هسته‌هاي مقاومت ملي

يا مرگ يا آزادي

۱۴مرداد: روز تحلیف کودتاچی

احمدی‌نژاد:  «دوره جديدی آغاز شده است. بگذاريد مراسم تحليف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، يقه‌شان را می‌گيريم و سرشان را می‌چسبانيم به سقف!»

جمعه 9 مرداد 1388 در جمع اساتيد بسيجی

هسته هاي مقاومت ملي بر عليه كودتاگران

خبررسانی و عمل بر عهده ماست

چهارشنبه ۱۴مرداد

  • … مردم به راه کار «تجمعات شناور و تظاهرات غیر متمرکز» دست پیدا کردند و به این ترتیب نیروهای ساکن سرکوبگر را از کار انداختند.

  • مردم به تجربیات و سازمان دهی جدیدی در مبارزه با سرکوبگران دست پیدا کردند: ایجاد ترافیک، تجمعات شناور و موضعی،

  • خسته کردن نیروها در محل استقرار ثابت و اعلام شده، هوشیاری نسبت به نفوذی ها

  • اعتراضات با هماهنگی خود مردم

  • حالا مردم باور کرده اند که می توانند با تکیه بر توانایی های خود مبارزه را به پیش ببرند. 18 تیر خون تازه ای از امید، استقلال، پشتکار و مقاومت در رگ هایمان جاری کرد:  جنبش سبز به آرامی با هدایت خود مردم و بدون هیچ رهبری متمرکز تنها با اتکا با خود!

  • محروم کردن کودتاچیان از حس پیروزی! سرکوبگران خسته دریافتند که گذشت زمان به نفع آن ها نیست و مقاومت همچنان شاداب و زنده است. دست به تظاهرات برق آسا و چند دقیقه ای در نقاط مختلف شهر می زنیم و به این ترتیب کودتاچی ها را گیج و سردرگم می کنیم تا نتوانند ظرف این مدت کوتاه نیروهای سرکوبگر را به سمت نقاط پراکنده شهر گسیل کنند! ضمن آنکه پویایی و ادامه جنبش را هم به صورت فراگیر تضمین کرده ایم.

  • با بسیجی های یونیفرم پوش به خیال خود می خواهند ارعاب کنند و به مردم حالی کنند که وضع فوق العاده است! چه حماقتی!! این هزاران هزار مردمند که امروز با حضور قدرتمند خود در خیابان ها به رژیم حالی کردند که هوا پس است!

  • عوامل اطلاعاتی یکی از برنامه هاشون اینه که بچه های فعال تر رو به یه بهانه ی منطقی (مثلا بریم سر اون خیابون رو چک کنیم که از اون ور نیان) بچه ها رو از جمع دور می کنن و می گیرنشون. راه کار مقابله اینه که اولا به هیچ کس که نمیشناسنش اعتماد نکن به صرف اینکه تو جمعیته و دوما تحت هیچ شرایط از جمعیت جدا نشن به امید پیروزی

  • .موج اعتراض دیگر فقط به اعتراض به تقلب در انتخابات محدود نیست .بلکه سایر مطالبات مردم رانیز دربر می گیرد. مردم ناراضی، مردم خسته از این همه ظلم و فساد و تباهی از هر فرصت و مناسبتی به بیرون می آیند تا با اتکا به خودشان نارضایتی خودشان را اعلام کنند.

اگر همه عکس احمدی‌نژاد رابا خود به تظاهرات ببریم میتوانیم به راحتی تجمع کنیم و بعد ….در حرکتی سمبلیک آن را بسوزانیم !!!

  • امروز

هر ايراني آزاده، يك هسته مقاومت،

و عضوي‌ست از خرَدِ جمعي‌ي ايران

براي

نبرد و پايداري در برابر كودتاگران و

رهائي ايران از چنگال فاشيسم و خودكامگي و

برقراري آزادي و استقلال و سر بلندي ايران و

ايفاي حقوق بشر براي جمهور ايرانيان.

امروز، هر ايراني، ستادي خبري‌ست و به هر وسيله‌اي، پيام و شيوه مقاومت را به اطلاع ديگران مي‌رساند.

  • امروز

    هر ايراني رهبر جنبش آزادي ايران است.

  • راه پيروزي نيز آشكار است: فراخوان همگان، و

  • به جركت در آمدن امواج ميليون‌ها ايراني دربرابر اوباش و سركوبگران رژيم.

  • اين دستور كار همه هسته‌هاي مقاومت ملي‌ست.

هسته هاي مقاومت ملي بر عليه كودتاگران

دست خدا با مردم است

امواج سبز در سبز مردمي از خزر تا خليج فارس

مقاومت ملي سراسري

اگر امروز برنخيزيم فردا دير است!

رژيم كودتا نمي‌تواند در برابر همه مردم بايستد. ناچار مي‌خواهد ما را خانه‌نشين يا پراكنده كند تا فردا به نوبت، به سراغ يكايك ما بيايد و از يكايك ما و از فرزندان برومند ايران انتقام بگيرد.

رژيم مي‌خواهد ما را شريك جرم خود كند تا فردا، در سكوتي مرگبار شاهد اعدام فرزندانمان باشيم و بهترين گل‌هاي ايران را در برابر چشم ما پرپر كنند…

از اين پس، تظاهرات و راه پيمائي هر روزه همه جا را فرا خواهد گرفت. در هر كوچه، در هر خيابان، در هر كوي و برزن، در هر شهر. بدون وقفه، بدون ترس. در هر ساعت و در هر دم. ما هزاران هزار نفريم. ما چهل ميليون جوان و پيريم. مي دانيم كه هيچ سدي نمي تواند در برابر اين امواج آزادي و دادخواهي بايستد.

