اگر موج سبز خانه نشین شود
اگر موج سبز خانه نشین شود
خاتمی و موسوی و بقیه زندانی خواهند شد
کودتاچی های 22 خرداد نیز مانند هر کودتاچی دیگری، در هر کشور امریکای لاتین و یا افریقا و آسیا همان اندازه بی حیا و بی رحم است، که دروغگو و ترسوست.
آنها که در سپاه پاسداران نقش آفرین کودتای ننگین 22 خرداد شدند، از همین قماش اند و به همین دلیل وقتی دفتر سیاسی سپاه – بخوانید حجت الاسلام خون ریز «ذوالنوری«- برای بازداشت و محاکمه میرحسین موسوی و محمدخاتمی لحظه شماری می کند، نباید تعجب کرد. البته که شرم آور است وقتی بنام «سپاه پاسدار انقلاب 57» علیه مردم کودتا می کنند و برای ریختن خون مردم حد و مرزی نمی شناسند، اما «کودتا» بهرحال «کودتا»ست! مگر بعد از کودتای 28 مرداد مصدق را محاکمه نکردند؟ این طبیعت کودتاست و به همین دلیل است که همیشه درباره مصدق گفتند وتکرار کردند که اشتباه بزرگ او، همان غفلت تاریخی برای فراخواندن مردم به خیابان و مقابله با کودتا بود. آن غفلت به قیمت سلطه 25 ساله استبداد شاه انجامید. محمد خاتمی و میرحسین موسوی و حتی مهدی کروبی و تشکل های همسو با آنها، از آن تجربه تلخ تاریخی درس گرفتند و صبح روز بعد از کودتای 22 خرداد مردم را به مقابله و مقاومت علیه کودتا فراخوندند. اینست آن کینه ای که کودتاچی ها علیه موسوی و خاتمی و کروبی در سینه دارند. اگر از بیم مردم نبود، همان شب 22 خرداد و به همراه بقیه فعالان و رهبران سیاسی بازداشت شده، آنها را نیز بازداشت می کردند و اکنون نیز اگر تاخیر می کنند از همین بیم و هراس است. به همین دلیل، یگانه راه جلوگیری از ادامه بازداشت ها و محاکمات، حفظ مردم در صحنه است. در غیر اینصورت، دفتر سیاسی سپاه پاسداران، یعنی همان دفتری که در جریان کودتای گام به گام در قلب سپاه پاسداران – در دوران خامنه ای- از چنگ امثال میردامادی در آمد و دراختیار امثال ذوالنوری قرار گرفت به تهدید خود، در آخرین شماره «صبح صادق» ارگان مطبوعاتی سپاه که زیر نظر همین دفتر منتشر می شود، برای دستگیری و محاکمه موسوی و خاتمی، کروبی و صانعی و خوئینی ها و بقیه جامه عمل خواهند پوشاند
http://www.peiknet.com/1388/08mor/19/PAGE/32DARS.htm
—–
استقرار فاشیسم در ایران
دولت كودتا- استعفا استعفا!
از جان خود گذشتم، با خون خود نوشتم: يا مرگ يا آزادي!
حكومت فاشيستي! – تو دولت ما نيستي!
مرگ بر حكومت فاشيستي!
________________________________________________
استقرار فاشیسم در ایران
کمال الدین نبوی
در اکتبر 1922 یک گروه از ایثارگران و رزمندگان جنگ جهانی اول در ایتالیا که بدور یکدیگر جمع شده بودند، پس از یک نمایش قدرت در رم، حکومت را در این کشور بدست گرفته و یک نظام فاشیستی برقرار کردند. فاشیستها در ابتدا مجموعه ای ازگروه های ایثارگر و بی نام و نشان و فاقد برنامه بودند. بعدها در آلمان، حزب ناسیونال سوسیال با یک برنامه از پیش آماده شده قدرت را در سال 1933 بدست گرفت. در اسپانیا نیز، پس از یک جنگ خونین داخلی فالانژها به رهبری فرانکو در سال 1936 به عنوان تنها رهبر اسپانیا قدرت را بدست گرفت. ایتالیای موسولینی، آلمان هیتلری و اسپانیای فرانکیست مهمترین نظامهای فاشیستی اروپا میباشند.
—————
جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی ایران و در راس آن آقای احمدی نژاد نیز یک گروه از رزمندگان بی نام ونشان است که پس از سالها یارگیری و مهره چینی در درون نهادهای حکومتی ایران، … مدل جدیدی از حکومت در ایران را تجربه میکند… یک نظام فاشیستی ….
درباره شیوه های استالینیستی دستگاه حاکم برایران نیازی به استدلال چندانی وجود ندارد. در این مورد کافیست به چگونگی برخورد حکومت با مردم معترض، منتقدین، مخالفین و بالاخص مسئولین سابق حکومتی آن، نگاهی اجمالی داشت.
نظام جدید ایران از لحاظ «فلسفه» سیاسی و «ایدئولوژیکی» یک نظام فاشیستی است.
