنها در ادامه راهی است که قدم در آن گذاشته اند

VivaFreedom-preview.jpg (445×833)عطریانفر: بنده تاکيد می‌کنم شرايط زندان در صراحت لهجه ما تاثير دارد!!!

دختر ابطحي: كساني كه با وبلاگ ايشان آشنا هستند مي دانند كه ادبيات وي بسيار متفاوت از آن چيزي است كه در خبرها آمده است.

خانواده زندانیان سیاسی در منزل محمدعلی ابطحی: همه می دانیم که این اعتراف ها تحت چه شرایطی گرفته شده است.

سهیل سروش نیا: همانطور که احتمالا دیده اید، تسلط و عدم تردید درصحبتهای عطریانفر و ابطحی در دادگاه و آنچه کنفرانس خبری نامیده شد آنقدر زیاد بود که هر کسی متوجه میشد که این صحبتها بارها و بارها تمرین شده است. فقط کافیست سخنان ابطحی در فیلم تبلیغاتی کروبی را با این سخنان مقایسه کنید. خیلی جالب است که یک شخص زندانی بهتر از زمان آزاد بودنش سخن بگوید… کاملا مشخص است که چه بر سر ابطحی آمده که مثل بلبل حرف میزند … آقای ابطحی و عطریانفر ما شما را درک میکنیم.

no TV no fear:همانطور که در دادگاه امروز دیدیم… دروغ ها و فریب ها ادامه دارد اعتراضات مردم نیز به همچنین!

دکتر فاطمه حقیقت جو: دادگاه بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات و متن کیفر خواست صادره را در راستای به اجرا درآوردن سخنان آیت الله خامنه ای در نماز جمعه تهران دانست و گفت. دادگاه امروز (دادگاه بازداشت شدگان حوادث اخیر) پخش فیلمنامه جدید اقای خامنه ای بود. با تقض آشکارقانون اساسی، معترضین به تقلب و کودتای انتخاباتی و رهبران احزاب و فعالان سیاسی را بازداشت و پس از شکنجه جسمی و روحی، بدون وکیل و بدون رعایت تشریفات قانونی و بدون حضور خبرنگاران مستقل و بدون حضور خانواده انها، در یک دادگاه نمایشی آورده  و سخنانی از زبان آنها عنوان می کنند مبنی براینکه در انتخابات «تقلب» نشده است.

حزب مشارکت ایران: کیفرخواست این دادگاه  «بیانیه ای آشفته و ضعیف» ست که

«مرغ پخته را هم به خنده می اندازد.»

  • پيشتر دادستانی تهران ۱۰ مورد اتهام را به دستگيرشدگان نسبت داده بود که برخی از اين اتهام‌ها عبارتند از: «ارتباط مستمر با مجاهدين خلق، بمب‌گذاری، حمل سلاح گرم و نارنجک جنگی، حمله به نيروهای انتظامی و بسيجيان، ارسال تصوير برای رسانه‌های دشمن و ايراد خسارت به اموال و اماکن دولتی و عمومی».

نيف مزروعی، سردبير  وب سايت نوروز و عضو جبهه مشارکت:  متن کيفرخواستی که معاون دادستان در دادگاه قرائت کرد، بيشتر ما را به ياد يادداشت‌های آقای حسين شريعتمداری، مدير مسئول و نماينده ولی فقيه در روزنامه کيهان، می‌اندازد و درست مثل اين است که کپی‌برداری شده باشد و يا شايد اصلاً خود او اين مطالب را نوشته باشد. متأسفانه محاکم دادگستری کاری کرده‌اند که به محلی برای طنزهای تلخ روزگار تبديل شده‌اند. خطی که دراين کيفرخواست پيگيری شد، قبلاً هم از سوی سايت رجانيوز، خبرگزاری فارس و روزنامه کيهان دنبال می‌شد. همان طور که ديديم، اولين اقدام پس از انتخابات اين بود که دفتر مرکزی جبهه مشارکت را پلمب کردند و اين خطی بود که آقايان از روز اول پيگيری کردند. سياست آقايان، برخورد با هر نوع کار تشکيلاتی و حزبی است، برای آنها فرقی نمی‌کند حزب مشارکت باشد يا سازمان مجاهدين يا مجمع روحانيون يا اعتماد ملی. حال، آقايان می‌خواهند اين خطر را با منحل کردن احزاب، برگزاری دادگاه برای سران آن و روش‌های ديگر برای هميشه از بين ببرند. اينکه روند اعتراضات به نتيجه انتخابات بعد از ۴۵ روز هنوز ادامه دارد، برای آقايان سنگين تمام شده است و می‌خواهند با روش‌های مختلف و با دلسرد کردن مردم جلوی ادامه اين اعتراضات را بگيرند و مردم را ساکت کنند.