روزي كه يكپارچه به شهر بريزيم روز شكست رژيم است.

كساني كه به امانت مردم (كه امانت خداست) دستبرد زدند تا جمهوري را بر باد دهند از اين پس با جمهور مردم طرف اند. كودتاچياني كه خواب استبداد مطلقه و خلافت فرزند و گماشتگان خود را ديده اند از اين پس اين آرزو را به گور خواهند برد.

امروز همه مي دانند كه كودتاچيان بر سر آنند تا مردم بزرگ ايران را دچار گناه كبيره يأس و ترس كنند،

همه ميدانند كه حكومت دروغ و زور توانسته برخي از مردمان ساده دل را مشرك كند (يعني ترسيدن از كسي غير از خدا و پرستيدن هر مستبد و ديكتاتوري كه خود را برگزيده خدا مي پندارد) و اين تنها گناهيست كه خدا نمي بخشد.

اين مشركان ميخواهند از مردم انتقام بگيرند و همه را يكايك اسير و شكنجه و زنداني كنند يا به جوخه اعدام بسپارند. پس واي بر ما اگر باز سكوت كنيم! اما نه! ديگر سكوتي در كار نخواهد بود، از اين پس هيچ نيروئي نمي تواند جلوي اين امواج ضد خشونت را بگيرد

از اين پس، پيران و سالمندان هم به جوانان ميپيوندند و ديگر همانند نسل هاي پيشين، فرزندان جوان خود را به قربانگاه ضحاك نخواهند فرستاد.

از اين پس، هر ايراني يك كاوه است!

از اين پس، جوان و پير، هر روزه در هر كوچه و خيابان، موج در موج، شهر را فراخواهد گرفت!

بني اميه را سياه جامگان ايراني بر افكندند،

امروز سبزجامگان ايران نمي گذارند حكومت طالبان، جايگزين جمهوري شود.

اگر همه رهبران جنبش مدني رابگيرند، هر ايراني رهبر جنبش خواهد شد. هركس كه دستگير شود، هزاران تن جايش را مي گيرند و راهپيمائي ها خود به خود دنبال خواهد شد.

دشمنان ما عده‌اي مشرك جاهل‌اند ( پرستندگان خدايان استبداد و دروغ)

كه راهي جز دروغ و زورگوئي و كشتار وزنجير و شلاق و تجاوز و شكنجه نمي‌شناسند

ما بيشماريم. امروز اگر همه ما مردم، موج موج به خيابان بريزيم، هيچ نيروئي نمي تواند در برابرمان بايستد. تنها در تهران بزرگ، دوازده ميليون نيروي جوان مخالف رژيم است.

روزي كه يكپارچه به شهر بريزيم روز شكست رژيم است.

فريب رژيم را نخوريم، حركت هر فردي مهم است. ترس و يأس، گناه كبيره است. ما پيروزيم . اين دستور كار همه هسته‌هاي مقاومت ملي‌ست.

اين اولين بار در تاريخ جهان است كه مردم يك كشور در برابر فاشيسم ايستاده است و آنرا دچار فرسايش و ريزش و هذيان تاريخي كرده …

اين دستور كار همه هسته هاي مقاومت ملي بر عليه كودتاگران ست

۱۴مرداد: روز تحلیف یک کودتاچی

با آمادگي، سراسر تهران را در دست بگيريد

امروز هر ايراني يك ستاد خبري‌ست و هر ايراني يك هسته مقاومت.

همانگونه كه سال‌هاست درخت‌هاي كهن را فرو افكنده‌اند امروز دارند نهال سبز نسل جوان را تيشه مي‌زنند.
اگر امروز برنخيزيم فردا دير است! ديگر نگذاريم اميدها بسوزند!

رژيمي كه سال‌هاست در پي سودجوئي و فساد مالي، با صاف‌كردن جنگل‌ها و باغ‌هاي كهن، فضاي سبز محيط زيست را ازميان برده،

امروز هم نمي‌تواند فضاي سبز سياسي را تحمل كند.

گرماي روز افزون كشور، بر اثر نابودي فضاي سبز، همانند نزديك شدن گام به گام ما به دوزخي سياسي‌ست.نگذاريم دروغ و دوزخ پيروز شود …

ما بيشماريم، هيچ رژيمي نمي‌تواند در برابر ما بايستد …

هر روز، در هرجاي شهر، تظاهرات و اعتراض …

اين دستوركار همه هسته‌هاي مقاومت ملي‌ست.

_____________________________________________

شعارهای پیشنهادی برای تظاهرات میلیونی چهارشنبه

4 08 2009

مجلس فرمایشی ، تعطیل باید گردد

محمود ملعون نمیخوایم ، رهبر قاتل نمیخوایم ، مجلس ترسو نمی خوایم

دست ببوسی یا شونه—  داغ به دلت می مونه

جنبش سبز زنده باد ، ایران پاینده باد .