با مطالعه مختصات و ویژگی های فاشیسم براحتی در میآبیم که نظامی که در ایران حاکم شده است شبیه نظامهای فاشیستی نیست بلکه همان نظام فاشیستی است. علیرغم استنادات و نظریه های بظاهر اسلامی متفکرین و مجریان این نظام (مانند آقایان مصباح یزدی، احمدی نژاد و مشائی)، نظامی که آنها تحت عنوان «حکومت اسلامی» پیشنهاد میکنند و در عمل در حال پیاده شدن است هیچ تفاوت ماهوی با نظامهای فاشیستی در غرب ندارد و فاقد هرگونه عنصر تازه و بکری است.
1 ـ راستهای افراطی حاکم بر ایران تشابهات بسیاری با سلف ایتالیائی و آلمانی خویش دارند. در ایتالیا نیز فاشیستها از ایثارگران جنگ بودند، … آنها نیز مانند اخلاف ایرانی خود مجموعه ای از رزمندگان گمنام یا کم آوازه ای بودند …
2 ـ …. نه هیتلرکه سرجوخه ارتش آلمان در جنگ جهانی اول بود و نه موسولینی که آهنگر زاده ای بود، تعلقی به طبقه حاکمه نداشتند. آنها از مردمان «عادی» بودند. نه تنها رهبران که بلکه بسیاری از کادرها و اعضای فاشیستها از میان مردم عادی بودند.
سران فاشیستها … همچون آقای احمدی نژاد بی صبرانه در پی «کوبیدن سر» رقبای خویش «به سقف» اند. و اتفاقا از این منظر، میتوان آنها را انقلابی نیز بشمار آورد!
3 ـ فاشیستها برابری آحاد مردم را قبول ندارند. فاشیسم نخبه گراست و بر اینست که یک گروه کوچک از انسانها، نخبگان یا خواص (در فرهنگ دینی: «مومنین»)، ماموریت دارند تا بقیه جامعه را رهبری و هدایت نمایند. … آنها کادرهای ورزیده، منظم، باوفا، مطیع رهبر … میباشند که همانند یک سرباز آماده انجام بی چون و چرای فرمان اند.
4 ـ فاشیستها تاب تحمل آزادی های فردی را ندارند. به بهانه ارجحیت منافع جمع بر منفعت فرد، با آزادی بیان و آزادی اجتماعات و حتی با آزادی عقیده نیز مخالفند. …. وحدت کلمه و ید واحده که در شعار «همه همقدم شوید» نازی ها بیان میشد یکی از اصول اساسی فاشیسم است.
در عین حال فاشیستها خود را مدافع عدالت اجتماعی و مخالف سرمایه داری و ثروت اندوزی میدانند. آنها در پی محدود کردن لیبرالیسم اقتصادی و ارائه خدمات اجتماعی میباشند و همانند کمونیستها به شدت بر طبل عدالت میکوبند.
5 ـ یکی از اولین اقدامات فاشیستها در همان ابتدای دستیابی به قدرت … انحلال احزاب، جمعیت ها و سندیکاها، بستن روزنامه ها، خفه کردن صدای منتقدین … است و تخطئه اپوزیسیون و نیز تمسخر و مجازات هرآنکس که مانند آنها نمی اندیشد
در آلمان نازی، در همان ابتدای سال 1933 که حزب هیتلر به قدرت رسید، استقرار سانسور یکی از اولین اقداماتی بود که در چارچوب سیاست «زیرپا انداختن» به اجرا درآمد. سانسور شامل تنها اخبار نمیشد بلکه محاورات و مکالمات را نیز در بر میگرفت و معترضین در معرض حبس های فله ای قرار داشتند. در ایتالیا معترضین را به جزیره لیپاری میفرستادند و در آلمان بازداشتگاههای دسته جمعی (مانند کهریزک) را تدارک دیدند که بعدها به دلیل گسترش مخالفین وسعت بیشتری یافتند.
6 ـ نظام فاشیستی نظامیست مبتنی بر اقتدار و متکی به نیروهای انتظامی و امنیتی. علاوه بر استفاده بی حد و مرز و غالبا بی دلیل از خشونت و ترور، نظام فاشیستی زبانی چرب و مردم فریب دارد. یک نظام فاشیستی بدون تکیه به نیروهای مسلح و رسانه های تک صدا و دروغ پرداز، پس از مدت کوتاهی فرومی پاشد. رژیم های فاشیستی ارزشی برای اعداد و ارقام و آمار قائل نیستند و بسته به منافع و سیاستهای لحظه ای شان به آنها استناد میکنند. به عبارت دیگر نظام فاشیستی مبتنی بر دروغ، زور و وحشت است. همه نظام های فاشیستی بدون استثنا تئوری «النصر بالرعب» را بدون ملاحظه به اجرا درآورده اند. سازماندهی آحاد ملت در سازمانهای عقیدتی مانند «جوانان نازی»، «بسیج»، و «میلیشیا» برای خفه کردن هرگونه اعتراض از وجوه مشترک رژیم های فاشیستی و کمونیستی است.
