چهارشنبه 28 مرداد
28 مرداد : آرایش نیروهای نظامی در تهران!!
امروز در تهران نیروهای زره پوش زیادی در حال مستقر شدن بودند . پرواز هلی کوپتر پلیس و مانور صدها ماشین و موتور پلیس یادآور مانور اقتدار کودتاچیان قبل از اعلام نتایج انتخابات و دستگیری سران اصلاحات میباشد …..
_____________________________
همه آماده براي چهارشنبه 28 مرداد
از خزر تا خليج هميشگي فارس، امواج سبز آزادي و استقلال در همه ميدانهاي شهر، همه كوچه و خيابانها، همه محلهها، …
چهارشنبه 28 مرداد سراسر شهر را اشغال كنيم!
ما بيشماريم! روزي كه همگان به شهر بريزيم روز مرگ رژيم است!
ما پيروزيم! خدا با ماست!
حكومت نظامي نميتواند در برابر ميليونها مردم آزاده بايستد!
رژيم دچار فرسايش و ريزش شده! حاكمان به هذيان گوئي افتادهاند!
به كودتاچيان فرصت ندهيم!
دولت كودتا- استعفا استعفا!
از جان خود گذشتم، با خون خود نوشتم: يا مرگ يا آزادي!
حكومت فاشيستي! – تو دولت ما نيستي!
مرگ بر حكومت فاشيستي!
نميگذاريم تاريخ تكرار شود! 56 سال پيش، پس از كودتاي 28 مرداد 1332، دولت استبداد جايگزين دولت ملي و مردم-سالار دكتر مصدق شد … چاقوكشها و پيرهنشخصيهاي آن روز، به زودي جاي خود را به سرنيزه ي نظاميان و سپس سياستمداران خود فروخته دادند …
امروز وضعيت بسيار خطرناكتر است:
امروز ايران از يكسو با كودتائي نظامي روبروست و از سوئي با حكومتي فاشيستي (كه الوات و چاقوكشان را بسيج ميكند تا حكومت سركوب تشكيل دهند).
همانند همه ي حكومتهاي فاشيستي، اين حكومت تاريك، حكومت الوات، حكومت جنگ و خشونت، حكومت دروغ و شكنجه، و حكومت پيشوا (يا رهبر)يست كه خود را خدايگان ميپندارد.
اين حكومت مشركانيست كه پيشوا را مانند بت ميپرستند و براي نگهداري نظام ظلم و ستم، از هيچ جنايت و دروغي فروگذار نيستند.
دست خدا با مردم است.
اين نخستين بار در تاريخ است كه مردمي با چنگ و دندان در برابر فاشيسم (يا حكومت نظامي الوات) ايستاده است! مردم جهان با حيرت به مردم ايران چشم دوخته.
ايراني ميميرد – ذلت نميپذيرد!
اما سكوت امروز يعني سپردن خود و فرزندانمان به دست فرداهاي ذلت و تحقير، فرداهاي زندان و شكنجه و تجاوز ، فرداهاي اعدام و جنگ، فرداهاي حكومت دروغ و خرافه و جهالت …
اگر امروز سكوت كنيم، فردا حكومت فاشيستي به خانهنشينان هم رحم نخواهد كرد.
اگر امروز سكوت كنيم رژيم، در اولين فرصت، از همه انتقام ميگيرد حتي از سياستمداران و روحانيوني كه امروز چشم بر كودتا بستهاند و به چاپلوسي مشركان پرداختهاند.
همه بايد دست به دست هم دهند! حتي ارتشيان و سپاهياني كه رژيم آنها را در برابر مردم قرار داده!
سربازان دلاور و آزاده و آزاديخواه ايراني! پيش از آنكه الوات و چاقوكشان بر شما حاكم شوند به مردم بپيونديد. فردا رژيم به هيچكس رحم نميكند حتي به شما و فرزندان شما! (تا اين شتر دم خانه شما نخوابيده به خدا و مردم بپيونديد!)
زنده باد آزادي، استقلال – پاينده ايران و ايراني!
___________________________________
هسته هاي مقاومت ملي بر عليه كودتاگران
خبررسانی و عمل بر عهده ماست
-
… مردم به راه کار «تجمعات شناور و تظاهرات غیر متمرکز» دست پیدا کردند و به این ترتیب نیروهای ساکن سرکوبگر را از کار انداختند.
-
مردم به تجربیات و سازمان دهی جدیدی در مبارزه با سرکوبگران دست پیدا کردند: ایجاد ترافیک، تجمعات شناور و موضعی،
-
خسته کردن نیروها در محل استقرار ثابت و اعلام شده، هوشیاری نسبت به نفوذی ها
-
اعتراضات با هماهنگی خود مردم
-
حالا مردم باور کرده اند که می توانند با تکیه بر توانایی های خود مبارزه را به پیش ببرند. 18 تیر خون تازه ای از امید، استقلال، پشتکار و مقاومت در رگ هایمان جاری کرد: جنبش سبز به آرامی با هدایت خود مردم و بدون هیچ رهبری متمرکز تنها با اتکا با خود!
-
محروم کردن کودتاچیان از حس پیروزی! سرکوبگران خسته دریافتند که گذشت زمان به نفع آن ها نیست و مقاومت همچنان شاداب و زنده است. دست به تظاهرات برق آسا و چند دقیقه ای در نقاط مختلف شهر می زنیم و به این ترتیب کودتاچی ها را گیج و سردرگم می کنیم تا نتوانند ظرف این مدت کوتاه نیروهای سرکوبگر را به سمت نقاط پراکنده شهر گسیل کنند! ضمن آنکه پویایی و ادامه جنبش را هم به صورت فراگیر تضمین کرده ایم.
-
با بسیجی های یونیفرم پوش به خیال خود می خواهند ارعاب کنند و به مردم حالی کنند که وضع فوق العاده است! چه حماقتی!! این هزاران هزار مردمند که امروز با حضور قدرتمند خود در خیابان ها به رژیم حالی کردند که هوا پس است!
-
عوامل اطلاعاتی یکی از برنامه هاشون اینه که بچه های فعال تر رو به یه بهانه ی منطقی (مثلا بریم سر اون خیابون رو چک کنیم که از اون ور نیان) بچه ها رو از جمع دور می کنن و می گیرنشون. راه کار مقابله اینه که اولا به هیچ کس که نمیشناسنش اعتماد نکن به صرف اینکه تو جمعیته و دوما تحت هیچ شرایط از جمعیت جدا نشن به امید پیروزی
-
.موج اعتراض دیگر فقط به اعتراض به تقلب در انتخابات محدود نیست .بلکه سایر مطالبات مردم رانیز دربر می گیرد. مردم ناراضی، مردم خسته از این همه ظلم و فساد و تباهی از هر فرصت و مناسبتی به بیرون می آیند تا با اتکا به خودشان نارضایتی خودشان را اعلام کنند.
-
امروز
هر ايراني آزاده، يك هسته مقاومت،
و عضويست از خرَدِ جمعيي ايران
براي
نبرد و پايداري در برابر كودتاگران و
رهائي ايران از چنگال فاشيسم و خودكامگي و
برقراري آزادي و استقلال و سر بلندي ايران و
ايفاي حقوق بشر براي جمهور ايرانيان.
امروز، هر ايراني، ستادي خبريست و به هر وسيلهاي، پيام و شيوه مقاومت را به اطلاع ديگران ميرساند.
- امروز
هر ايراني رهبر جنبش آزادي ايران است.
-
راه پيروزي نيز آشكار است: فراخوان همگان، و
-
به جركت در آمدن امواج ميليونها ايراني دربرابر اوباش و سركوبگران رژيم.
-
اين دستور كار همه هستههاي مقاومت مليست.
_____________________________________________________________
|
انکار تجاوز و دم خرو س
____________________________
وقالوا ربنا انا اطعنا سادتنا وکبرائنا فاضلونا السبیلا-وقالوا ربنا انا اطعنا سادتنا وکبرائنا فاضلونا السبیلا-قرآن -احزاب آیه67
ترجمه:گویند خداوندا ما اطاعت امر بزرگان وپیشوایان خود نمودیم که ما را به راه ضلالت کشیدند.
_________________________
شنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۸ تهران ۲۳:۰۶ – 19 دسامبر 2009
سازمان قضایی نیروهای مسلح «قتل عمد» سه بازداشتی کهریزک را تأیید کرد!