برادر شهیدم ، ایران و پس میگیرم

ای خواهر شهیدم ، وطن رو پس میگیرم

ای ملت آزاده ، آماده ایم ، آماده

نه شاه خوبه نه رهبر،هر دو ميشن دردسر

رهبر خونخوار آواره گردي،خاک وطن راويرانه کردي،کشتی جوانان وطن آه و وا ويلا،کردی هزاران در کفن آه و وا ويلا،مرگ بر تو مرگ بر تو …

سهراب ما نمرده، ولایته كه مرده

نداييم، سهرابيم، ما همه يك صداييم

ایرانی میمیرد ، ذلت نمی پذیرد

مرگ بر دیکتاتور

استقلال ،آزادی ، جمهوری ایرانی

___________________

حرکت از میدان عشرت آباد (سپاه) ، پیچ شمیران ،میدان شهدا ، میدان شاه (قیام) ،

سه راه امین حضور،سرچشمه و چهاراه مخبرالدوله به سمت مجلس همزمان با تحلیف رئیس دولت کودتا .

مجلس آنجایی است که ملت هست

فردا (۱۴مرداد) مشروطه در بهارستان تکرار می‌شود

از مشروطه 103 سال و از انقلاب اسلامی 30 سال می‌گذرد، اما هنوز در ایران نوعی سلطنت مطلقه حکمفرماست؛ ملت را تهدید و به تقلید کاریکاتوری از انقلاب 57 متهم می‌کنند، مردم را تحقیر می‌کنند و سر به سقف می‌کوبند، می‌گیرند و می‌زنند و می‌کشند و همه را به گردن دشمن می‌اندازند. پاسخ ما چیست؟

فردا هم سالگرد صدور فرمان مشروطیت است و هم روز تحلیف یک کودتاچی؛

مثل همیشه باز تاریخ تکرار می‌شود و مثل همه‌چیز ایران، متناقض در متناقض. صد سال پیش مردم معترض به یک شاه مستبد فهماندند که قانون و مجلس نیاز دوران جدید است و تمام تلاش‌ها در جهت محدود کردن قدرت افسار گسیخته آن مستبد و مستبدان احتمالی دیگر بود. اکنون بعد یکصد سال، شاید با یک پله عقبگرد به نسبت زمان، باز سعی می‌کنیم حقوق خودمان را مطالبه کنیم و یک مستبد را وادار کنیم که سر جایش بنشیند و در حد خود سخن بگوید.

…..

قرار بر این است که در روز تحلیف رئیس دولت کودتا، مردم در مقابل مجلس بهارستان تجمع کنند و نگذارند که به دور از صدای اعتراض آنان، این رئیس دولت کودتا، سوگند دروغ بخورد و خود را حافظ حقوق ملت معرفی کند. مردم قرار است در این تجمع که از ساعات آغازین صبح روز چهارشنبه انجام خواهد شد، ….

مردم باید به نمایندگانشان بگویند که با حضور در جلسه تحلیف یک فرد متقلب، دیگر نماینده واقعی مردم نخواهند بود؛ بلکه در نگاه ملت، اعتبار و امتیازدهندگان به دولت کودتا به حساب خواهند آمد.

…  ما به طور خاص ایده‌هایی را پیشنهاد می‌کنیم که فضای تجمع روز بهارستان را از حالت خشونت‌بار و درگیری خارج و به یک اجتماع شاد مردمی تبدیل کنند. استفاده از عروسک، صورتک، بادکنک، بادبادک، رنگ‌پاشی، پلاکاردهایی در تمسخر و تحقیر کودتا و تاکید بر اراده ملت برای اینکه نگذارند دولت کودتا آنها را ناامید و منفعل کند، از جمله کارهای ممکن برای رسیدن به این منظور است.

همچنین در صورت ممانعت احتمالی از حضور در اطراف بهارستان یا اشباع شدن فضای میدان، مسیرهای منتهی به میدان استقلال (خیابان جمهوری)، میدان شهدا (خیابان پیروزی)، میدان امام خمینی و بازار تهران، گزینه‌های پیرامونی جایگزین هستند.

زمانی برای موج آفرینی جنیش سبز

فردا صبح در خیابان جمهوری و میدان بهارستان باید آنقدر تعدادمان زیاد باشد که به راحتی نتوانند این اعتراض را سرکوب کنند.

باید چنان در صحنه بمانیم که سرکوب‌گران از سرکوب شرمنده شوند.

فردا روز خانه نشستن نیست، روز کار داشتن نیست.

فریادهای الله اکبر ما برای گوش مستبدانی نیست که حتی انقلاب اسلامی مردم ایران را هم به تمسخر می‌گیرند که حرف دهانشان را هم نمی‌فهمند و از آن انقلاب بزرگ که خودشان میراث‌خوار آن هستند، با عبارت «حرکتی کاریکاتورگونه مثل «آن انقلاب»» یاد می‌کنند. صدای ما برای رسیدن به گوش مسئولان حکومتی هم نیست که اگر گوشی بعد از شهادت ندا و سهراب باز نشود، با این روش‌های ما باز نمی‌شود. آن گوش‌ها و دل‌های بسته را شاید روزی خدا باز کند که فرموده: ام علی قلوب اقفالها …

صدای ما برای رسیدن به خودمان است، برای این است که خودمان را در ارتباط با یکدیگر، در این فرهنگ تکه تکه کننده و خودخواه ساز، بازسازی کنیم. الله اکبرهای شبانه، ما را به این همبستگی نزدیک می کند که مبارزه برای نفی استبداد را ادامه دهیم. در هفته‌های گذشته فهمیدیم که اگر حتی یک هفته خاموش شویم، باز برای یک مراسم به طور آگاهانه می‌توانیم فکر کنیم، برنامه‌ریزی کنیم و همواره با شیوه‌های بهتر و موثرتری کارمان را ادامه دهیم. مهم است که این امید برای یافتن راههای تازه را زنده نگه داریم.