7 ـ یکی دیگر از مشخصه های نظام فاشیستی غیر عقلانی بودن و بی منطق بودن غالب اعمال اش است، فاشیسم بر اساس «غریزه» امور کشور را میگرداند. در نمونه وطنی ما میتوان برای مثال به ارزیابی وضعیت کشور، وجود تورم یا ارزانی از طریق صحبت کردن با بقال یا قصاب محله و نه با استناد به علائم و آمار و ارقام علمی اشاره نمود. عزل وزرا ده روز قبل از پایان عمر دولت نهم نیز از همین مقوله است! فاشیستهای ایتالیائی قبل از به کف گرفتن قدرت سیاسی، برنامه مشخصی برای اداره کشورشان نداشتند. نظام فاشیستی چون در پی حفظ آزادی عمل خویش است، اصولا نسبت به برنامه ریزی علمی دراز مدت در اداره کشور بدبین است.
8 ـ مشخصه دیگر فاشیستها عبارتست از تعریف خود بر اساس نه آنچه که هست بلکه بر پایه آنچه که نیست! او خود را با تکیه به دیگران تعریف میکند! نظام فاشیستی، خود را مخالف لیبرالیسم، مخالف مجلس، مخالف آزادی، مخالف هرج و مرج، مخالف نهادهای اداری، مخالف احزاب، مخالف … همه چیز میداند و دغدغه منطق این مخالفت ها را نیز ندارد. فاشیسم یک جنگ بی پایان است! چنانکه هیتلر برای کتاب خود عنوان «جنگ من» را برگزید.
… مخالفت شدید فاشیستهای اروپائی با لیبرالیسم … با همان حدت و شدت از طرف فاشیستهای دو آتشه وطنی دنبال میشود،… که خود دلیل غیر قابل انکاریست بر غربی بودن عمیق فاشیستهای ایرانی مدعی «اسلام ناب محمدی»!!
9 ـ فاشیسم در عین …. از سیلی خوردن درآینده بیمناک است، ……
افسانه «خنجری که از پشت خوردیم» در میان نازی های آلمان رایج میشود: «ارتش آلمان شکست نخورد، به او از داخل خیانت شد، توطئه مشترک کمونیستها، یهودیان و جاسوسان خارجی که از حمایت بیگانگان بخصوص کمک های پنهان و آشکار متفقین برخوردار شدند منجر به خلع سلاح آلمان شد»، این است افسانه ای که نازی های آلمان ساخته بودند. فاشیستها خود را «ناسیونالیست»های بیداری میدانند که درکمین مخالفین داخلی ِ موردِ حمایت خارج یا بعبارت دیگر «ستون پنجم دشمن» نشسته اند، نگرانی دائمی آنها توطئه خارجی است. شعار «آلمان بیدار شو» به نحوی از انحا در تمامی نظام های فاشیستی بکار گرفته شده است. این شعار بلافاصله تداعی کننده «هشدار باشید» فاشیستهای ایرانی است.
10 ـ فاشیستها با احزاب سیاسی مخالفند، دشمن لیبرال دموکراسی میباشند، چه فاشیست ایتالیائی باشد، چه نازی آلمانی، چه فالانژ اسپانیائی و چه ایثارگر و رایحه خوش ایرانی، همگی ذات واحدی دارند. در حالیکه فاشیستهای ایتالیائی نسبت به صندوق های رای نظر نامساعدی داشتند، فاشیستهای آلمانی با زیرکی از «رای» مردم برای اثبات حقانیت و مشروعیت خویش کمال استفاده را مینمودند. آنها غالبا با راه انداختن نمایش انتخاباتی به درستی ِ راه رهبر و تائید آن بوسیله ملت تاکید داشته و مانور تبلیغاتی فراوانی روی آن میدادند. فاشیستها با نظام پارلمانی مخالف اند و تمام تلاش خود را برای بی اثر نمودن مجلس بعمل آوردند، بطوریکه مجلس را به «دفتر ثبت» تصمیمات حزبشان مبدل کردند، تصمیماتی که بوسیله حزب گرفته میشد و پارلمان آنرا تائید میکرد!
11 ـ فاشیستها بر جنبه های قدسی قدرت همواره تاکید کرده اند و از دین بصورت ابزاری کمال استفاده را برده اند. رهبر فاشیستها خود را دارای وجهه مذهبی مینمایاند و چنین وانمود میکند که تمام صفات حسنه ی مذهبی در او جمع اند. سرکردگان فاشیست چنان مینمایاند که گوئی دارای یک ماموریت مقدس و الهی هستند و در همان حال تفسیر آنها از دین با تفسیر عمومی و مورد قبول روحانیون مستقل هماهنگ نیست.
فاشیستهای ایتالیائی پس از کسب قدرت با اصحاب کلیسا درافتادند ولی به سرعت متوجه شدند که امکان از پا انداختن آنها را ندارند و به همین دلیل از راه دیگری وارد شدند و هر آنچه را که در دین برای تحکیم اقتدار خویش مناسب دانستند برجسته نمودند و خود را شریعتمدار جا میزدند. موسولینی که خود ارزشی برای اصول دین قائل نبود، شیفته قدرت و نفوذ دین در میان مردم بود و به جنبه های اساطیری، سمبلیک و ظاهر دینی بهای بسیاری میداد.