سازمان قضایی نیروهایی مسلح ایران با اعلام مجرم شناخته شدن ۱۲ نفر در پرونده مربوط به بازداشتگاه کهریزک، مرگ سه نفر از بازداشتشدگان این بازداشتگاه را در اثر ضرب و جرح تأیید و آن را قتل عمد خوانده است.به گزارش خبرگزاریهای ایران، سازمان قضایی نیروهای مسلح که مسئولیت پرونده بازداشتگاه کهریزک را برعهده دارد، در اطلاعیهای با اشاره به کشته شدن محسن روحالامینی، امیر جوادیفر، و محمد کامرانی، از بازداشتشدگان این بازداشتگاه، اعلام کرده است که «پزشکی قانونی ضمن رد فوت این نامبردگان به لحاظ ابتلا به بیماری مننژیت، و با تأیید آثار متعدد ضرب و جرح بر روی اجساد، علت درگذشت متوفیان را مجموع صدمات وارده اعلام نمود».
نمایی از در ورودی بازداشتگاه مخوف کهریزک
پیشتر در اوایل مردادماه امسال سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران، در دیدار با کمیته ویژه مجلس برای پیگیری واقع پس از انتخابات گفته بود که محسن روحالامینی و محمد کامرانی که خبر مرگ آنها در حبس منتشر شده «دچار بیماری مننژیت بودند» ….
فرمانده نیروی انتظامی هم در همان تاریخ در گفتوگو با خبرنگاران مرگ زندانیان در کهریزک را تایید کرد، اما آن را ناشی از شیوع بیماری دانست.
____________________________________
اعترافات یک بسیجی پناهنده به اروپا: از تقلب تا تجاوز
گزارش تلویزیون کانال چهار:
Maybe the most convincing authentification we have is that his story confirms the reports we’ve had from victims and human rights groups, who say rape has been used all over Iran in the brutal months since the June election. That and his desperation. Rarely have I interviewed someone so distressed
پنجشنبه بیست و ششم آذر 1388:
متن مصاحبه بسیجی نادم بی آبرو نزد خدا و مردم
از تعویض صندوق های رای تا تجاوز در کانتکس
بعد از ظهر چهارشنبه در پربینده ترین زمان ها، در برنامه خبری کانال چهار تلویزیون بریتانیا که جان اسنو برنامه ساز مشهور انگلیسی مسئولیت آن را به عهده دارد، مصاحبه لیندسی هیلسوم با یک بسیجی ایرانی پخش شد، بدون آنکه چهره وی به وضوح نشان داده شود. این بسیجی که به تازگی از کشور گریخته است و نامش محفوظ مانده در حالیکه در طول برنامه می گریست، از تغییر صندوق های رای، تجاوزها و کشتار معترضان و بدرفتاری با آنان در زندان پرده برداشت و گفت هم دنیایم را از دست داده ام و هم دینم را.
این بسیجی که متن کامل گفته هایش در وبسایت کانال چهار آمده به نوشته مصاحبه کننده کانال چهار پشیمان از کارهائی است که به عنوان بسیجی فدائی رهبر انجام داده . به نوشته خانم هیلسوم اینک با یک شاهد زنده و بالغ در هر محکمه ای قابل اثبات است که تجاوز و کشتار جمعی در زندان های ایران رواج داردو تقلب انتخاباتی صورت گرفته است.
بسیجی طرف مصاحبه کانال چهار 27 سال دارد و از یک خانواده به شدت مذهبی برآمده که همگی مرید و فدائی انقلاب اسلامی و مهم تر از آن آیت الله خامنه ای هستند.
او می گوید:»من عذاب می کشم، شرم دارم از مردم و خدا».به نوشته خانم هیلسوم او یک مومن واقعی است که اعتقاد دارد ایت الله خامنه ای نایب امام زمان است؛ هم پایه مسیح در بین مسیحیان، نه خیلی کوچک تر از خدا در بین مذاهب دیگر.
او هیچ گاه از فرمانده خود نپرسیده چطور سه ماه مانده به انتخابات می گوید نظر رهبر به محمود احمدی نژاد است و به همین جهت باید نام وی از صندوق ها بیرون آید. چنان که از وی سئوال نکرده است که چرا باید به جای مردم بی سواد نام احمدی نژاد را روی ورقه های رای بنویسد. او با جزئیات فاش می کند که چگونه فردای روز انتخابات، صندوق هائی راکه از آرای رقیبان احمدی نژاد پر شده بود ناپدید کردند تا به دست هیچ یک از بازرسان و ناظران نیفتد.
«سید» که مصاحبه گر وی را به این نام صدا می کرد، همچنین توضیح می دهد که آنان به چه اسلحه هائی مجهز بودند و باتوم و کابل برای چه مصرفی در اختیارشان گذاشته شد. او همراه با تاثر شدید می گوید همتایانش بدون هیچ نگرانی، مردم معترض به تعویض صندوق ها و تقلب در انتخابات را کشتند اما او از آن جائی که دچار تردیدهای جدی شده بود از تیراندازی به سوی مردم خودداری کرد.
گفتار «سید» چنین آغاز شد: برادرم که ارشدتر از من است به من خبر داد که همراه گروه و واحدمان چهار ماه قبل از انتخابات در جلسات تعلیماتی شرکت کنم . همان جا به ما گفته شد که نظر آقای خامنه ای به احمدی نژادست و ما ناگزیریم که فرموده ایشان را تامین کنیم. . بخشی از تعلیمات ما برای آماده شدن برای مقابله با اغتشاشاتی بود که از همان زمان قطعی به نظر می رسید.. تدارک وسیعی دیده شد.این تدارک وقتی اهمیت خود را نشان داد که انتخابات تمام شده بود و مبارزات مردم خیلی بیش از آن چیزی بود که ما گمان داشتیم .فرمانده ما تکرار می کرد که به فرموده آقا، احمدی نژاد به درد اسلام و و لایت می خورد.
او می افزاید:»خیلی تو ذوقم خورد اما فکرش هم به مخیله ام خطور نمی کرد که سئوال کنم چه رسد به مخالفت با آقا. محیط وحشتناکی است اگر بخواهی خلاف نظر آقا نظر بدهی. فقط من نبودم همه مان در حالت بدی گیر کرده بودیم . اما با گذر روزها معلوم شد محاسبات خطا بود و مردم محکم تر و قاطع تر می شدند و گلوله ها و کشتار آنان را ساکت نمی کند. حالا دیگر یک طرف مردم بودند و یک طرف ما.»
«سید» که در لحظاتی از مصاحبه ناآرام شده بود و نمی توانست بنشیند و راه می رفت با بغض گفت: » پای صندوق ها، موقع انتخابات کار راحت بود چون اکثر پیرها و بی سوادها بودند و ما دستور داشتیم رایشان را بگیریم و برایشان بنویسیم دکتر احمدی نژاد. مشکل، دانشجوها و جوانانی بودند که رقیبان احمدی نژاد را تبلیغ می کردند و به آن ها رای می دادند، اما آن ها هم که همیشه نبودند . شب شد ما ماندیم و حراست اطلاعات سپاه بر بالای سر صندوق ها و من دیدم که صندوق ها عوض شد.»
به گفته وی :»در حالی که اول تصور می رفت با اتمام انتخابات ماموریت ما هم به پایان می رسد اما با اولین تظاهرات و کشمکش ها اعلام گردید که همگی در محل های خود می مانیم تا زمانی که وضعیت سفید اعلام شود.شب در قرارگاه ماندیم و صبح زود بلند شدیم برای نماز و گفتند یک سخنرانی کوتاه هست قبل از اعزام به محل ها، در آن خطبه ها گفته شد احمدی نژاد انتخاب شده . شیرینی و نقلی که آماده کرده بودند توزیع شد و نیروها شیفت بندی شدند.شب برگشتیم و گزارش هایمان را دادیم و دستور رسید در قرارگاه بمانیم. فردایش بود که دستور برخورد قاطع رسید. گفته شد با هر کس در هر سن و جنسیتی برخورد شود. اما روز دوم با همه تندی ما انگار مردم هم تند شدند و قاطع شدند. من نمی دانم
چند نفر مجروح شدند. نمی دانم چند نفر را کشتیم . نمی دانم چند نفر را به بیمارستان رساندیم و چند نفر را رها کردیم.بیمارستان مسلمین را آماده کرده بودند برای کشته ها و زخمی ها. این بیمارستان مال بسیج و سپاه است؛ وحشتناک بود، دیدن جوان ها که شکنجه شده بودند و تن بی جانشان افتاده بود. دم در چند تا وانت گذاشته بودند که آمار می گرفت. آمار گیری می شد و تقسیم می شد؛ زیر هجده ساله ها یک طرف بالای هجده یک طرف….شب سوم من از کانتکس صدا شنیدم؛ صدای فریاد ناله و گریه و التماس جوانانی که می گفتند پشیمانند و عاجزانه کمک می خواستند. ما اول گیج بودیم. برادرم که از من ارشدتر است مثل من گیج بود. رفتیم دو نفر از بچه های حراست سپاه آمدند. پرسیدم چه خبرست؟ گفتند داخل کانتکس فتح المبین است . »
سید با گریه شرمساری ادامه می دهد:» ما نمی دانستیم کارمان به این جا می کشد، نمی دانستیم چنین آلوده شده ایم. فکر می کردیم داریم در همان راه عمو و دائی شهیدمان گام می زنیم. عشق و ارزو در سرمان بود، آرزو داشتیم؛ شهید شویم .اما حالا دیگر نه ابرو داریم و نه می توانیم سرمان را بلند کنیم . هر چه جنایت هست کرده ایم؛ دانسته و ندانسته انجام داده ایم . حالا من مانده ام و عذاب وجدان و کارهائی که کردیم».