فردا روز بزرگی است در تاریخ ایران. با ایمان به بهارستان برویم. شاید به نشانه‌ی این ایمان و نیز برای تقویت روحیه، بد نباشد وضو هم بگیریم. باشد که فردا لبخند ما، شادی ما، دو انگشت رو به آسمان ما، حضور ما و غرور ما، امید ما و ایمان ما، ایران را ما را نجات دهد.

http://www.mowjcamp.com/article/id/9139

08/04/2009 Posted by | 01- پيام‌هاي مقاومت | بیان دیدگاه

آیت الله منتظرى: دادگاه هاى استالین

آیت لله منتظرى خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی:مردم دادگاه هاى شما را با دادگاه هاى استالین و‏ ‏صدام مقایسه می کنند

سه شنبه ، 13 مرداد 1388

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر -سوره توبه، آیه ۷۱

‏با کمال تعجب و تأسف ، مردم عزیز و زجرکشیده ما این روزها‏ ‏ناباورانه شاهد پخش غیر شرعى و غیر قانونى و غیر اخلاقى مصاحبه ‏ ‏اسیران و عزیزان در بندشان مى‎باشند؛عزیزانى که بیش از چهل روز‏ ‏است محبوسند و از بین آنان تعدادى هم مظلومانه به شهادت‏ ‏رسیده اند.

‏ ‏این جانب در پیام هاى قبلى یادآور شدم :

‏ ‏این گونه اقرارها و اعتراف گیرى ها که متأسفانه سالهاست در جمهورى‏ ‏اسلامى رائج شده و در زندان هاى غیر قانونى و در شرایط کاملا‏ ‏غیرعادى و با فریب و تهدید زندانى و قطع نمودن رابطه او با‏ ‏واقعیت هاى جامعه و با وارد نمودن فشارهاى روحى و جسمى گرفته‏ ‏مى‎شود، بکلى فاقد وجاهت شرعى و قانونى بوده و از منکرات و گناهان‏ ‏بزرگ به حساب مى‎آید; و از نظر شرعى و قانونى جرم قطعى خواهد بود.‏ ‏که مباشران و متصدیان و آمران آنها باید محاکمه و تعزیر شوند، و از‏ ‏طرفى هیچ محکمه صالحى نباید و نمى تواند کسى را بر اساس این گونه‏ ‏اعترافات و مصاحبه ها محکوم به حکمى نماید.

‏ ‏از امام صادق (ع ) نقل شده که حضرت امیر(ع ) فرمودند: «هر کس با‏ ‏تهدید و تخویف و یا در زندان به چیزى اقرار نماید، نباید بر او حدى‏ ‏جارى شود.» (وسائل الشیعة ، کتاب الحدود). و در روایت دیگر نقل شده که آن‏ ‏حضرت فرمودند: «هر کس در اثر ترساندن یا ضرب و کتک و یا در زندان‏ ‏به کارى که موجب حد است اقرار نماید، نباید آن حد بر او جارى شود.»‏ (دعائم الاسلام ، ج ۲، ص ۴۶۶).

‏ ‏و به استناد همین روایات است که همه فقهاى شیعه اقرار و اعتراف با‏ ‏زور و تهدید و در شرایط غیر عادى را حتى علیه خود متهم شرعا حجت و‏ ‏نافذ نمى دانند.

‏ ‏علاوه بر آن شکستن شخصیتهاى سابقه دار و موثر در انقلاب و تشکیل‏ ‏نظام به بهانه هاى واهى و ناجوانمردانه خود یکى دیگر از گناهان کبیره‏ ‏است که آمران و عاملان آن را گرفتار وضعیتى خواهد کرد که بى تردید‏ ‏دامن خود آنها را هم خواهد گرفت . مردم مى‎پرسند این چه نظامى است که‏ ‏مسئولین بلندپایه قبلى آن در دولت و مجلس و غیره که بسیارى از آنان‏ ‏در تشکیل نظام نقش موثر داشته اند، به خیانت به کشور متهم مى‎شوند؟!

‏ ‏این جانب از باب امر به معروف و نهى از منکر و از باب خیرخواهى و‏ ‏نصیحت ، مجددا به تصمیم گیرندگان و دست اندرکاران امور تذکر مى‎دهم‏ ‏و از آنان مى‎خواهم کارى بکنند تا حقوق تضییع شده مردم در انتخابات‏ ‏جبران شود و اعتماد از دست رفته برگردد و کارى کنند تا مردم راضى‏ ‏شوند؛ نه اینکه پس از سرکوب آنان و زندانى نمودن صدها نفر از مردم‏ ‏معترض ، اقدام به انجام منکر دیگرى کرده و افراد و شخصیتهایى که به‏ ‏خدمتگزارى به انقلاب و نظام و مردم شناخته شده اند و هر کدام سالها در‏ ‏مسئولیت هاى حساس خدمت نموده اند را زندانى نموده و آنان را در‏ ‏شرایطى قرار دهند تا مجبور شوند در دادگاه نمایشى و فرمایشى‏ ‏بر خلاف عقائد و افکار خود و مطابق میل حاکمان صحبت کنند و به نفاق و‏ ‏خیانت و به گناهان نکرده اى اعتراف نمایند که هیچ سنخیتى با آنان ندارد و‏ ‏هیچ انسان عاقلى آن را قبول نمى کند.