برای فاشیستها، دین ابزار اعمال قدرت است و بهمین دلیل اهتمام زیادی برای استفاده از آن در جهت اهداف دولت خود بعمل آوردند و همچون فاشیستهای ایرانی خواهان «اصلاح جهان» بودند.
12 ـ بالاخره آنکه رابطه فاشیستها با راست محافظه کار و ارتجاعی بسیار درس آموز است. در تمامی کشورهائی که تجربه فاشیسم را پشت سر نهاده اند، رابطه میان فاشیستها و راست محافظه کار در ابتدا و تا زمانی که نهضت های فاشیستی در اقلیت بسر میبرده اند، بد نبوده است: طبقه حاکم (راست ها) به آنها به دیده جانشینان خود نگریسته اند و روی آنها سرمایه گذاری کرده اند به این امید که جلوی تحرکات انقلابی را سد نمایند. در ایتالیا مالکان بزرگ برای جلوگیری از اصلاحات ارضی بر روی گروههای فاشیستی تکیه میکردند. در آلمان کارفرمایان عمده برای هیتلر کمک های نقدی میفرستادند و ستاد ارتش برای مقابله با کمونیستها به حزب نازیها چشم امید داشت. در این مرحله، گروههای فاشیستی با راستها وحدت داشتند اما در همان حال مورد استفاده ابزاری احزاب حاکم راست قرار میگرفتند. همکاری و دوستی دوجانبه راستها و فاشیستها اما دیری نپائید.
رابطه این دو گروه بتدریج تیره شد و با پا گرفتن فاشیستها به قطع رابطه و دوستی نیز منجر شد. رشد فاشیستها خوشایند احزاب راست نبود. احزاب اخیر خواهان حفظ وضع موجود بودند و نه بدنبال استقرار یک نظام فاشیستی که یا با منافع آنان یا با عقاید آنان هماهنگ نبود.
بعدها رابطه احزاب راست و فاشیستها رو به وخامت گذاشت بطوری که اختلاف میان ارتش و میلیشیای فاشیستی به زدوخورد نیز منجر شد. تا جائی که در تابستان 1934، برای جلب رضایت ارتش، هیتلر قتل عام صدها نفر از همراهان خود را در«شب خنجرهای بلند» پذیرفت. چندی بعد، حزب نازی ها به انتقام گیری پرداخت و دست به تصفیه ارتش زده و فرماندهی ارتش را در اختیار خود گرفت، از آن به بعد نیروهای مسلح از فاشیستها فرمان میبردند و نه برعکس.
آیا در اینکه نظام حاکم بر ایران یک نظام فاشیستی کاملا «کلاسیک» است تردید میتوان داشت؟ خیر! اگر حساب این اقلیت فاشیست به سرعت روشن نشود، تصفیه های خونین، شبهای «خنجرهای بلند»، تبدیل مجلس به زائده قوه مجریه، حذف کامل روحانیون غیر فاشیست، قبضه تمامی اهرم های دولتی و … را میتوان به عنوان برنامه های آتی آنها پیش بینی نمود.
مرداد 1388
____________________________________________________
هالیدی: دیالکتیک انقلاب
….
…. معمای ناآرامیهای 2009 ایران … در هفتههای قبل درست پیش و بعد از انتخابات ریاست جمهوری را میتوان کم و بیش مستقیما حاصل پیوند سه عامل دانست:
– رشد درازمدت نارضایتی از کارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی
– بیزاری خاص از سمتگیری سیاسی و ناتوانیهای اقتصادی ایران از زمان روی کار آمدن احمدینژاد در ژوئن 2005
…
در مقابل، ماهیت اختلاف در میان هیئت حاکمه، کمتر تعریفپذیر است – اگرچه چنین اختلافی واقعی است. مشاهده ایران در هفتههای اخیر شبیه تماشای صحنهایست که تنها چند هنرپیشه در آن به چشم میخورند: … نومنکلاتورای اسلامی (نخبگان اسلامی) – در حدود 5 هزار روحانی، سیاستمدار، تاجر برخودار از امتیاز خاص دسترسی به منافع ناشی از نفت، گاز و تجارت که در هیئت حاکمه جدید ایران عجین شدهاند.
… گزارشهای رسیده از قم نشان میدهند که رژیم تمام توانش را به کار گرفته – از جمله استفاده از پول و ارعاب – تا اکثریت روحانیت را در کنار خود نگاه دارد.
…
تظاهراتکنندگان 79 – 1978 شاه را نمیخواستند، اما دیکتاتوری آیتاللهها را هم نمیخواستند: آنها با قضاوت از روی شعارهای انقلاب، خواهان «استقلال» و «آزادی» بودند… حسین علی منتظری، جانشین برگزیده خمینی، که به علت انتقاد به سلطه روحانیت بر دولت، در سالهای 2003 – 1997 در شهر قم در خانه حبس شد؛ و پیروان محمد مصدق، که در کودتای 1953 از قدرت برکنار شد، اینها بودند که تظاهرات ضد سانسور را در سال 1979 سازمان دادند.
… . اعاده حقیقت، سهم عظیم ایرانیان شجاعی است که در ژوئن 2009 به خیابانها ریختند و به شیوهای مسالمتآمیز و موقر بر حقوق خود پای فشردند.