http://zarghanfilm.blogfa.com/post-136.aspx
____________________________________
یکشنبه 1 آذر 1388
پاسخ کروبی به اظهارات محسنی اژهای و عسگراولادی
صاحبامتیاز روزنامه توقیفشده اعتماد ملی، سپس به اظهارات آقای محسنی اژهای، دادستان محترم کل کشور اشاره کرد و اظهار داشت: اصلا بنا نداشتم وارد این مساله شوم، اما دیدم ایشان چندینبار به موضوع آزارجنسی پرداخته و اظهار داشتهاند «موضوعاتی که سراسر کذب و دروغ بوده و حتی یکدرصد هم وجود خارجی و حقیقت نداشت، قبلا موضوع سعیده پورآقایی اعلام شد و بهعنوان نمونه دختری که نه، تنها دختر خانواده بود، نه خانواده شهید بود، نه کشته شد و نه اهل فعالیت سیاسی بود و نه چهار دایی شهید داشت، بهعنوان یکی از چهرههای مورد تجاوز و شکنجه و قتل معرفی گردید. حال اینکه کل اینها سناریوی ساختگی و مجعول بود و باز باید دید چه کسانی و با چه انگیزههایی این سناریو را طراحی و تبلیغاتی کردهبودند».
مهدی کروبی دررابطه با موضوع آزار جنسی و اسناد ارائهشده درادامه افزود: بعد از انتشار اخبار مربوط به آزار جنسی، دوجلسه با مسئولین دستگاههای قضایی داشتیم و چند عدد سیدی که حاوی اطلاعات و اظهارات برخی از آسیبدیدگان بود، به کمیته سهنفره قوه قضاییه ارائه شد. در جلسه اول بهطور گذرا و تلویحی، اشارهای به اسم خانم سعیده پورآقایی کردم. اما چون مطمئن نبودم، فقط خواستم به آقایان هشدار دادهباشم. بهخصوص آنکه به من خبررسید که جنازه خانم پورآقایی بهوسیله شخصی از ریاستجمهوری که از نزدیکترین افراد به احمدینژاد است، تحویل خانواده شدهاست. این خبر، موجب شک و تردید من شد. درفاصله بین جلسه اول و دوم فهمیدم این قضیه صحت ندارد. فلذا در جلسه دوم که آقایان پرسیدند خبر جدیدی داری یا نه، متوجه منظورشان شدم و گفتم قضیه خانم پورآقایی صحت ندارد و میگویند زنده است و البته وابسته به خانواده شهید نیز نمیباشد. همانطور که آقای محسنی اژهای نیز اشاره کردند.
مهدی کروبی در ادامه با اشاره به این نکته که آقای دادستان محترم در روزنامهای، ۲۰۰سطر در خصوص موضوع خانم پورآقایی اظهار نموده و از سایر مستندات ارائه شده بهصورت سطحی عبورکردهاست، گفت: بهنظر من همه اینها یک سناریوی ساختگی بوده و میتوانید به اظهارات خواهر ناتنی خانم پورآقایی پس از خروجش از کشور مراجعه کنید و قضایای مربوطه دنبال کنید. باهمه این موارد، سوالم از آقای محسنی اژهای دادستان محترم کل کشور آن است که چرا درخصوص سایر مستندات اشارهشده اظهار نظر نمیکنند؟
رییس مجلس ششم ادامه داد: در جلسه دوم، به هیات سهنفره گفتم یکی از سیدیها حاوی مطالبی از سوی خانمی است که بسیار تکاندهنده و دلخراش است. این خانم وضع روحی خوبی ندارد و اظهار داشته که اگر این خبر به اطلاع خانوادهاش برسد، خودکشی خواهد کرد. به آقایان گفتم قضیه این خانم، که مربوط به آزارجنسی در زمان دستگیری است و اتفاقا راجعبه دخترخانم دیگری نیز همین موارد را بیان میکند، بحرانی است و شرایط مناسبی ندارد. اگر میخواهید، ببریدش جایی امن و تحقیقات لازم را انجام دهید، اگرنه ما میآوریمش اینجا تا کار پیگیری شود و آبرویش محفوظ بماند و وضعش از این خرابتر نشود.
دادستان محترم کل کشور در این خصوص نگفتند که تکلیف این خانم چه شد، زنده است، مردهاست. به نظر من آقای محسنی لازم نیست اینقدر به کلیات بپردازند، ایشان بیایند بهطور مشخص درخصوص این خانم اظهارنظر کنند که الان چه وضعیتی دارند، دروغ گفته، راست گفته و درحال حاضر کجاست؟ چراکه دفتر ما را هم پلمپ کردهاند و از وی هیچ خبری نداریم.
کروبی در ادامه با اشاره به حضور دادستان محترم کل کشور در صدا و سیما نیز گفت: متاسفانه هرچه تلاش کردیم که نماینده ما هم در این برنامه حضور پیداکنند، آقایان توجهی نکردند و یک طرفه به قاضی میروند و سعی دارند با بوق و کرنا کردن در این زمینه، حقایق را به گونهای دیگر جلوه دهند.
مهدی کروبی در ادامه با اشاره به مصاحبه های اخیر حبیب اله عسگراولادی مسلمان اظهار داشت: آقای عسگر اولادی در مصاحبه با روزنامه رسالت آورده است: آقای موسوی خیال می کند جریان سبز را او رهبری می کند و کروبی نیز در آرزوی خودش به سر می برد ولی غافل از این واقعیت هایی است که در خارج از ذهن او می گذرد. اصل مطالب را کسانی از خارج و عوامل شان در داخل مدیریت می کنند که یک قلم مبلغ ۷۷ میلیون دلار و یک قلم جدید مبلغ ۵۵ میلیون دلار از کاخ سفید دریافت کرده و سازمان و ساختار خاص خود را داشته و گوش شان به این حرف ها بدهکار نیست. عسگراولادی با بیان اینکه افکار عمومی ایران کم کم مهیای برخورد معقول و حقوقی با فتنه انگیزی می شود گفت: در حال حاضرشیب معتدل در جریان های سیاسی طی می شود تا همه به این نتیجه برسند که باید چشم فتنه را کور کرد ان شاء الله، … تا آنجایی که من اطلاع دارم آقای موسوی و آقای کروبی به بی مهری ها ادامه می دهند و مورد توجه آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند. رییس مجلس ششم در پاسخ به سخنان عسگراولادی مسلمان اظهار داشت: ایشان انسان بزرگوار و شریفی است ، آقای عسگراولادی از مبارزان و زندان رفته های قبل از انقلاب است که سالها با ایشان همکاری در زندان های قبل از انقلاب و خارج از زندان داشتیم.