‏ ‏چرا کارى مى‎کنند تا مردم دادگاههاى آنها را با دادگاههاى استالین و‏ ‏صدام و سایر دیکتاتورها مقایسه نمایند؟ حاکمانى که مدعى تشیع و‏ ‏پیروى از حضرت على (ع ) مى‎باشند چرا بر خلاف دستورات آن حضرت در‏ ‏مورد اقرار و اعتراف در زندان و با تهدید و فشار عمل مى‎کنند؟ و چرا‏ ‏چهره اصل دین و مذهب و حاکمیت دینى را زیر سوال برده و در داخل و‏ ‏خارج خراب و مشوه مى‎کنند؟

‏ ‏به یقین انجام این مصاحبه ها و گرفتن این اعترافات دروغ و خلاف‏ ‏واقع از اسیران در بند و پخش آنها، علاوه بر این که هیچ مشکلى از‏ ‏مشکلات عدیده کشور را حل نمى کند، بى اعتمادى مردم و خشم و عصیان‏ ‏آنان را بیش از پیش در پى دارد و بحران کنونى جمهورى اسلامى را‏ ‏عمیق تر خواهد کرد و جایگاه آن را در دنیا ضعیف تر از پیش مى‎سازد. بر‏ ‏حسب قانون اساسى ، کشور متعلق به همه مردم است و آنان حق دارند به‏ ‏وسیله تجمعات آرام و جرائد و حتى رادیو و تلویزیون نظرات خویش را‏ ‏ابراز نمایند. چرا رادیو و تلویزیون فقط در اختیار حاکمیت است ؟ و چرا‏ ‏تجمعات آرام و متین مردم ، چماق و بازداشت و شکنجه و محاکمات‏ ‏کذایى را در پى دارد؟

‏ ‏در خاتمه این جانب ضمن اظهار همدردى با خانواده هاى داغدار و‏ ‏مصیبت زده که جوانان عزیز خود را در حوادث بعد از انتخابات از دست‏ ‏دادند، با قلبى محزون دیگر بار به آنان تسلیت مى‎گویم و از خداوند‏ ‏بزرگ براى آن عزیزان مغفرت و رحمت الهى ، و براى خانواده ها و‏ ‏بازماندگان معزز آنان صبر جمیل و اجر جزیل ، و براى همه زندانیان‏ ‏حوادث اخیر آزادى فورى ، و براى متصدیان امور تنبه و بیدارى و‏ ‏انعطاف و اعتذار از ملت عزیز را مسألت مى‎نمایم .

‏ ‏والسلام على عباد الله الصالحین و رحمة الله و برکاته .

‏‏۱۳۸۸/۵/۱۳‏‏
‏حسینعلى منتظرى ‏

———————————————————–

واشینگتن پست به شباهت های دادگاه نمایشی تهران با دادگاه های نمایشی استالین در دهه ۱۹۳۰اشاره می کند و می نویسد رژیم بیش از پیش سردرگم حاکم بر ایران با وامگیری از سنت روسیه استالینی متوسل به دادگاه نمایشی تهوع آوری شده است تا هر که را که جرات کند انتخابات ۲۲ خرداد را به پرسش بگیرد مجازات نماید.

The Spectacle in Tehran

Show trials in the Stalinist tradition for those who would challenge the regime’s legitimacy

Tuesday, August 4, 2009

BORROWING A PAGE from Stalin’s Russia, Iran’s increasingly wobbly regime has embarked on a contemptible spectacle of show trials as a means of punishing opponents who dared question the disputed June 12 elections. The idea is not only to humiliate the more than 100 figures — including prominent former politicians and high-ranking government officials — who were herded into court Saturday on trumped-up accusations of threatening national security, a charge that potentially carries the death sentence. It is also to send a chilling message to others who would challenge the regime’s already shaky authority. As the chief prosecutor warned, anyone who questions the legitimacy of the trials may be arrested.

Like the Moscow show trials of the 1930s, the mullahs› sham display of «justice» in Tehran over the weekend featured disoriented-looking defendants using stilted language to «confess» to seeking to destabilize the regime at the behest of Western powers. As in the Moscow show trials, incredulous colleagues, relatives and allies of the accused have watched, stunned, as people they know well have made public pronouncements in words that are clearly not their own. And as in the Moscow show trials, no one is immune: Among those accused in the rambling, manifesto-like indictment is Mohammad-Ali Abtahi, a reformist former vice president; Shirin Ebadi, the Iranian Nobel laureate; and Maziar Bahari, a Newsweek journalist who, brought out to speak to reporters covering the trial, asked forgiveness from the Iranian people for what he described as the media’s supposed role in promoting a «velvet revolution.»

The «confessions,» almost certainly produced under duress, are meant to frighten the community of Iranian reformers, up to and including top-ranking figures such as former presidents Mohammad Khatami and Ali Akbar Hashemi-Rafsanjani, as well as Mir Hossein Mousavi, the opposition candidate whose official defeat at the polls in June triggered street protests that left at least 20 dead

Having miscalculated the mood of at least a segment of the public by prematurely pronouncing seemingly lopsided electoral results in June, the regime now may compound its error by moving directly against those opposition leaders. The fundamentalist media loyal to the supreme leader, Ayatollah Ali Khamenei, is calling for their prosecution on charges of treason; a defiant Khatami, for his part, is publicly condemning the trials as a «show.»

The trials have reinforced the image of a regime whose extremely modest tolerance for public dissent has shriveled as its own grip on power has weakened. Opposition protests continue in the streets of Tehran despite a crackdown by hard-line militias loyal to the regime. Public spats are reported between Mr. Khamenei and Mahmoud Ahmadinejad, the president who was sworn in Monday. These are dangerous days in Tehran, which only underscores the dilemma the Obama administration faces as it clings to a strategy of engaging Iran to contain its nuclear ambitions: Who is there to talk to?