مجمع تشخیص مصلحت نظامبا توجه به اظهارات یكی از بازداشت‌شدگان اخیر در خصوص هم قسم‌شدن آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با آقایان خاتمی و موسوی در جهت پشتیبانی از همدیگر، به اطلاع مي‌رساند این خبر از اساس كذب محض است و معلوم نیست در چه شرایط و ملاحظاتی بیان شده است.

عطاءالله مهاجرانی: این دادگاه نمایشی پرده‌ی سوم از سناریویی بود که از روز برگزاری انتخابات به اجرا گذاشته شده…  به نظر می رسد این سناریو پرده‌ی چهارمی هم خواهد داشت که آن ضربه زدن به هاشمی، موسوی و خاتمی است و در واقع اعترافات این محاکمات مقدمه‌ی آن پرده‌ی چهارم است. او درباره‌ی سخن ابطحی مبنی بر هم‌قسم شدن هاشمی، موسوی و خاتمی و تکذیبیه‌ی مجمع تشخیص گفت کسی که آقای هاشمی را بشناسد یا ذره‌ای باریک‌بینی سیاسی داشته باشد به خوبی می‌داند که باتوجه به شخصیت و منش هاشمی و جایگاهش به عنوان رییس مجمع تشخیص، هم‌قسم شدن او با یکی از کاندیداها به این شکلی که مطرح شده، غیرممکن و بی‌معنی است و به جمله‌ی آخر تکذیبیه‌ی مجمع در اشاره به نوع اعتراف‌گیری از دستگیرشدگان توجه داد. مهاجرانی گفت آن‌ها در پی حذف کامل سران و احزاب اصلاح‌طلب و هاشمی که از نظر آن‌ها معمار اصلی اصلاحات است هستند. در جواب سوال مجری که پرسید ایا آن ها در رسیدن به هدف‌شان موفق خواهند شد یا نه، گفت آن‌ها به قول محمد مطهری تنها در پی “جمع کردن” مساله هستند و از “حل کردن” آن عاجزند.

محسن مخملباف : از این به بعد در هر کجا تصویر ابطحی را ببینیم به احترام او از جایمان برمی خیزیم تا اعتراف گرفتن به وسیله شکنجه، دیگر نگرانی مبارزمان ما نباشد.

علی طائفی ( جامعه شناس و پژوهشگر مسایل اجتماعی ایران، در سوئد) : اتفاقاتی که امروز در حال وقوع است، نمایانگر این است که نظام قدرت در ایران هنوز پس از ۳۰ سال برای اقناع مردم همچنان سیاست‌های کهنه نخ‌نمای پیشین را استفاده می‌کند. گرچه انحراف افکار عمومی در ایران و پیشبرد ماشین قدرت که به هیچوجه به سود ملت و در نهایت حتی به سود این نظام موجود هم حرکت نمی‌کند.

آيت‌الله محسن موسوي تبريزي : برگزاري دادگاه ديروز براي من تعجب آور بود چرا كه بدون هيچ ضابطه‌اي 100 نفر را به عنوان متهم به دادگاه آورده بودند و خواستند به صورت فله‌اي محاكمه كنند.اين نشان مي‌دهد كه آنقدر زنداني وجود دارد و آقايان آنچنان تحت فشار هستند كه به يك باره همه آنها را به دادگاه آوردند.

نعمت احمدی: جناح اصولگرا بیشتر از این نمایش متضرر می‌شود!

مجمع روحانيون مبارز با نمايشى خواندن دادگاه اصلاح طلبان متهم به ايجاد «اغتشاش» در ايران گفته است: مى خواستند ذهن مردم را از جنايات ضد انسانى در برخى بازداشتگاه ها منحرف كنند.

مجمع روحانيون مبارز با محکوم کردن دادگاه ياد شده به عنوان «نمايشی مبتذل» خواستار شناسايی عاملان جنايت ها عليه مردم و محاکمه و مجازات آنان شده است.