کروبی در خصوص نحوه همکاری های خود با عسگراولادی در اوایل انقلاب اظهار داشت: در ابتدای انقلاب حضرت امام در جهت تاسیس نهادهای انقلابی برای افراد مختلفی احکام مربوط را که متناسب با سوابق و فعالیت و تجارب افراد بود صادر می فرمودند. به همین مناسبت حضرت امام حکم کمیته امداد را به نام بنده صادر فرمودند که در آن نام آقای عسگراولادی نیز برده شد. سپس آقای آیت الله صانعی از طرف امام به من فرمودند شما یک نفر دیگر را نیز انتخاب کنید. در آن موقع من ابتدا آقای اکبر استادی را معرفی کردم که از مبارزین و جریان خود آقای عسگراولادی بود. آقای عسگراولادی مخالفت کرده و در عوض آقای حبیب اله شفیق را مطرح کردند و از آنجا که من روحیه همکاری داشتم پذیرفتم. بعد از حدود یکسال که کارها را پیش بردیم که (البته در همان موقع نیز موارد مفصلی پیش آمد) حضرت امام به جهت حفظ حرمت خانواده های شهدا تصمیم گرفتند رسیدگی به امور خانواده های شهدا و جانبازان را که زیر نظر کمیته امداد بود از این کمیته جدا و زیر نظر نهادی دیگر مستقر نمایند که ایشان بدون اطلاع بنده مسئولیت بنیاد شهید را بر دوش اینجانب نهاد همچنانکه کارهای کمیته امداد را به اتفاق آقایان ادامه می دادیم.
به دنبال صدور حکم امام که مسئولیت کار بنیاد شهید را به بنده سپرده بودند آقای عسگراولادی و عده ای از همراهانشان برآشفتند و در جلسه ای نیز که در همان زمان برقرار بود بلوا و آشوب کردند که چرا حکم به نام فلانی صادر شده که حتی کار به جایی رسید که من از جلسه بیرون آمدم و گفتم همین الان به جماران (بیت حضرت امام “ره”) رفته و استعفا می دهم که آقایان آمدند و بنده را به جلسه برگرداندند. کروبی ادامه داد: در زمان دولت های آقایان رجایی و موسوی میان دو گروه اختلافات شدیدی وجود داشت که آقای عسگراولادی از چهره های یکی از دو جریان بود. در همان کابینه اول در خصوص وزارت جهاد کشاورزی مباحثی پیش آمد که آقای عسگراولادی مسلمان که از مخالفان وزیر جهاد کشاورزی بود خواستار معرفی شخص دیگری برای تصدی این وزارتخانه شدند. بنده نیز که وسط میدان بودم روزی به آقای عسگراولادی گفتم خوب حالا نظر شما روی چه کسی می باشد؟ ایشان گفتند آقای حبیب اله شفیق، که من یک مرتبه جا خوردم و گفتم آقای شفیق انسان بزرگوار و شریفی هستند ولی کاسب و بازاری است و دانش و تخصص او برای وزارت تخصصی و فنی همچون کشاورزی کافی نیست. چگونه امورات مربوط به این وزارتخانه خاص و حیاتی را که زندگی بسیاری از مردم به آن گره خورده می خواهید به ایشان بسپارید؟ و آیا ایشان می تواند این وزارتخانه را اداره کند که آقای عسگراولادی اظهار داشتند بله، ایشان در دشت قزوین کارهای کشاورزی می کند و محصول بر می دارد. واقعا جا خوردم که این طرز تفکر را در مدیریت اقتصادی و کشاورزی کشور با کاشت خیار و گوجه و برداشت آن یکی می داند.
موضوع سوم و آخری که باید در خصوص آقای عسگراولادی اشاره کنم آن است که در همان اوایل انقلاب که ایشان رییس سازمان اوقاف بودند ، وی در انتخابات مجلس کاندید تهران شده و به مجلس می رود. در همان زمان دو تن از چهره های مشهور که در حال حاضر عضو مجمع روحانیون مبارز هستند به عنوان نمایندگان امام در سازمان اوقاف انجام وظیفه می کردند. با راهیابی آقای عسگراولادی به مجلس با توجه به دو شغله بودن ایشان، نمایندگان امام در اوقاف از آقای عسگراولادی خواستند که از ریاست اوقاف استعفا دهند اما ایشان ریاست اوقاف را که به قول خودش “نفت دوم” کشور است با آن همه تشکیلات عریض و طویل، شغل نمی دانستند و حاضر به استعفا نشد تا در نهایت با استعلام نمایندگان امام در اوقاف از شورای نگهبان آن زمان آقای عسگراولادی مجبور به استعفا شد. در پایان به آقای عسگراولادی با این سن و سال توصیه می کنم که دیگر به بیان اینگونه مطالب نپردازد چرا که هم اکنون در مجمع تشخیص ، کمیته امداد و هیئت منصفه مطبوعات مشغول هستند و با این گونه اظهارات مسیر جدیدتری برای ایشان باز نخواهد شد. علارغم تمامی احترامی که برای ایشان قائلم متاسفم که می بینم ایشان مدافع امام شده و ما همه مخالف انقلاب و امام. با همه این تفاسیر به بیان این موارد بسنده می کنم و از اشاره به موضوع انتخابات های مجالس شورای اسلامی و به خصوص دوره سوم که با انشعاب ما از جامعه روحانیت مبارز و پیروزی جریان منتسب به ما و شکست جریان آقای عسگراولادی و بحث هایی که آن موقع مطرح شد خودداری می کنم و تاثر خود را از این نکته که ایشان که فاقد هر گونه سوابق قضایی است و تلاش دارد نظرات خود را به قوه قضاییه تحمیل کندغافل از آنکه مهدی کروبی بیدی نیست که با این بادها بلرزد.
http://ariyacartoons.blogspot.com
__________________________________________________
– ديده بان حقوق بشر:
قوه قضاييه ايران اسناد مربوط به شکنجه را ناديده گرفت
به سرپوش گذاشتن بر تجاوز جنسی در زندان ها پايان دهيد
جمعه 15 آبان 1388
ديده بان حقوق بشر امروز از قوه قضاييه ايران خواست که سريعا به تحقيق درخصوص پرونده های تجاوزجنسی در زندان بپردازد به جای انکه بر چنين جناياتی سرپوش بگذارد.ديده بان حقوق بشر سه مورد تجاوزجنسی در زندان های ايران درباره کسانی که بعد از انتخابات رياست جمهوری ۱۲ ژوپن دستگير شده بودند را مستند کرده است. در آخرين مورد، پزشکی قانونی جراحات متعددی که بر روی بدن فعال سياسی جوان ابراهيم مهتری در نتيجه شکنجه و بدرفتاری که با اظهارات وی درخصوص آزارواذيت جنسی همخوانی دارد را تاييد کرده است. اما مقامات قوه قضاييه از اينکه تحقيقات بيشتری را روی اين پرونده صورت بدهند خودداری کرده و به جای آن به مهتری وخانواده اش گفته اند که اگر درخصوص اين آزار واذيت ها صحبت کنند با تبعات سختی مواجه خواهند شد.سارا لی ويتسون مديربخش خاورميانه وشمال آفريقای ديده بان حقوق بشر دراين زمينه گفت: «اين خجالت آور است که دولت ايران چشمان خود را بر روی شواهد رسمی درخصوص آزار وآذيت شديدجنسی روی زندانيان که توسط مسوولان زندان صورت گرفته می بندند. «
مهتری ۲۷ ساله، ابتدا در تاريخ ۲۶ ژوييه دستگير ودر تاريخ اول اگوست آزاد شد. در تاريخ ۱۹ اگوست چندين مامورامنيتی که به اعتقاد مهتری وخانواده اش از اعضای سپاه پاسداران بودند وی را از محل کارش ربودند و بعد به مکانی در شرق تهران منتقل کردند. او به ديده بان حقوق بشر گفت که در جريان بازداشت به شدت مورد ضرب وشتم قرار گرفته است و با باتون مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.به گفته وی در تاريخ ۲۴ اگوست کسانی که وی را دستگير کرده بودند در نقطه ای در تهران او را درحالی که دستان و پاهايش بسته و نيمه هوش بود رها کردند. خانواده ای که او را يافتند به يک بيمارستان منتقل کردند. پزشکی قانونی که وابسته به قوه قضاييه است روز بعد مهتری را معاينه کرد. اين گزارش که نسخه ای از ان در اختيار ديده بان حقوق بشر قرارداده شده به موارد زير روی بدن مهتری اشاره می کند:۱- سياه شدگی وتورم زير چشم راست، ۲- کبودی وتورم زير چشم چپ، ۳- ساييدگی در سمت چپ ناحيه پس سری ۴- خراشيدگی (حارصه) ساعد راست بازوی راست وچپ، ۵- ساييدگی عميق (داميه) به طور دور تا دور مچ دست وپای راست وچپ که می تواند در اثر تماس با جسم سخت قابل انعطاف نظير طناب حادث شده باشد.، ۶- دو ناحيه جراحت (حارصه) جداگانه خلف ساق پای راست، ۷- خراشيدگی گونه چپ، ۸- سوختگی درجه دو سطحی مدور در نايه مچ، ۹- کبودی در هر دو طرف باسن وناحيه خارجی مقعد مشهود است که در اثر اصابت جسم سخت ضايعات (يک تا هفت و ۹) حادث و جسم داغ ضايعات بند ۸ حادث شده اند ضمنا جراحات موازی ومتعدد وسطحی در ناحيه خلف ران راست وناحيه باسن راست وچپ مشهود است. گزارش همچنين اشاره می کند که مهتری از دردمقعدی شکايت می کند.مهتری به ديده بان حقوق بشر گفت که به محض اينکه مقامات بيمارستان متوجه شدند که او تازه از زندان آزاد شده تلاش کردند گزارش پزشک قانونی را از بين ببرند اما يکی از نزديکانش موفق شد هنگامی که از بيمارستان ديدن می کرد يک کپی از ان بگيرد.دومين فرد ابراهيم شريفی ۲۴ ساله است که در تاريخ ۲۳ ژوئن دستيگر شد. او به ديده بان حقوق بشر گفت که در زندان زمانی که دستان، چشمان و پاهايش بسته بوده است مورد تجاوز قرارگرفته است. او همچنين گفت به دليل تالمات ناشی از اين واقعه بعد از آزادی از زندان چندين بار تا آستانه خودکشی پيش رفته است. او اضافه کرد که مقامات قوه قضاييه از اينکه شکايت او را بپذيرند خودداری کرده اند و به جای آن به او گفته اند که اگر درمورد اتفاقاتی که برايش رخ داده صحبت کند خانواده با خطر مواجه خواهند شد.