بنابراین تظاهراتهای آنها در یچهای را به گذشته و نیز آینده ایران گشود.
شعار دیگر موج حماسی و مردمی 79 – 1978:
مرگ بر فاشیسم، مرگ بر ارتجاع
شاید هنوز باید با شعار «مرگ بر دیکتاتور» اعتراضات 2009 تلفیق شود تا نوید پایان هیئت حاکمه کنونی دگم حاکم ایران باشد.
مردم ایران و دوستان و تحسینگرانشان در سراسر جهان، تنها میتوانند امیدوار باشند که دیر یا زود چنین روزی فرا رسد.
فرد هالیدی, ٣ امرداد ١٣٨٨
سایت «دمکراسی باز»
آغاز استبدادی جدید
آغاز استبدادی جدید
جمهوری اسلامی به پایان رسید و حکومت سپاه پاسداران آغاز گشت.
سی سال پس از حکومت استبداد مذهبی، حاکمیت فرزندان و نسل بعدی انقلابیون – به مانند تاریخ و طبیعت تمامی انقلابهای جهان – پای به عرصه گذاشت و رسما اعلام موجودیت کرد، اگر چه بسیاری در این حاکمیت جدید لباس نظامی بر تن ندارند ولی بنا به طبیعت کودتا همه از یک بستر برخاسته اند.
§ رئیس جمهور پاسدار است؛
§ معاونین رئیس جمهور پاسدار هستند؛
§ وزراء و معاونین وزراء پاسدار هستند؛
§ تقریبا تمامی استانداران و فرمانداران پاسدار هستند؛
§ رئیس مجلس و بسیاری از نمایندگان پاسدار هستند؛
§ و بیشتر از هشتاد درصد اقتصاد کشور و تمامی تجهیزات نظامی هم در اختیارشان است.
پی آمدهای در پیش رو:
پرده اول
روحانیون سنتی و …. مانند آقایان هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، ناطق نوری، جنتی و…، در کوتاه مدتی به سرنوشت نسل اول تمامی بازیگران تمامی انقلاب های جهان گرفتار خواهند شد و هر کدام محاکمه های آنچنانی، زندان و اعدام و یا ترورهای طراحی شده را در باید انتظار داشته باشند.
پرده دوم
در میان سردمداران انقلاب و روحانیون سنتی که به همراه آقای خمینی پایه گذار حکومت اسلامی بوده اند، تنها و بطور موقت آقای خامنه ای در حصار خانگی و بمانند امروز در قفسی طلائی باقی خواهد ماند تا بتواند وظایف محول شده به خودش را به انجام برساند، و اما چه وظایفی:
§ وظیفه دار خواهد بود نقش رهبر را برای مدتی معین ایفا کند ….
§ وظیفه دارد انتصابات را تایید کند …
§ وظیفه دار است در روزها و هفته ها و ماه های آینده دستور بازداشت، محاکمه و…،
§ وظیفه دارد از رئیس جمهور به هر شکلی دفاع کند و تمامی کارهای اورا تایید کند ….
§ وظیفه دارد بلافاصله درخواست رئیس جمهور را برای تغییر قانون اساسی مورد قبول قرار داده و پس از تشریفاتی ادامه انتخاب ریاست جمهوری برای بیشتر از دو بار پیاپی ( مادام العمر ) را تصویب و اعلام دارد؛
§ و آخرین وظیفه اش این خواهد بود که در صورت گوش کردن تمامی دستورات در بستر یک بیماری خطرناک به ابدیت رهسپار شود و به همراه یک تشیع جنازه نه چندان آبرومند پرونده جمهوری اسلامی را برای همیشه به خاک بسپارد؛
پرده سوم
شخص «رئیس جمهور» تا رسیدن زمان تغییرات اساسی و حکومت علنی نظامیان باید با همین هیجان و هیاهو و توهم قدرت به کار خود ادامه دهد و سپس به سرنوشت مشابه تمامی حکومت های دهه 1960 امریکای لاتین و بعضی از کشورهای آفریقائی – آسیائی، کاخ ریاست جمهوری در یک صبح خیلی زود با توافق کشورهای غربی از ریاست جمهوری خلع، دستگیر، محاکمه و…، و احتمالا به زندان و یا اعدام محکوم گردد.
پرده چهارم
§ اعلام رسمی حکومت نظامیان؛
§ تشکیل یک هسته فرماندهی؛
§ …..
§ دادگاه نظامی و اعدام … چند نفر سرمایه دار غیر پاسدار؛
§ توصیه به رعایت مقررات حکومت نظامی؛
§ تلاش برای عادی نشان دادن حکومت نظامی
o قبول مذاکره با غرب بر سر انرژی هسته ای؛
o ….
§ پاسخ به شناسائی سریع کشورهای غربی و حامی حکومت نظامیان و…،
پیشنهاد
….