۱۳۸۸/۰۵/۱۳

_____________________________________

كيهان (حسین شریعتمداری) :
ديروز، در اولين جلسه دادگاه علني جمعي از عوامل فتنه و آشوب هاي اخير، كه جاي چند تن از خواص آلوده به عنوان متهمان اصلي در آن خالي بود، بسياري از واقعيت هاي تلخ به گونه اي مستند و غير قابل انكار برملا شد و كمترين ترديدي باقي نماند كه مسئوليت فتنه اخير را تعدادي از خواص آلوده به عنوان يك مأموريت بيروني برعهده داشته اند. به يقين در ادامه جلسات علني دادگاه از واقعيات بيشتري پرده برداري خواهد شد. مثلاً اين كه كيان تاجبخش جاسوس نشان دار «سيا» مستقيماً با خاتمي در ارتباط بوده است. او در جريان آشوب هاي 18 تير ماه 78 نيز بازداشت شده بود كه شبانه با دستور صريح يكي ازهمان خواص آلوده آزاد شد! و يا، رامين جهانبگلو جاسوس ديگر آمريكايي، مأموريت خود براي فتنه و آشوب را مستقيماً و بي پرده با خاتمي و موسوي و چند تن ديگر از سردمداران اصلاحات در ميان مي گذاشته است و يا آقاي … مخفيانه به آمريكا سفر كرده و با «جرج سوروس» رهبر كودتاهاي مخملي در منزل شخصي وي به تبادل نظر مي نشيند و يا جان كين نظريه پرداز و طراح آشوب هاي خياباني- در كشورهاي مخالف غرب- و عضو برجسته MI6 انگليس در سفر به ايران با تعدادي از خواص آلوده و دست اندركار آشوب هاي اخير ملاقات مي كند و از طريق آنها به ديدار يكي از علما مي رود و مي كوشد از سادگي توأم با صداقت وي به نفع مدعيان اصلاحات استفاده كند و متأسفانه موفق هم مي شود و يا هاله اسفندياري عضو ارشد كميته آمريكايي روابط اجتماعي اسرائيل (AIPAC)، مدير ارشد برنامه خاورميانه مركز وودر ويلسون و مشاور بنياد صهيونيستي NED كه اخيرا مبلغ 400 ميليون دلار براي حمايت از آشوبگران در ايران اختصاص داده بود از مدت ها پيش تماس هاي حضوري مستمري با سركردگان كنوني جبهه اصلاحات داشته است و يا، «ژانت آفاري» بهايي و همكار رسمي موساد به دعوت زهرا رهنورد همسر ميرحسين موسوي به ايران مي آيد و ضمن سخنراني در دانشگاه الزهرا(س)، نشست هاي متعددي با ميرحسين موسوي و چند تن ديگر از دار و دسته وي داشته است و يا….!!!!!!!!!!!!!!!!

https://i0.wp.com/i16.tinypic.com/819zvqu.jpghttps://i0.wp.com/www.dw-world.de/image/0,,3316789_4,00.jpg

حسین شریعتمداری

08/01/2009 Posted by | 06- گزيده‌ها و خوانده‌ها, 22944538 | بیان دیدگاه

در شو امروز، ابطحی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد!

From: Enghelabe Sabz

شنبه 01 اوت 2009 – 10 مرداد 1388

VivaFreedom-preview.jpg (445×833)

عطریانفر: بنده تاکيد می‌کنم شرايط زندان در صراحت لهجه ما تاثير دارد!!

بهزاد نبوی بازیگر خوبی است. محمد عطریانفر بازیگر خوبی است. محسن امینزاده بازیگر خوبی است. محمدعلی ابطحی بازیگر خوبی است. دادگاه نبود این اسمش. استودیوی تلویزیونی بود و كارگردان كارنابلدی داشت. شو بود. نمایش بود. اعتراف نبود اینكه. كمدی تلویزیونی بود اصلا. كارگردان این فیلم تلویزیونی شكست خورد. چیدمانش نمره نیاورد. به چشمهای بهزاد نبوی نگاه كنید. ته دلش دارد میخندد كه: بَه، عجب بازی مضحكی است. چه خوب دارم بازیشان میدهم. به چشمهای محمدعلی ابطحی نگاه كنید. هنوز ته چشمهایش همان شیطنت هست. لاغر شده؟ اما چشمهایش شوخ و شیرین است، مثل همان عكس گوشهی وبلاگش. او هم دارد ته دلش میخندد كه كارگردان را بازی داده است. اینكه اسمش اعتراف نیست، سناریوست. بازیگران خوبی اند دوستان ما. كارگردان را هم بازی داده اند حتی. این سناریوی ضعیف را به خوبی بازی كرده اند. تماشاچیان این فیلم تلویزیونی كه ما باشیم، سرخوشیم از اینهمه زیركی دوستانمان. چه زیبا و خوش است این بازی.