سومين مورد پرونده های تجاوز مريم صبری ۲۱ ساله است که در تاريخ ۳۰ جولای در جريان مراسم چهلم نداآقاسلطان در بهشت زهرا دستگير شد. صبری بعد از آن دستگير شد که عکسی از وی روی وب سايتی نزديک به سپاه پاسداران که عکس هايی از تظاهر کنندگان را برای شناسايی شان روی وب سايت خود قرار می داد منتشر شد. صبری می گويد که وی چهار بار پياپی توسط زندانبانان مورد تجاوز قرار گرفت.
درتاريخ ۹ اگوست، در نامه ای که مهدی کروبی کانديدای معترض رياست جمهوری در روزنامه اعتماد ملی منتشر کرد نوشت که برخی از زندانيان اعلام کرده اند که توسط برخی مقامات زندان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند و دچار ناراحتی و آسيب دستگاه تناسلی شده اند.
مهتری تنها موردی است که مدارک پزشکی قانونی و رسمی از جراحاتی که بر روی بدن وی وجود دارد، اظهاراتش در خصوص تجاوز با باتوم را نيز تاييد می کند. برخی منابع نزديک به مهدی کروبی که کميته ای را برای تحقيق در خصوص وضعيت زندانيان سياسی که بعد از انتخابات دستگير شده اند تشکيل داده گفتند که مقامات قوه قضاييه به کروبی گفته اند که تجاوز با باتوم که توسط پزشکی قانونی نيز مستند شده محرز است اما هويت کسانی که چنين اقدامی را مرتکب شده اند نامشخص است.
آنها گفتند که مقامات قوه قضاييه از کروبی پرسيده اند که چطور پدر مهتری توانسته است که از بدن پسرش عکس بگيرد که زخم های بدن او را مستند کند تا به اين وسيله با شک کردن به پرونده وی گفته های او را بی اعتبار جلوه دهند.
سارالی ويتسون در اين زمينه گفت: «مدارک رسمی و تصاويری که در خصوص شکنجه مهتری وجود دارند خود بهترين گواه بر آنچه بر وی رفته است می باشند. »
مهتری درحال حاضر در خارج از ايران به سر می برد. بعد از اينکه وی کشور را ترک کرد مقامات امنيتی دو بار به خانه پدر وی حمله کردند. در جريان دومين حمله به خانه پدر وی آنها او را تهديد کردند که اگر درخصوص آنچه بر پسرش رفته صحبت کند وی را نيز دستگير خواهند کرد.
ممنوعيت عليه شکنجه يکی از اجزای مطلق قانون بين المللی است و مقامات ملزم هستند کسانی را که مسوول چنين اقداماتی هستند را مورد تحقيق وتفحص و تحت تعقيت قانونی قرار دهند. کميته حقوق بشر که مسوول تفسير کنوانسيون بين المللی حقوق مدنی وسياسی است – کنوانسيونی که ايران يکی از اعضای ان است- گفته است که شکايت های مربوط به بدرفتاری بايد به صورت موثری توسط مقاماتی که اختيارات متناسب دارند مورد تحقيق قراربگيرد و آنهاييکه مقصر شناخته می شوند بايد برای کاری که کرده اند مسوول باشند و افراد قربانی بايد به نحو مناسب دلجويی شود از جمله اينکه خسارات به وجود آمده را برايشان به نحوی جبران کنند.
زمينه: درتاريخ ۱۰ اگوست، علی لاريجانی رييس مجلس ايران کميته مخصوصی را برای اظهارات کروبی معرفی کند تا شواهد مربوط به وضعيت جسمی کسانی را که در اتفاقات پس از انتخابات دستگير شدند را مورد بررسی قرار دهند.
درتاريخ ۱۲ اگوست، لاريجانی از طرف کميته اعلام کرد که ادعاهای کروبی کاملا کذب است و اينکه بررسی دقيق وضعيت زندان های کهريزک و اوين نشان می دهد که هيچ موردی از آزار واذيت جسمی وتجاوز يافت نشده است.
درتاريخ ۲۹ اگوست، صادق لاريجانی رييس قوه قضاييه ايران و بردار رييس مجلس کميته ای را برای برررسی وضعيت کسانی که در جريان تحولات بعد از انتخابات دستگير شده بود منصوب کرد. اين کميته شامل ابراهيم رييسی معاون اول قوه قضاييه، غلامحسين اژه ای دادستان کل کشور و علی خلفی رييس دفتر رييس قوه قضاييه بود. در گزارش خود به صادق لاريجانی در ۱۲ سپتامبر، کميته نوشت که آنها هيچ شاهدی از تجاوز روی مواردی که کروبی ادعا کرده نيافته اند و همه مدارک و ادعاهای وی همگی ساختگی هستند وبه منظور انحراف افکار عمومی طراحی شده اند.
کميته همچنين خواستار عمل قضايی برعليه کسانی که از طربق تبليغ ادعاهای غلط و اتهام پراکنی شهرت و اعتبار دولت و بخش هايی از ان را خراب کرده اند شد.
سارالی ويتسون در اين زمينه گفت: «مدارک رسمی و تصاويری که در خصوص شکنجه مهتری وجود دارند خود بهترين گواه بر آنچه بر وی رفته است می باشند.»
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/11/095919.php
_________________________________________________
جمعه 3 مهر 1388
احمدینژاد در نيويورک:
انتخابات در ايران صددرصد آزاد است!!!!!!!
مدرکی بر تجاوز در زندان ها وجود ندارد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قتل ندا آقاسلطان قطعا يک سناريو است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
محمود احمدینژاد در حاشيه نشست مجمع عمومی سازمان ملل و در گفتوگو با (در گفتوگو با «چارلی رز») شبکه تلويزيونی «پی. بی. اس» آمريکا گفت: «انتخابات در ايران بسيار بزرگ و صددرصد آزاد است تا جايی که کانديداها همه مبانی جمهوری اسلامی را نيز به چالش کشيدند و حتی برخی گفتند، میخواهيم نظام را عوض کنيم.» وی در مورد وقايع پس از انتخابات گفت: «درگيریهای پس از انتخابات يک طراحی بود» و در باره قتل ندا آقاسلطان هم گفت: «اين جريان قطعاً يک سناريو است». در مورد تجاوزات در زندان ها احمدی نژاد اظهار داشت: «کسی که اين حرفها را زد وقتی از او اسناد خواستند گفت عصبانی شدم اين حرفها را زدم و سندی ندارم.»