.

08/04/2009 Posted by | 04- بيانيه‌ها | بیان دیدگاه

بازداشتگاه جدیدی می سازیم!!

سه شنبه 04 اوت 2009 – 13 مرداد 1388

احمدی مقدم: در کهریزک بازداشتگاه جدیدی می سازیم

احمدی مقدم

سرتیپ اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران گفته است: «نیروی انتظامی در حال ساخت یک بازداشتگاه استاندارد در محل بازداشتگاه کهریزک است که تا یک ماه دیگر آماده بهره برداری می شود و تحت نظارت سازمان زندان ها اداره خواهد شد.»

بازداشتگاه کهریزک که در جنوب تهران واقع است، در جریان اعتراضات اخیر به عنوان یکی از محل های احتمالی نگهداری و بازجویی از بازداشتی های وقایع بعد از انتخابات در خبرها انعکاس یافت.

به گفته خانواده برخی از قربانیان اعتراضات اخیر در ایران، فرزندان آنان پس از دستگیری به کهریزک انتقال یافته بودند. برخی می گویند کشته شدن چند نفر از بازداشت شدگان، باعث شد تا دستور تعطیلی آن صادر شود. در این مدت گزارشهایی مبنی بر حضور سرتیپ احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی در بازداشتگاه کهریزک و نقش وی در زمینه بدرفتاری با بازداشتی های این بازداشتگاه، منتشر شده است. ولی آقای احمدی مقدم می گوید: «شایعات این چنینی علیه سردار رادان واقعیت ندارد.» !!!!! به گفته آقای احمدی مقدم، «بازداشتگاه کهریزک متعلق به نیروی انتظامی است….. پس از دستگیری های روز 18 تیر ماه تعدادی افراد بازداشتی در بازداشتگاه کهریزک بیش از حد مجاز افزایش یافت و همین مسئله باعث به وجود آمدن شرایطی نامناسب در این بازداشتگاه شده بود و علت تعطیلی بازداشتگاه هم همین موضوع است.» !!!!!

در خبری دیگر در همین زمینه، معاون حقوقی نیروی انتظامی گفته است که اثبات تخلف ماموران مستلزم معرفی شاهد توسط طرف های آسیب دیده و قبول شهادت آنان است!!!

_____________________________________________

جلالیجلالی قبل از به نتیجه رسیدن ماموریت کمیته ویژه از ریاست کمیته استعفا داد

بنابر گزارش ها، رئیس کمیته ويژه مجلس برای پیگیری مسائل مربوط به بازداشت شدگان اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران، از عضویت در این کمیته کناره گیری کرده اما رییس مجلس با استعفای او مخالفت کرده است. روز سه شنبه، 4 اوت (13 مرداد)، خبرگزاری های ایرانی و نیز وبسایت مجلس شورای اسلامی ایران گزارش دادند که کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و رئیس کمیته ویژه مجلس برای پیگیری وضعیت بازداشت شدگان اعتراضات بعد از انتخابات در ایران، استعفای خود از کمیته را تایید کرده است. برخی منابع، موانع موجود بر سر راه فعالیت موثر کمیته پیگیری به خصوص جلوگیری از دسترسی اعضا به بسیاری از بازداشتیان و تعدادی از بازداشتگاه ها را علت اصلی تصمیم آقای جلالی به کناره گیری از این کمیته عنوان کرده اند. به نوشته خبرگزاری فارس، کاظم جلالی گفته است که قرار نبود خبر استعفای او در رسانه ها منعکس شود و زیرا انتشار این خبر باعث بهره برداری «در راستای جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی» می شد!!!!! به گفته آقای جلالی، قرار بود این کمیته بعدا از بندهای زندان اوین و مکان های دیگری که از آنها به عنوان بازداشتگاه استفاده می شود نیز بازدید کنند. با استعفای آقای جلالی و احتمالا برخی دیگر از اعضای کمیته پیگیری، مشخص نیست که آیا این بازدیدها صورت خواهد گرفت یا نه.________________________

مرتضوی دادستان تهران

خبر استعفای رئیس کمیته پیگیری مجلس همزمان با حضور سعید مرتضوی، دادستان تهران در کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در روز سه شنبه انتشار می یابد.

به گزارش ایرنا، آقای مرتضوی در این جلسه، اعتراضات به نتیجه انتخابات را به مداخله مجاهدین خلق نسبت داد و گفت که «برخی از منافقین در ستادهای انتخاباتی برخی نامزدها نفوذ کرده و برخی نیز رهبری و هدایت اغتشاشات بعد از انتخابات را برعهده داشتند.»!!!!!

—————————

پنجشنبه پانزدهم مرداد 1388

اسامی شکنجه گران

اسامی شکنجه گران زندان کهریزک از جمله رادان جنایتکار

اسامی شماری از شکنجه گرانی که تا کنون تعدادی از جوانان ایرانی را زیر شکنجه های وحشیانه در زندان کهریزک به قتل رساند اند. احمدرضا رادان (جانشین فرمانده نیروی انتظامی)،عامریان (عامری) معاون رادان، کشمیری (از دستیاران رادان)،حقی فرمانده گارد ، کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک، سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک ، پاسدار سید موسوی قاتل محسن روح الامینی، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک و هشت نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می دادند.
****

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

در پی تحقیقات بعمل آمده اسامی و مشخصات افرادی که در اردوگاه مرگ کهریزک به شکنجه زندانیان پرداخته و شماری از آنان را با ضرب و شتم و شکنجه به قتل رساندند، اعلام می شود.