در جشنواره ی امروز،

محمدعلی ابطحی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را گرفت،

با آن تصویر دیدنی لاغر و بدون عمامه اش!

او یک دیپلم افتخار هم گرفت برای آن سکانس ابتکاری که در آن کاغذ را بالا گرفت و از رویش اعترافات نوشته شده در سناریو را خواند. محمد عطریانفر هم سیمرغ بهترین بازیگر نقش دوم مرد نصیبش شد، با دستهایی که برای گول زدن هرچه بیشتر کارگردان مدام به بالا و پایین میرفت. بهزاد نبوی البته ظاهرا بازیگر جویای نامی نیست، چون رفت و پشت دوربین و کنار دست فیلمبردار نشست تا زیاد در چشم نباشد. اما بالاخره روزی پرده ها كنار میرود؛ و تماشاچیان این بازی، ما، به افتخار بازیگرانمان كه اینبار كارگردان را فریفتند، به احترام برمیخیزیم و كلاه از سر برمیداریم. این دو بازیگر برگزیده بیشک شایسته ی احترام اند، لااقل به خاطر دیالوگهای زیبایشان. آنجا که ابطحی گفت: اگر این صحبتها را نمیكردیم، یک ماه بیشتر در آنجا میماندیم. یا عطریانفر که گفت: وقتی فروردین ماه 57 از زندان آزاد شدم، هیچگاه احتمال سرنگونی نظام طاغوت را نمیدادم. چقدر گویاست همین دو نکته. كارگردان یادش بماند. سناریو لو رفت که هیچ، دکوراسیون صحنه هم رسواتر از آن بود که مصنوعی به چشم نیاید. این بدترین فیلمی بود كه میتوانست بسازد.

این فیلم، زرشك زرین گرفت!

http://norooznews.org/news/13239.php

ابطحي در زندان شاه و زندان جمهوري اسلامي:

http://bizzbilak.blogfa.com/post-25.aspx

___________________________________________

دوشنبه 2 آذر 1388

محمدعلی ابطحی رئیس دفتر رئیس جمهوری پیشین ایران محمد خاتمی که در شروع ناآرامی های اخیر این کشور دستگیر و بعد از اعتراف و قبول اتهامات در دادگاه به شش سال زندانی محکوم شد، امروز یکشنبه به قید وثیقه از زندان اوین آزاد گشت.

abtahi-free-khatami-2.jpg

محمد خاتمی لحظاتی پس از آزادی سیدمحمدعلی ابطحی به دیدار وی رفت

________________________________

[abtahi.jpg]

در تمام روزهای سکوت و سیاه کابینه سیاه نهم و دوران سکوت دولت هشتم که کسی نمی توانست یک کلمه حرف بزند،

ابطحی تنها کسی بود که با نوشته های کوتاه و دقیق و گاهی اوقات بسیار شوخ و اکثرا جسورانه اش، خیلی حرف ها را می زد. ابطحی از آن روحانیونی بود که قبل از همه یاد گرفت وقتی درها بسته است، چگونه از دریچه ویندوز بیرون برود.

ttp://analysis-that.blogspot.com/2009/11/blog-post_10.html

برای محمدعلی ابطحی، که هم‌چنان دوست‌داشتنی‌ترین دروغ‌گوی دنیاست!

نوشته‌ی فريد on Saturday

حکم شش سال اسارت برای محمدعلی ابطحی، یکی از غم‌انگیزترین رخداهای پس از کودتای انتخاباتی خرداد ماه سال جاری است. خبری که روی خبرگزاری‌ها آمده، یکی از بدترین و غیر قابل تحمل‌ترین اخباری است که در این چند ماه منتشر شده. محمدعلی ابطحی بدون شک در رده‌ی محبوب‌ترین و مردمی‌ترین فعالان سیاسی‌یِ کشورمان ایران است که این محبوبیت‌اش داغ روی دل خیلی‌ها گذاشته.

محمدعلی ابطحی را مجبور به دروغ‌گویی کردند. همان لحظه عشق و محبت به ابطحی ذره‌ذره‌ی خاک ایران را سبز کرد. محمدعلی ابطحی را پشت میله‌های اوین حبس کردند و باز هم نتوانستند از میان مردم و از اعماق دل‌های مردم بیرو‌ناش بیاورند. وبلاگ محمدعلی ابطحی را به دروغ آغشته کردند و هیچ‌کس نبود که نفهمد این نوشته، نوشته‌ی ابطحی‌یِ مردم نیست.