______________________________
غلامحسين محسنیاژهای دادستان کل کشوردر برنامه گفتوگوی زنده ويژه خبری شبکه ۲ سيما طی سخنانی در خصوص روند تشکيل هيئت ۳ نفره قوه قضاييه برای پيگيری مسائل و حوادث پس از انتخابات گفت:
اين هيئت در زمان آيتالله لاريجانی تشکيل شد؛ چندی قبل اين هيئت متشکل از حجتالاسلام رئيسی، بنده و حجتالاسلام خلفی از سوی آيتالله لاريجانی دستور گرفت که برای پيگيری مسائل پس از انتخابات و آن چرا که احياناً جريانات سياسی و برخی از آحاد مردم مطرح میکردند را به صورت همه جانبه پيگيری کند و در نهايت دقت کند که از هيچ طرفی حقی ضايع نشود. …. تا امروز واقعا با توجه تحقيقات گسترده ميدانی و محسوس و غيرمحسوس در خصوص ادعاهای ارائه شده از سوی کروبی میگويم که نه تنها ادعاهای کروبی ثابت نشده، بلکه ادعا میکنم اصلا چنين چيزهايی در مورد اين افراد وجود نداشته است. «
دوشنبه 23 شهریور 1388
__________________________________
کهریزک، از یک «سوله» تا «آبروی نظام»
روز چهارشنبه هشتم مهر فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی اعلام کرد که
در جریان بازداشتگاه کهریزک بزرگنمایی صورت گرفته و
اتفاقاتی که گفته میشود در این بازداشتگاه افتاده هیچ کدام صحت ندارد.
احمدی مقدم در گفت و گو با خبرگزاری کار ایران همچنین خبر از دستگیری ۷ تا ۱۰ مامور پلیس در این رابطه داد و در مورد درجههای این افراد گفت: «بالا و پایین بودن درجه این افراد یعنی چه؟ اینکه بخواهیم سیاسی برخورد کنیم و بگوییم حتما باید یکی از فرماندهان ناجا بازداشت شود درست نیست».
محمد سیفزاده حقوقدان عضو کانون مدافعان حقوق بشر در مورد اظهارات احمدی مقدم و اعای وی مبنی بر بزرگنمایی در موضوع کهریزک چنین میگوید: «اگر خاطرتان باشد از اولین اطلاعیهای که نیروی انتظامی صادر کرد، همه چیز را تکذیب کرد و گفت تخلفات کوچکی انجام شده که به آن تخلفات هم رسیدگی خواهد شد و مأمورین مجازات خواهند گردید. یعنی جنایت و قتل را ’’تخلف‘‘ نامگذاری کردند. این نشان میداد یا آقایان معنی این واژهها را نمیدانند یا این که میخواهند پرونده را از مسیر واقعیاش خارج بکنند. حالا هم آقایان میگویند که بزرگنمایی شده است. مگر ما جرمی از قتل و شکنجه بالاتر داریم؟ اگر پایینتر از این بگویند که خب کوچکنمایی خواهد شد! ظاهراً این جرائم برای آقایان اهمیت و ارزشی ندارد».
فرمانده نیروی انتظامی همچنین وعده داده است که رسیدگی به تخلفات ماموران دستگیرشده در رابطه با پرونده کهریزک با رعایت تمامی موازین قانونی صورت بگیرد. اما سیفزاده چندان به این موضوع خوشبین نیست: «من تصور میکنم که نباید زیاد به روند این پروندهها امیدوار بود. همچنین که تا بحال مطلقاً ما ندیدیم حتا یک مورد پروندههایی که مأمورین در آن تخلف کردهاند، تحت تعقیب قرار بگیرند. ما فراموش نمیکنیم در حمله به دانشگاه تهران و خوابگاه دانشجویان و ضرب و جرح مردم در سال ۷۸ دانشجویان عزیز زخمی شدند و چشمی درآمد و یک نفر هم به قتل رسید. بعد یک سرباز را به جرم دزدیدن ریشتراش تحت تعقیب قرار دادند. زهرا کاظمی را کشتند، هیچ کس را تعقیب نکردند. با این که دیوان عالی کشور اعتراضات ما به عنوان وکلای اولیای دم را وارد دانست اما هیچ کس تعقیب نشد. همینطور در مورد زهرا بنییعقوب و دیگر کسانی که در زندان کشته شدند. بنابراین به این هم نباید امیدوار بود که کسی را تحت تعقیب قرار خواهند داد».
ابراهیم شریفی یکی از کسانی که میگوید در کهریزک به او تجاوز شده، همان که رسانههای داخلی از او به نام الف-ش نام بردند، در بخشی از نامه خود که در آن آنچه را بر وی رفته شرح داده و در سایت سحام نیوز منتشر شد، میگوید: «من سوال کوچکی دارم از بزرگوارانی که روز پنج شنبه (همان روزی که وی با وساطت کروبی برای بررسی اظهاراتش با ماموران قوه قضائیه به پزشکی قانونی میرود) من را به مانند یک متهم مورد بازجویی قراردادند. من را گرفتند، زندان بودم، چشمان ودستهایم بسته بودند، به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه کاری با من کردند که نزد تمام بیدینان و بتپرستان مذموم است و من تنها جرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم. من از شخص حقیقی شاکی نیستم چرا که میدانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردن یک شخص رده پایین یا یک گروه پایین رتبه میافتد و هیچ وقت با مسببین اصلی برخوردی درخور انجام نمیشود».
پایگاه خبری پارلمان نیوز متعلق به فراکسیون خط امام مجلس، پس از انتشار خبر تعطیلی کهریزک طی گزارشی تلاش چهرههای شاخص اصولگرا برای فهمیدن علت مرگ محسن روحالامینی را یکی از دلایل تعطیلی کهریزک عنوان کرد.
اما این سایت خبری دلیل دیگری را نیز برای این امر برشمرد و آن دیدار یکی از فعالان رسانهای اصولگرا با آیتالله خامنهای پس از آزادی وی از کهریزک بود. پارلمان نیوز در این مورد نوشت: «هنگامی که این فعال رسانهای (پس از آزادی) به نزد مقام عالی رتبه نظام ( خامنهای) میرود و دعوت به نشستن میشود، میگوید نمیتواند و هنگامی که دلیل عدم توانایی برای نشستن او را جویا میشود، او به شرح تجاوز مکرر به خود توسط باتوم میپردازد».
انتشار این خبر بازتاب وسیعی در رسانههای اصولگرایان و اصلاحطلبان داشت. هرچند در متن این خبر نامی از این شخص برده نشد، اما نزدیکی او با خامنهای توسط رسانههای هردو جناح تایید شد.
نامه کروبی: ضربه آخر
اما دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک پایان ماجرا نبود. اواسط مرداد ماه مهدی کروبی یکی از دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات نامهای را که چند روز پیش از آن خطاب به هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته بود، منتشر کرد. در این نامه کروبی عنوان کرده بود که مستنداتی دارد که ثابت میکند برخی از بازداشتشدگان، در کهریزک مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
با انتشار این نامه موضوع کهریزک و اداره آن توسط نیروی انتظامی و حتی کشتهشدگان در آن به حاشیه متنی برده شد که آن متن ’’آبروی نظام‘‘ بود. انتشار این نامه با واکنشهای تند اصولگرایان روبرو شد. به عنوان مثال
علی لاریجانی رئیس مجلس تنها یک روز پس از انتشار این نامه اعلام کرد خبر تجاوز جنسی در کهریزک دروغ است.
البته وی توضیح نداد که در عرض ۲۴ ساعت چگونه توانسته دراین مورد تحقیق کند.
این واکنشها تا بدانجا پیش رفت که برخی از چهرههای تندروتر اصولگرا خواهان دستگیری مهدی کروبی شدند.
صدا و سیما نیز در این میان بیکار ننشست و در برنامه جنجالی ۲۰:۳۰ گزارش مفصلی از بازداشتگاه کهریزک تهیه کرد و با چند نفر که ادعا میکردند در این بازداشتگاه بودهاند نیز مصاحبه کرد. اما در این گزارش هیچ اشارهای به تجاوز جنسی به زندانیان نشد.
همزمان فیلمی در سایتهای اینترنتی منتشر شد که در آن یکی از شاهدان مورد استناد کروبی به شرح آنچه در کهریزک بر وی رفته است میپرداخت. این فرد در این فیلم میگوید که چگونه از سوی مسئولان قضایی تهدید شده و اینک نیز مخفی شده است.