§ از آنجائیکه سی سال تجربه باید برای ما کافی باشد،
§ از آنجائیکه کشورمان در حال حاضر در موقعیت بسیار حساسی قرار گرفته است،
پیشنهاد اینست که با کنار گذاشتن مسائل فرعی و تنها برای رهائی از این ننگ و حقارت با هم به گفتگو و تبادل نظر بپردازیم و فارغ از اینکه راست هستیم یا چپ، ملی هستیم یا مذهبی، کرد هستیم یا ترک و بلوچ و لرو عرب ایرانی و یا…، با توجه به اینکه ما باید بتوانیم به یک حداقل آزادی و دموکراسی دست یابیم تا بتوانیم تحولات گسترده و شگرفی را در زمینه های مختلف در کشورمان ایجاد کنیم راهی جز این نخواهیم داشت که در کنار یکدیگر قرار بگیریم و به عمق مسئله و ریشه های مشکلات مان نگاه کنیم و با همفکری و کمک یکدیگر در داخل و خارج کشور به امروز و فردای ایرانمان بپردازیم.
محورهای همگرائی می تواند شروط مشخصی را بدنبال داشته باشد:
§ قبول به مبارزه علیه…. هر نوع استبداد و دیکتاتوری تا رسیدن به انتخابات آزاد؛
§ قبول یک حاکمیت پارلمانی و به تبع آن در زیر یک سقف نشستن تمامی تفکرات و ایدئولوژی ها و فارغ از هرگونه رده بندی در مقام، ایدئولوژی، ثروت و…؛
§ عدم قبول هر نوع وابستگی به کشورهای خارجی؛
§ انجام یک انتخابات آزاد برای برگزیدن یک هیئت چند نفره هم آهنگی برای یک مدت محدود.
با امید به اینکه پس از سی سال با نگاه به نقاط و ویژه گی های مثبت یکدیگر، که بسیار زیاد هم هست، در کنار همدیگر قرار بگیریم و خط قرمزی را بر نفرت ها و پراکندگی هایمان بکشیم، بلکه راهی باشد که امیدهای ما به آینده روشنی برای امروز و فردای ما و فرزندانمان بیانجامد.
حسین لاجوردی
پاریس – 24 خرداد 1388
کروبی:تجاوز در زندان!
کروبی به هاشمی: پیگیری کنید!
مهدی کروبی، از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات در ایران، در نامه ای به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان، از او خواسته درباره شایعاتی که درباره تجاوز به دختران و پسران در بازداشتگاه ها پخش شده است، تحقیق کند.
این نامه که در وب سایت رسمی حزب اعتماد ملی منتشر شده، تاریخ ۷ مرداد یعنی ۱۲ روز پیش را دارد و پسر آقای کروبی در توضیح آن نوشته است که پدرش این نامه را ده روز بعد از فرستادن خصوصی برای آقای هاشمی و در حالی که جوابی از او نگرفته است، برای عموم منتشر می کند.
آقای کروبی در نامه خود خطاب به آقای هاشمی می نویسد: «عدهای از افراد بازداشتشده مطرح نمودهاند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کردهاند به طوریکه برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیدهاند و در کنج خانههای خود خزیدهاند.»
آقای کروبی گفته است اگر «این رفتارهای شناعت آمیز» را «به طور متواتر از افراد مختلف که در روزهای اخیر آزاد شده اند» نشنیده بود، باورشان برایش سخت بود.
آقای کروبی از رئیس مجلس خبرگان رهبری خواسته است این موضوع را «به صورتی که صلاح می داند» با آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، در میان بگذارد و نیز هیاتی برای بررسی این مساله تشکیل دهد. آقای کروبی اعلام آمادگی کرده است که مسئولیت تحقیق و بررسی جهت تعیین صحت و سقم این اخبار را برعهده گیرد.
مهدی کروبی در نامه خود از منابع خبری خود نام نبرده، اما نوشته است: «افرادی این مطالب را به من گفتهاند که دارای پستهای حساس در این کشور بودهاند. نیروهای نام و نشان داری که تعدادی از آنها نیز از رزمندگان دفاع مقدس بودهاند. این افراد اظهار داشتهاند اتفاقی در زندانها رخ داده است که چنانچه حتی اگر یک مورد نیز صدق داشته باشد، فاجعهای است برای جمهوری اسلامی.»
افرادی این مطالب را به من گفتهاند که دارای پستهای حساس در این کشور بودهاند. نیروهای نام و نشان داری که تعدادی از آنها نیز از رزمندگان دفاع مقدس بودهاند.
آقای کروبی گفته است که گمان نمی کند کسانی که در ۱۵ سال مبارزه با حکومت پهلوی (از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷) در زندان بوده اند، از جمله خود او و آقای هاشمی، چنین چیزهایی را «دیده یا شنیده باشند».
مهدی کروبی در بخش دیگری از نامه خود به «حوادث تلخ» دیگری که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران رخ داد اشاره کرده است: «از دستگیریهای بیحساب و کتاب، از ضرب و شتم و وارد کردن جراحات تا شهادت فرزندان این کشور، از حمله به خانههای مردم تا فاجعه خونین کوی دانشگاه و برخوردهای خشن و وحشتانگیز حتی با خانمها در سطح خیابانهای شهر، که تاکنون سابقه نداشته است … از برخوردهای خشن و بیمحابا، بر سر مردم باتوم را خرد کردن، آنچنان که بعد از گذشت قریب به ۴۰ روز همچنان اوضاعشان غیرعادی است و عوارض آن روی بدنشان قابل مشاهده است. هتاکی و ابراز دشنام و فحاشی رکیک به افراد و نثار نوامیس بازداشتشدگان و مردمی که برای نماز جمعه آمده بودند.»