اما…آخرش هم همان شد که آقایان دوست نداشتند! آقایان خیلی دوست داشتند که آقای ابطحی را هم از زندان آزاد کنند و حقیرش کنند و با دست و پای دراز شده به کنج خانه بفرستندش. اما شش سال حبس تعزیزی چیزهای دیگری می‌گوید. شش سال حبس تعزیزی همان را می‌گوید که نیامدن هاشمی به نماز جمعه می‌گوید. همان را می‌گوید که محکوم شدن اعتراف نکرده‌ها می‌گوید. همان را می‌گوید که آزاد کردن هنگامه‌ی شهیدی می‌گوید و خیلی چیزهای دیگر.

آقای ابطحی! چه در زندان و چه در خانه، شما هم‌چنان و تا ابد، دوست‌داشتنی‌ترین دروغ‌گو و خس و خاشاک دنیا باقی خواهید ماند.

_____________________________________

[abtahi-ny-2.jpg]

تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۸۸, ساعت ۱۲:۴۳ قبل از ظهر

تاویل نوشته های وبلاگی که شش ساله شد

مرتضی نیک پندار

شبکه جنبش راه سبز(جرس):

محمدعلی ابطحی که تنها چند روز است از زندان آزاد شده، در سالگرد ششمین سال راه اندازی وبلاگش مطلبی منتشر کرده است.

نوشته ابطحی کاملا متاثر از حال و هوای دوران زندان اوست. او خبر داده که «حالاحالاها حوصله هر روز نوشتن» را نخواهد داشت و در پایان آرزو کرده است که بتواند به نوشتن وبلاگش همچنان ادامه دهد.

درست شش سال پیش در تاریخ چهارم آذرماه سال ۱۳۸۲ بود که محمد علی ابطحی، معاون وقت پارلمانی و حقوقی رياست جمهوری، رسما فعالیت خود را در سایت وبنوشت با عنوان «ما هم اومدیم!» آغاز کرد. ابطحی اولين روحانی دارای مقام رسمی بود که کار وبلاگ نویسی را آغاز کرد. نوشته ها و عکس هائی که او از طریق دوربين موبايلش می گرفت، دریچه تازه ای را بر روی مناسبات مقامات جمهوری اسلامی گشود و  نکته های مگویی از درون جلسات و گفته های خصوصی آنان به وبنوشت درز کرد.  وبلاگ نویسی ابطحی واکنش های بسیار متفاوتی را برانگیخت. برخی او را متهم کردند که قصد دارد با این کار محبوب شود! برخی از اصلاح طلبان کار ابطحی را دور از شئونات قلمداد کردند و محافظه کاران نیز  تا آنجا که توانستند به او و نوشته های وبلاگش تاختند.  در همان اولین نوشته وبنوشت ابطحی پاسخ همه را چنین داد: «من برای خودم مثل همه افراد حق و حقوق قائلم که آنچه را دوست دارم، بنویسم. خودم باشم و دلم. و اصلاًً هم به روانکاوی و روانشناسی احتیاج ندارد. بابا، در این دنیای سیاه و سفید، رنگهای دیگری هم هستند. من خودم را یکی از علاقمندان به رنگهای غیر از سیاه و سفید می دانم. جرأت آنرا هم داشته ام که صاف و پوست کنده نظراتم را بگویم و صد البته این حق را هم برای همه قائلم که با دیدگاههای من مخالف باشند. اصلا خوبی محیط سایت و وبلاگ همین است که همه بتوانند حرف بزنند.»ابطحی در استفاده از دستاوردهای دنیای ارتباطات پیشروترین روحانی است. او ۳۱ سال پیش و در جریان انقلاب ایران نیز تنها روحانی ای بود که جسارت کرد تا دست به دوربین فیلم برداری ببرد و در شهری مذهبی چون مشهد از راه پیمایی های مردم فیلم و عکس بگیرد. شش سال پیش هم ابطحی با راه اندازی وبلاگ نشان داد که هوشمندانه شیوه های جدید ارتباطاتی، را شناخته است. همان زمان در گفت و گویی با روزنامه شرق او دلیل علاقه خود به دنیای مجازی را چنین اعلام کرد: «ارزش وبلاگ بيشتر از بولتن های محرمانه است. ما مسئولان کشوری در بولتن ها و نوشته ها و تحقیقات عادی و محرمانه و سری خیلی از مسائل جامعه را می خوانیم. ولی من با همه وجود احساس کردم خواندن وبلاگهای نسل جوان و اطلاع یافتن از مسائل مردم از طریق ایمیل  خیلی با آنچه که ما پشت میزهامان از جامعه می خواندیم تفاوت دارد. همواره هم بر اين تفاوت تاکید می کردم.»