میترا شجاعی // تحریریه: فرید وحیدی —-
دویچه وله (Deutsche Welle) آلمان
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,4749905,00.html
_____________________________________________
سندی تازه از رضا علامه زاده در مورد تجاوز به زندانیان حوادث پس از انتخابات:
______________________________________________
گزارش شکنجه و تجاوز در زندان:خانم مریم صبری
________________________________________
جمعه ۳ مهر ۱۳۸۸ تهران ۱۹:۰۶ – 25 سپتامبر 2009
زن جوان متاهل، قربانی آزار و تجاوز جنسی
سایت «تغییر»، پایگاه اطلاعرسانی حزب اعتماد ملی، در گزارش ویژهای، دربارهی سرنوشت پروندهی تجاوز در بازداشتگاههای غیرقانونی یادآور شده که به جای مجرمان، شاکیان محاکمه میشوند.
به گزارش تغییر، در میان شاهدان آقای کروبی، نه تنها دختران و پسران جوان، که زن جوان متاهلی نیز وجود دارد که توسط ماموران مورد آزار و اذیت جنسی و تجاوز قرار گرفته است. طبق این گزارش، هنوز بسیاری اسناد متقن دیگر نزد مهدی کروبی است که در صورت لزوم منتشر خواهد شد.
ناپدید شدن شاکیان
در گزارش تکاندهندهی «تغییر» همچنین آمده که یکی دیگر از قربانیان تجاوز در کهریزک، در سرکشی نمایندگان مجلس به زندان اوین، لب به اعترض گشوده و در حضور چند نمایندهی مجلس و تعداد دیگری از زندانیان گفته که چگونه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و «هنوز هنگام رفع حاجت، از مقعد وی خون جاری میشود». این شاهد پس از چند روز توسط شخص قاضی مرتضوی از بند خارج شده و هنوز اطلاعی از سرنوشت وی در دست نیست.
طبق همین گزارش، یکی از نمایندگان شناختهشدهی اصولگرا نیز در یکی از جلساتی که نمایندگان نزد مهدی کروبی داشتهاند، وجود تجاوز در زندانها را تایید و اشاره کرده که یکی از قربانیان تجاوز به وی مراجعه کرده، ولی پس از این مراجعه ناپدید شده است.
مورد ابراهیم شریفی
«تغییر» همچنین به ابراهیم شریفی، یکی از «شاهدان شجاعی» اشاره کرده که وجود تجاوز سیستماتیک در بازداشتگاههای غیرقانونی در حوادث پس از انتخابات را تایید کردهاند. ابراهیم شریفی پس از آزادی، چند بار قصد خودکشی داشته است. وی همراه با مدارک محکمهپسند نزد مهدی کروبی رفته و آنچه بر او رخ داده را بازگو کرده است. وی حاضر شده برای افشای جنایاتی که در حق وی و جمع گستردهی دیگری روی داده، نزد مسئولان قضایی شهادت دهد.
به گزارش «تغییر»، در حالی که آقایان کروبی و شریفی از مسئولان قضایی انتظار رسیدگی به این جنایات را داشتهاند و با حسن نیت و اعتماد به دستگاه قضایی، شکایت خود را نزد نمایندگان دادستانی و نمایندگان رییس دستگاه قضایی مطرح کردهاند، به جای رسیدگی به این شکایات، ماموران به اذیت و آزار ابراهیم شریفی و خانوادهی وی روی آوردهاند.
گزارش یاد شده افزوده که آقای ابراهیم شریفی، پس از تحمل فشارهای شدید که گفته میشود از سوی نیروهای منتسب به دادستان سابق تهران انجام میشده، موفق به خروج از کشور شده است.
به گزارش «تغییر»، اینها همه در حالی است که مرتکبان شکنجه و تجاوز آزادانه ایام میگذرانند و قربانیان و افشاکنندگان این جنایات، محاکمه و اذیت و آزار میشوند. «تغییر» این سخن میرحسین موسوی را صحیح خوانده است که: «سنگها را بستهاند و سگها را رها کردهاند».
BM/BB
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,4723992,00.html
_____________________________________
عفو بين الملل: قربانيان آزار جنسی اخير در ايران با خطر تازه ای مواجه اند!
سازمان عفو بين الملل می گويد: به دنبال ضبط اسناد مربوط به آزار جنسی و شکنجه بازداشت شدگان وقايع اخير توسط نيروهای امنيتی، اين قربانيان با خطرات تازه ای از سوی مقامات ايران مواجه هستند.
در بيانيه عفو بين الملل که روز پنجشنبه ۱۹ شهريور (۱۰ سپتامبر) منتشر شده، آمده است: مقامات قضايی ايران روز دوشنبه با حمله به دفتر کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان که توسط ستاد های ميرحسين موسوی و مهدی کروبی ايجاد شده بود، اطلاعات مربوط شکنجه و ديگر آزارهای بازداشت شدگان پس از انتخابات ۲۲ خرداد را جمع آوری کردند.
ايرين خان، دبيرکل عفو بين الملل، از آيت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی خواسته است تا امنيت و سلامتی اين قربانيان را تضمين کرده و مقصران تحت پيگرد قانونی قرار گيرند
سازمان عفو بين الملل می گويد مقامات ايران بيش از اين که به فکر تحقيقات بی طرفانه درباره احتمال آزار جنسی بازداشت شدگان باشند در صدد کشف هويت اين افراد هستند.
ايرين خان گفته است:«به نظر می رسد مقامات ايران بيشتر قصد دارند به هويت افرادی که ادعا می کنند به وسيله ماموران امنيتی شکنجه شده اند دست يابند تابه صورت بی طرفانه تحقيق کرده و مقصران را به دست عدالت به سپارند.»
ماموران امنيتی روز دوشنبه به دفتر کميته پيگيری بازداشت شدگان اخير مراجعه کرده با حکم دادستانی تهران اسناد و مدارک موجود در دفتر را مصادره کردند.
عليرضا بهشتی، سخنگوی اين کميته پيگيری که روز سه شنبه بازداشت شده است، در اين باره گفته بود: «ماموران امنيتی با اطلاع قبلی به دفتر کميته آمدند و بنابر آن چه که گفته شده بود قرار بود سوالاتی را درباره برخی از مسايل از مسئول دفتر اين کميته بپرسند، ولی با ارائه حکمی که از دادستانی تهران داشتند وسايل و اسناد و مدارک و يک لپتاپ را با خود بردند.»
عليرضا بهشتی به همراه مرتضی الويری، يکی ديگر از اعضای کميته پيگيری، روز سه شنبه بازداشت شدند.
در همين زمينه، دفتر مهدی کروبی، يکی از نامزدهای معترض به انتخابات در روز سه شنبه مهر و موم شد و اسناد و مدارک اين دفتر نيز توسط نيروهای امنيتی ضبط شده است.
سازمان عفو بين الملل در همين زمينه می گويد اسناد و مدارک ضبط شده اين امکان را برای مقامات قضايی ايران فراهم می اورد تا به هويت کسانی که اخيرا بازداشت شده و درباره شکنجه ها خود صحبت کرده اند دست يابند.
آيرين خان از رهبر جمهوری اسلامی خواسته با مداخله در اين مسئله مانع بين بردن اسناد درباره آزار بازداشت شدگان اخير شود.
دبيرکل عفو بين المللی همچنين گفته است:«به ويژه وی (رهبر جمهوری اسلامی) می بايست به قربانيان تجاوز، شکنجه و ديگر آزار ها تصضمين بدهد که به طور کامل از انها در برابر هرگونه اقدام تلافی جويانه يا آزار بيشتر از سوی کسانی که انها را شکنجه کرده اند، محافظت می کند.»
اين سازمان طرفدار حقوق بشر اعلام کرده است: سازمان عفو بين الملل همچنان از ايت الله خامنه ای می خواهد تا از کارشناسان سازمان ملل متحد برای تحقيقات مستقل در اين زمينه دعوت به عمل اورد.
در جريان اعتراضات به نتيجه انتخابات رياست جمهوری ايران به گفته مقامات قضايی ايران چهار هزار نفر بازداشت شدند.
عبدالله عراقی، فرمانده سپاه محمد رسولالله تهران، روز پنجشنبه کشتهشدگان اعتراضات پس از انتخابات را ۳۶ نفر اعلام کرد و گفت که سه نفر از اين افراد در بازداشتگاه کهريزک کشته شدهاند.
اين در حالی است که کميته پيگيری بازداشت شدگان فهرست ۷۲ نفر از کشته شدگان وقايع اخير را هفته گذشته منتشر کرد.
تاکنون گزارش های متعددی درباره قتل، شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان اين وقايع منتشر شده است.
مهدی کروبی در همين زمينه از مقامات ايران خواسته بود تا درباره احتمال آزار جنسی تحقيق کنند.