آقای کروبی در پایان نامه خود تاکید کرده که فقط دو نسخه از این نامه تهیه کرده که یکی مهر و موم شده برای آقای هاشمی ارسال و دیگری نزد خود او نگه داشته شده است. اما به گفته پسر آقای کروبی، با توجه به این که آقای هاشمی هنوز هیچ واکنشی به این نامه نشان نداده، پدرش تصمیم به انتشار عمومی آن گرفته است.
———————————-
نامه کروبی به هاشمیرفسنجانی پس از ده روز منتشر شد: به دختران و پسران جوان در زندان ها تجاوز شده است؛ پيگيری کنيد، سحام نيوز
درباره نحوه برخورد با بازداشت شدگان رسيدگی شود
سحام نيوز : مهدی کروبی از هاشمیرفسنجانی رئيس مجلس خبرگان خواست با تشکيل يک هيات به برخی شايعات و نحوه برخوردها با بازداشتشدگان رسيدگی شود.
حسين کروبی فرزند او در اينباره گفت: پدرم اين نامه را حدود ۱۰ روز پيش خطاب به آقای هاشمی نگاشت و آن را برای ايشان بهطور خصوصی ارسال کرد. ايشان تاکيد داشت آقای هاشمی حتما به اين نامه پاسخ دهد و اقدام لازم را انجام دهد. متاسفانه آقای هاشمی پاسخی به نامه ايشان نداد. پدرم تاکيد کرده بود اگر تا ۱۰ روز پاسخی به نامه داده يا اقدامی صورت نگيرد، نامه را منتشر میکند.
حسين کروبی درباره مسائل مطرح شده در نامه، گفت: اساسنامه، بر نگرانی آقای کروبی استوار است. ايشان نگران آنچه گروههای بيگانه و غربی درباره نحوه رفتار با بازداشتشدگان بيان میکنند، هست. اين روزها بسياری از افرادی که آزاد شدهاند، به ديدار پدرم آمده و ماجرای رفتاری را که ضابطان و ماموران با آنها داشتند، برای وی بيان کردهاند. آنها آنچه را ديده و شنيده به دقت گفتهاند. طبيعتا نحوه رفتار برخی از ضابطان با بازداشتشدگان خصوصا زنان و دختران، در شأن جمهوری اسلامی و هيچ نظام ديگری نيست.
وی تاکيد کرد: آنچه در نامه آمده، نهتنها دغدغه و نگرانی آقای کروبی است، بلکه من فکر میکنم هر کس که اين شايعات را خصوصا درباره وضعيت زنان و اتفاقاتی که درباره آنها در حال انجام است، میشنود، نگران میشود و علاقهمند است، اين لکه ننگ را اگر وجود دارد پاک کند. البته ما اميدوار هستيم تمام اين خبرها و شايعات تکذيب شود.
بنابرهمين گزارش متن کامل نامه مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی به اين شرح است:
حضور محترم آيتالله هاشمیرفسنجانی
رياست محترم مجلس خبرگان رهبری
با سلام و احترام
بعد از برگزاری انتخابات دهمين دوره رياستجمهوری، حوادث تلخی به وجود آمد که به طور مفصل در خصوص آن، هم از سوی جنابعالی، هم از سوی افراد، گروهها و رسانههای مختلف به آن پرداخته شد.
از دستگيریهای بیحساب و کتاب، از ضرب و شتم و وارد کردن جراحات تا شهادت فرزندان اين کشور، از حمله به خانههای مردم تا فاجعه خونين کوی دانشگاه و برخوردهای خشن و وحشتانگيز حتی با خانمها در سطح خيابانهای شهر- که تاکنون سابقه نداشته است- رخ داد که بسيار قابل تامل و پيگيری است. آنچه در اين ميان مطرح است در خصوص برخی از رفتارهای شناعتآميز است که اگر به طور متواتر از افراد مختلف که در روزهای اخير آزاد شدهاند، نشنيده بودم، باورشان حداقل برای من و شما که در طول قريب به نيم قرن سردی و گرمی روزگار را چشيدهايم سخت بود.
از برخوردهای خشن و بیمحابا، بر سر مردم باتوم را خرد کردن، آنچنان که بعد از گذشت قريب به ۴۰ روز همچنان اوضاعشان غيرعادی است و عوارض آن روی بدنشان قابل مشاهده است.
هتاکی و ابراز دشنام و فحاشی رکيک به افراد و نثار نواميس بازداشتشدگان و مردمی که برای نماز جمعه آمده بودند صورت گرفت. رفتارهايی که در فرهنگ دينی و اسلامی هيچ يک از گروهها جايی ندارد و نشاندهنده آن است که افرادی برای اين کار استخدام شدهاند که حتی با اصول بديهی اسلام آشنايی ندارند و البته شايعاتی نيز مطرح شده که فعلا به آن نمیپردازم.