 

بولتن نویسی های آشکار ابطحی در وبلاگش، بالاخره کار دست او داد. او که در انتخابات ریاست جمهوری سال جاری بر خلاف سید محمد خاتمی از مهدی کروبی حمایت کرد تنها چهار روز پس از پایان انتخابات و در خلال سلسله بازداشت های زنجیره ای چهره های مشهور اصلاح طلب به زندان افتاد. در دهم مردادماه سال ۱۳۸۸، در دادگاهی که بدون حضور خبرنگاران مستقل و حتی وکلای متهمان برگزارشد ابطحی به همراه محمد عطریانفر در کنفرانسی خبری حضور پیدا کرد و میرحسین موسوی را «دچار توهم تقلب» دانست و همراهی خاتمی را با موسوی «خائنانه» خواند. وی هم‌چنین هاشمی رفسنجانی را متهم به «انتقام» از احمدی‌نژاد و خامنه‌ای کرد. در همان زمان شایعه شد که صحیت های ابطحی ناشی از قرص های روانگردان خاصی است که در زندان به او خورانده می شده است اما باز خود او در مصاحبه‌ای که روز ۱۱ مرداد از اخبار 20:30 شبکه دوم تلویزیون پخش شد موضوع قرص ها را تکذیب کرد و بیان آن را توهین به خود و مردم دانست. وی همان زمان گفت:»شجاعت بزرگتری وجود دارد که بنده از آن استفاده می‌کنم لذا اگر انسانی احساس کند که به دیدگاهی رسیده و این دیدگاه به نفع نظام است بیان آن شجاعانه‌تر است از بیان دیدگاه و نظر اپوزیسیون در مقابل حکومت و نظام.»

در طول ۱۶۰ روز دوران زندان محمدعلی ابطحی تنها چهار بار توانست نوشته ای بر روی وبلاگش منتشر کند. این کار تردید عمومی جامعه و وبلاگ نویسان ایرانی را برانگیخت و آنان ادعا کردند که نوشته های ابطحی متعلق به خودش نیست و یا از سوی بازجوهایش به او انشا شده است. فارغ از محتوای این نوشته ها به هر حال ابطحی باز هم می تواند افتخار کند که اولین کسی است که از درون زندان توانسته است وبلاگش را به روز کند. از زمان آزادی نیز تا کنون او تنها دو پست کوتاه منتشر کرده است. در نخستین پست او خبر آزادی خود را با ذکر یک بیت شعر چنین اعلام کرد: «دوران هجر را گذراندیم و زنده ایم/ ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.» ابطحی در همان پست از همه کسانی که در طول حضور او در زندان از او یاد کرده بودند تشکر کرد و نوشت: «به خصوص از همسر عزیزم که بار تنهایی و سیاست و خانواده را زینب وار بر دوش کشید ممنونم.» استفاده از تعبیر «زینب وار»، برای جامعه ایرانی که به رمزگشایی از نوشته ها علاقه فروانی دارد القاکننده این موضوع بود که ابطحی مسببان سختی هایی را که کشیده یزیدی و منتسب به دستگاه جور می داند. در پست دوم ابطحی نیز که به مناسبت ششمین سال تاسیس وبنوشت منتشر شده، عبارات و لغاتی که قابلیت تاویل دارند، یافت می شوند. او نوشته: «خیلی در روزهای اولیه بازجوئی برای جملات وکلمات وبلاگم بازجوئی پس دادم. در کیفرخواستم هم، هم در بند تبلیغ علیه نظام وهم در بند توهین به رئیس جمهور به نوشته های وبلاگم استناد شده است. خیلی در دادگاه من و وکیلم در این مورد حرف زدیم تا ثابت کنیم که جرمی نکرده ام.» این در حالی است که مطابق حکم دادگاه اولیه ابطحی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است. اما او همچنان امیدوارانه در آخرین پستش نوشته: «خدا کریمه و لطف شماها بی پایانه.» ابطحی از همه دوستانش در وبلاگستان ایرانی خواسته است که دوباره به او لینک بدهند و دعا کنند تا او بتواند «وبنوشتی باقی بماند.

08/01/2009 Posted by | 06- گزيده‌ها و خوانده‌ها | 5 دیدگاه