براساس گزارشهای بدست آمده، در اردوگاه مرگ کهریزک یک سولۀ مستطیلی شکل ایجاد شده بود و این سوله را قفس بندی کرده بودند، مساحت هر قفس در حدود 30 متر مربع می باشد. در هر کدام از این قفسها بین 40 الی 60 نفر جا داده می شد که زندانیان تقریبا فقط قادر به ایستادن باشند. در این سوله در حدود 200 نفر از دستگیر شدگان قیام مردم ایران و تعدادی از زندانیان عادی نگهداری می شدند.
دستگیر شدگان به محض ورود به این زندان تحت شکنجه قرار می گرفتند. شکنجه و زدن ضرباتی که معمولان سر و صورت زندانی و نقاط حساس بدن او را هدف قرار می دادند . شکنجه گران با استفاده از ابزارهای شکنجه مانند باتون، لوله های فلزی،نبشی وشلاق شکنجه می کردند و بیشتر به سر زندانی می کوبیدند .شکنجه گران در مواردی بر روی زندانیان آب گرم می ریختند که یکی از موارد شکنجه روتینی آنها است.
آنها همچنین حکم مرگ افراد را داشتند و خود می توانستند تصمیم بگیرند و به اجرا در بیاورند البته مرگ در زیر شکنجه های سبعانه و قرون وسطائی صورت می گرفت و مرگ اکثر جان باختگان بصورت تصادفی نبوده بلکه با طرح،تشخیص و تصمیم قبلی صورت می گرفت.در زیر شکنجه های طاقت فرسا و غیر انسانی که بطور سیستماتیک و علیه تمامی زندانیان صورت می می گرفت.آنها قربانیان خود را انتخاب می کردند و در زیر شکنجه به قتل می رساندند. بنابه گفتۀ شاهدین تقریبا در هر 24 ساعت 2 ال 3 نفر را به قتل می رساندند که در مجموع کسانی که به قتل رسانده شدند در حدود 15 الی 20 نفر می باشند پیکر آنها را لای پتو می پیچاندند و در وانتی قرار می دادند و به سردخانه کهریزک تحویل می دادند.
از جمله جوانانی که در زیر شکنجه به قتل رسیدن می توان نام محسن روح الامینی و محمد کامرانی را نام برد. محسن روح الامینی توسط فردی بنام سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه مرگ کهریزک پس از شکنجه های زیاد با یک وسیله فلزی به سر شهید راه آزادی مردم ایران محسن روح الامینی می کوبد و در حالی که خون از سر او جاری بود بدستور وی توسط شکنجه گرانی به نامهای سید موسوی و سید حسینی از پا آویزان می شود و مدتها بدین صورت قرار داده می شود که همچنان خون از سر او جاری بود تا زمانی که او جان باخت. محسن روح الامینی با هدف به قتل رساندن شکنجه می شد. با شیوه مشابه محمد کامرانی را به شهادت رساندند.
چندن نفر از کسانی که شاهد قتل و شکنجه بودند حاضرند در هر دادگاه بین المللی و هیئت تحقیق بین المللی علیرغم خطر جانی مشاهدات خود را بیان کنند با دلیل و مدارک قابل استناد. آنها همچنین در صورت لزوم می توانند به خانواده های قربانیان به عنوان شهود در هر دادگاه مسقل شرکت کنند به شرط تامین جانی انها .
کسانی که در شکنجه و قتل جوانان قیام مردم ایران مسقیما نقش داشتند و تا به حال منجر به مرگ تعداد زیادی از جوانان شده است.احمدرضا رادان ،عامریان (عامری) معاون رادان ،کشمیری (از دستیاران رادان)،حقی فرمانده گارد ،کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک،سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک ،پاسدار سید موسوی قاتلین ( محسن روح الامین)، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک و 8 نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می دادند.
احمد رضا رادان به اتفاق تعدادی از همدستانش مانند کشمیری، عامریان(عامری) و حقی با هلی کوپتر چند روز درهفته به کهریزک می آیند و زندانیان را خود مورد شکنجه های وحشیانه و تحقیر قرار می دهد.احمد رضا رادان خطاب به زندانیان گفت :در دنیا اول اینجا است زندانی که زندانی را آدام می کنیم بعد ابوغریب و گوانتاناموه
علی خامنه ای ولی فقیه روز سه شنبه 6 مرداد ماه دستور بسته شدن بازداشتگاه کهریزک را صادر کرد زیرا، بگفته وی در آنجا معیارهای لازم برای حفظ حقوق بازداشت شدگان وجود ندارد. این در حالی است که در این اردوگاه مرگ دهها نفر به قتل رسیدند و صدها نفر در اثر شکنجه دچار صدماتی شدند و تا پایان حیاتشان اثرات جسمی و روحی آنرا با خود دارند.علی خامنه ای که افراد فوق مجری فرامین وی بوده از ترس به محاکمه کشاندن آنها و افشای نقش خود اقدام به بستن شتاب زده و از بین بردن آثار جرم نمود و افراد فوق را برای ادامۀ جنایت علیه بشریت به شکنجه گاههای دیگر منتقل کرده است.