احتمالا همانطور که مطلع هستيد در اين خصوص چندی پيش نامهای خطاب به رياست محترم قوه قضائيه ارسال کردم و جمعه هفته جاری همين نکات را به وزير معزول اطلاعات يادآور شدم که روز شنبه در مطبوعات منتشر شد.
اما موضوعی را شنيدهام که هنوز از آن بر خود میلرزم. در دو روز اخير که اين خبر را شنيدهام خواب از سرم ربوده شده است. حدود ساعت دو که خود را برای خواب آماده میکردم. به بسترم رفتم ولی خدا شاهد است که بدون ذرهای مبالغه، خوابم نبرد، تا ساعت ۴ بامداد که مجددا بلند شدم کمی قرآن خواندم، دوش گرفتم تا آب کمی آرامم کند، حتی نماز صبح را نيز خواندم و تا نزديکیهای طلوع آفتاب خوابم نبرد.
افرادی اين مطالب را به من گفتهاند که دارای پستهای حساس در اين کشور بودهاند. نيروهای نام و نشان داری که تعدادی از آنها نيز از رزمندگان دفاع مقدس بودهاند. اين افراد اظهار داشتهاند، اتفاقی در زندانها رخ داده است که چنانچه حتی اگر يک مورد نيز صدق داشته باشد، فاجعهای است برای جمهوری اسلامی که تاريخ درخشان و سپيد روحانيت تشيع را تبديل به ماجرای سياه و ننگين میکند که روی بسياری از حکومتهای ديکتاتور از جمله رژيم ستمشاهی را سفيد خواهد کرد.
گمان نمیکنم زندانيان دوران ۱۵ ساله مبارزات قبل از انقلاب که از افراد توده گرفته تا گروههای مسلح مبارز التقاطی تا اعضای نهضت آزادی و موتلفه و حزب ملل اسلامی که در زندان با هم زندگی کردهاند، ديده يا شنيده باشند.
اينجانب اين مطالب را برای شما مینويسم و مصرانه میخواهم روی اين قضيه اقدام و به صورتی که صلاح میدانيد با حضرت آيتالله خامنهای مطرح فرماييد و با جديت پيگير شود تا روشن گردد اگر چنين اتفاقی نيفتاده که انشاءالله هم نيست و بعيد میدانم باشد، اعلام شود، چرا که در همين جامعه امروز و توسط خود بچههای بازداشتی در رسانهها و سايتها در حال مطرح شدن است و معلوم نيست آيندگان چه قضاوتی با شاخ و برگ دادن آن خواهند کرد. همچنان که جمهوری اسلامی و روحانيت مظلوم نيز مسوول آن شناخته خواهند شد. اگر هم خدای ناکرده رخ داده باشد، سريع با عوامل آن در هر جايگاهی برخورد و اعلام شود تا در شرايط فعلی که بازار شايعات داغ است، فرصت به فرصتطلبان داده نشود، همچنان که لازم است ترتيبی اتخاذ گردد تا اين اقدام از سوی هياتی عاليرتبه صورت گيرد تا افراد مورد بحث جرات بيان حقايق را داشته باشند چرا که شنيدهام تهديد شدهاند که اگر مطلبی در اين خصوص بيان نمايند، نابود خواهند شد.
جناب آقای هاشمی
اينجانب به خاطر اسلام و در رأس آن امام راحل و اين همه فداکاریها و شهادتها و به قصد قربت الی الله، بهرغم آنکه در شأن من نيز نمیباشد و به رغم همه مشغلهها و گرفتاریها و بهرغم آنکه میدانم به حيثيت اينجانب لطمه خواهد خورد، آمادهام مسووليت تحقيق و بررسی جهت تعيين صحت و سقم اين حوادث و اخبار رسيده را بر عهده گيرم و تعهد شرعی مینمايم بدون حب و بغض و با رعايت کمال انصاف به بررسی و ارائه گزارش بپردازم.
اما موضوع مطرح شده از اين قرار است:
عدهای از افراد بازداشتشده مطرح نمودهاند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند که منجر به ايجاد جراحات و پارگی در سيستم تناسلی آنان گرديده است. از سوی ديگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشيانه تجاوز کردهاند به طوریکه برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گرديدهاند و در کنج خانههای خود خزيدهاند.
با توجه به اهميت مساله انتظار است اين اقدام توسط هياتی بیغرض و شفاف از طرف رئيس مجلس خبرگان رهبری مورد بررسی و پيگيری تا حصول نتيجه قرار گيرد. تا درسی برای آيندگان شود و فرصت به اراذل و اوباشی از اين دست ندهد تا آبروی نظام و امام و جمهوریاسلامی را بر باد ندهند و خدمات هزار ساله روحانيت را مخدوش نمايند. به عنوان آخرين مطلب نيز يادآور میشوم از اين نامه دو نسخه تهيه گرديده که يکی مهر و موم شده برای جنابعالی ارسال و ديگری نزد بنده قرار دارد.
با آرزوی توفيق
مهدی کروبی
۷/۵/۱۳۸۸
راه های مقابله با اشک آورهای جدید
برای حضور در تظاهرات
راه های مقابله با شلیک
اشک آورهای جدید نیروی انتظامی