فعالین حقوق بشر و دمرکراسی در ایران،جنایت های قرون وسطائی که در اردوگاه مرگ کهریزک توسط بالاترین مقامات انتظامی که مجریان دستورات علی خامنه ای ولی فقیه هستند را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار ارسال هیئت تحقیق برای بررسی جنایتهای که در این بازداشتگاه و سایر بازداشتگاهها صورت می گیرد می باشد و تحت پیگرد بین المللی قرار دادن آمرین و عملین آن است.

15 مرداد 1388 برابر با 6 اگوست 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دفتر دبیرکل سازمان ملل
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

08/04/2009 Posted by | 05- ستادهاي خبري, 13- سركوبگران رژيم | بیان دیدگاه

مومنی و قرص هاي بازجو

«ابراز نگرانی از وضعیت عبدالله مومنی»

۱۳۸۸/۰۵/۱۳

فاطمه ادينه وند همسر عبدالله مومنی اعلام کرد که آقای مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان در زندان اوين زير فشار شديد بازجويی قرار دارد.
به گزارش ادوارنيوز، خانم مومنی گفت که «همسرم عصر امروز [دوشنبه] تماس تلفنی گرفت و صدای او به قدری ضعيف و بريده بود که در کلام اول او را نشناختم.»

او در زندان انفرادی و زير فشار شديد بازجويی است.  به گزارش ادوارنيوز، فاطمه ادينه وند با ابراز نگرانی شديد نسبت به سلامت همسرش گفت:« اين اولين بار نيست که عبدالله مومنی بازداشت و زندان انفرادی را تجربه می کند اما لحن صدای او نحوه صحبتهايش نشان می داد که شديدا تحت فشار قرار دارد. »

آقای مومنی که در ستاد شهروند آزاد (مطالبه محوران حامی برنامه های مهدی کروبی) واقع در ونک حضور داشته، اواخر خرداد ماه توسط نيروهای امنيتی و لباس شخصی بازداشت شد.

ادينه وند همچنين نسبت به زير فشار بودن فعالان سياسی برای اعتراف ساختگی هشدار داد و گفت:«من در پايان تماس تلفنی به عبدالله تاکيد کردم که مبادا از قرص هايی که به آاقای ابطحی دادند و او را مجبور به اعتراف ساختگی کرده اند بخورد!»

_________________________

پنجشنبه 15 مرداد 1388

عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکيم وحدت)، ۴۵ روز پيش در حالی در دفتر ستاد شهروند مهدی کروبی بازداشت شد که به گفته شاهدان عينی، ماموران امنيتی او رابا خشونت هر چه تمام تر و ضرب و شتم شديد و بدون ارائه هيچ حکمی با خود بردند، اکنون اما با گذشت ۴۵ روز زندان، وی نزديک به ۲۰ کيلو وزن کم کرده و تعادل روحی و جسمی اش را از دست داده است.

همسر وی که ديروز با وی ملاقات داشته از اين وضعيت نگران کننده با روز سخن گفته است.

همسر، برادر و فرزندان عبدالله مومنی روز گذشته در زندان اوين با او در حالی ديدار کردند که اين فعال دانشجويی نه قدرت تکلم داشت و نه قدرت راه رفتن.

فاطمه آدينه وند، همسر مومنی که به شدت نگران و ملتهب بود به روز گفت: بچه های من اصلا آقای مومنی را نشناختند و به شدت از ديدن او شوکه شديم.

08/04/2009 Posted by | 14- فراموششون نکنیم | بیان دیدگاه

من «دشمن» بودم و خود نمی دانستم

در منطق الطیر عطار پرندگان در جستجوی «سیمرغ» پادشاه مرغان به سوی قله قاف پرواز می کنند. پس از تحمل مرارت های فراوان و از دست دادن یاران بسیار، از آن خیل عظیم فقط سی پرنده  به قله میرسند اما اثری از پادشاه (سیمرغ) نمی یابند. رنجور و نا امید از جستجوی بیحاصل  ندایی غیبی آنان را بشارت میدهد که»سیمرغ» همان شما (سی مرغ) هستید که این تمثیلی است از جستجوی خداوند که بزرگان عرفان گفتند خدا را در آسمان ها مجوئید، بلکه او از رگ گردن به شما نزدیکتر است که حلاج گفت اناالحق . سی سال بزرگان نظام از دشمن و خطرات هولناکش گفتند. آنقدر که ما خواستیم او را ببینیم و بشناسیم وبه مقابله برخیزیم.  روزی که با برادر و خواهرم  در جستجوی رای مان که دشمن آن را دزدیده بود به خیابان رفتیم، چون بزرگان نظام  سالم بودن انتخابات را ضمانت کرده بودند ما فهمیدیم که کار کار دشمن است. در خیابان نیروهای نظامی را با انواع لباس ها و حتی با لباس های خودمانی و با بهترین افزارهای جنگ خیابانی دیدیم و قوت قلبی گرفتیم که تنها نیستیم و این نیروها  هم در جستجوی رای ما به کمک ما آمده اند تا ما را مقابل دشمن یاری دهند.  منتظر بودیم که این نیروها به سوی دشمن که ما نمیدانستیم کجاست شلیک کنند که برادرم با نخستین تیر این ها به خون خویش غلطید، خواهرم مبهوت این صحنه فریاد زد: باید دشمن را بزنید سلاحها فقط به سوی دشمن شلیک می کنند. گلوی او را نشانهرفتند و من سر درگم به اطراف نگاه کردم و فهمیدم دشمن نزدیک است. دشمن برادرم بود. دشمن  خواهرم بود. دشمن خود من بودم. دشمن… نزدیک بود

08/04/2009 Posted by | 12- طـنـز خس و خاشاكي | بیان دیدگاه