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/09/093461.php
_____________________________
یکشنبه 15 شهریور 1388:
کروبی با انتقاد از سخنان رييسی و انتشار نمونه هايی از اسناد: مستنداتم را به کميته ويژه قوه قضائيه ارائه کرد!
سحام نيوز: کروبی با تکذيب سخنان ابراهيم رييسی و ديگر عضو اين کميته مبنی بر اينکه کروبی سندی را در اين جلسه ارائه نکرده است گفت : » من در اين جلسه سه سند ارائه کردم . نخست فيلم اظهارات همين فردی که تحت تاثير تهديد های نماينده مرتضوی ناپديد شده است را ارائه کردم ، دومين سند بنده درباره آزار يک خانم بود و سومين سند هم درباره يک آقايی بود که پس از دستگيری بلای بسياری بر سر او آورده بودند که يک سی دی و نظر پزشک قانونی درباره ايشان را نيز ارائه کردم . البته در اين جلسه دو مورد هم گزارش شفاهی دادم .»
به گزارش سحام نيوز ابراهيم رييسی معاون اول رييس قوه قضاييه ديروز در حاشيه مراسمی اظهار داشته که در جلسه کميته ويژه قوه قضائيه برای رسيدگی به حوادث اخير که با حضور کروبی برگزار شده است وی هيچ سند و مدرکی ارائه نکرده و تنها اظهاراتی را بيان داشته که مورد بررسی قرار می گيرد . در اين راستا مهدی کروبی با ابراز تاسف از اظهارات رييسی گفت : » پس از انکه مطالبی را درباره آزار بازداشت شدگان حوادث اخير را منتشر کردم حملات تندی نسبت به اينجانب صورت گرفت ، ولی در همان زمان افراد بسياری که مورد آزار وشکنجه قرار گرفته بودند به نزد من می آمدند و خواستار احقاق حقوقشان بودند . در همان زمان نماينده ای از سوی آقای دری نجف آبادی به نزد من آمد و خواستار ديدار با يکی از بازداشت شدگانی شد که مورد آزار قرار گرفته اند ايشان بسيار حسن نيت داشت و به اين فرد قول داد که حقوق وی را پيگری خواهد کرد . ولی متاسفم از اينکه نماينده آقای مرتضوی بر خلاف نماينده آقای دری نجف آبادی که با اين فرد بسيار خوب رفتار کرد ، به تهديد اين فرد پرداخت به طوری که اين فرد مدتی است که ناپديد شده است .پيرو اين ماجرا نامه ای به آيت الله لاريجانی نوشتم و از ايشان درخواست کردم که هياتی بی طرف اين مسائل را مورد بررسی قرار دهد .
پيرو اين نامه بود که آقای لاريجانی کميته ای را تشکيل دادند که آقايان اژه ای ، خلفی و رييسی عضو آن هستند . اين کميته چند روز پس از آنکه تشکيل شد از من دعوت کرد تا برای ارائه مستنداتم به آنجا بروم ، بنده نيز حضور يافتم و درجلسه ای که چندين ساعت طول کشيد مقدمات قضيه را به صورت مبسوط شرح دادم و البته آنجا نيز تاکيد کردم که بنابر اجبار و برای احقاق حقوق کسانی که مورد آسيب قرار گرفته اند اين نامه را منتشر کردم . » کروبی به بيان جزئيات ديگری از آنچه در اين جلسه مطرح شده است پرداخت و گفت : » در اين جلسه من از آقای مرتضوی و نماينده ايشان نيز گله کردم . به آقايان گفتم که هرچه نماينده آقای دری نجف آبادی رفتاری مناسب با فرد بازداشت شده ای که مورد آزار قرار گرفته بود داشت نماينده آقای مرتضوی به گونه ای تهديد آميز با اين فرد صحبت کرد و به نظر می رسد که آقای مرتضوی و نماينده ايشان به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند . «
کروبی با تکذيب سخنان ابراهيم رييسی و ديگر عضو اين کميته مبنی بر اينکه کروبی سندی را در اين جلسه ارائه نکرده است گفت : » من در اين جلسه سه سند ارائه کردم . نخست فيلم اظهارات همين فردی که تحت تاثير تهديد های نماينده مرتضوی ناپديد شده است را ارائه کردم ، دومين سند بنده درباره آزار يک خانم بود و سومين سند هم درباره يک آقايی بود که پس از دستگيری بلای بسياری بر سر او آورده بودند که يک سی دی و نظر پزشک قانونی درباره ايشان را نيز ارائه کردم . البته در اين جلسه دو مورد هم گزارش شفاهی دادم ، يک گزارش بنده درباره ماجرای ترانه موسوی بود که گفتم خانواده اين دختر از زمانی که اين ماجراها پيش آمده ديگر حتی دختری را که همراه ترانه بوده اند به منزلشان راه نمی دهند و شما به عنوان افرادی حکومتی بايد با مراجعه به نزد خانواده اين فرد اصل ماجرا را پيگری کنيد و به بيمارستان امام خمينی کرج مراجعه کرده و نظر پزشک را درباره جراحاتی که روی بدن اين دختر قرار داشت دريافت کنيد و علاوه بر آن يک گزارش ديگر هم ارائه کردم . »
وی با تاکيد بر اينکه اين جلسه بسيار معقول و منطقی بود، گفت : » در آن جلسه من تاکيد کردم که هيچ گونه حرفی درباره جزئيات اين جلسه نمی زنم بلکه گفتم خودتان اسناد را بررسی و گزارشی را تنظيم کنيد و نتيجه را اعلام کنيد . حتی به آقايان گفتم که چنانچه لازم باشد اسناد ديگری را نيز به شما ارائه خواهم کرد . از سوی يگر آقای خلفی نيز خاطرنشان ساخت که آيت الله لاريجانی تاکيد کرده بايد تا انتهای قضيه مورد بررسی قرار گيرد . در اين جلسه آقايان قبول کردند که بايد مسائل با دقت بررسی شود و حتی اين موضوع مورد بررسی قرار گيرد که آيا افرادی که اين مطالب را بيان می کنند و اظهار می کنند که مورد آزار قرار گرفته اند آيا حرفشان صحيح است يا خير و چنانچه مشخص شد واقعيت دارد بررسی شود که آيا افرادی که چنين خشنونت هايی را انجام داده اند از نيروهای حکومتی و يا از ميان ارازل و اوباش بودند،که با آنها برخورد شود و تاکيد شد که بايد عاملان اين جنايات طبق قانون مجازات شوند. اما در جلسه يکی از آقايان گفت که چه اقدامی انجام دهيم که همه صحبت ها يکنواخت و هماهنگ باشد که قرار بر اين شد کسی صحبتی نکند و پس از آنکه گزارش جمع بندی شد نتيجه اعلام شود . بنابراين هنگامی که بنده در حاشيه مراسم مرحوم حکيم در مقابل پرسش خبرنگارانی که درباره اين جلسه می پرسيدند قرار گرفتم تنها گفتم جلسه ای مثبت و خوب بود و تاکيد کردم که آقايان قصد بررسی مسائل را دارند . »
کروبی با انتقاد از مطالبی که از سوی ابراهيم رييسی مطرح شده است گفت : » قرار بر اين بود که قضايا با دقت بررسی شود و سپس مصاحبه ای انجام شود ولی متاسفانه ديروز آقای رييسی مصاحبه ای کرد و اظهار داشت که بنده هيچ گونه سند ومدرکی را در اين جلسه ارائه نکرده ام و تنها اظهاراتی داشته ام که مورد بررسی قرار می گيرد . من از اين مطالبی که ايشان مطرح کردند بسيار متعجب شدم البته اين درحالی است که راديو نيز به عنوان رسانه ای به اصطلاح ملی چندين بار اقدام به پخش اين مصاحبه کرد . پيرو اين مصاحبه من می دانستم که امروز روزنامه ها نيز مطالبی را در اين باره خواهند نوشت و چنانچه حدس من درست بود چرا که روزنامه کيهان در ستون گفت و شنود خود مطلبی سراسر توهين آميز را عليه اينجانب نوشته است که آن را به صورت کامل برای شما می خوانم و از شما می خواهم که به صورت کامل آن را منتشر کنيد . البته در پايان اين مصاحبه پاسخ روزنامه کيهان را نيز خواهم داد .
اين روزنامه چنين نوشته است :
» گفت: ادعای کروبی درباره برخورد آنچنانی با افراد بازداشت شده بدجوری دست شيخ اصلاحات را توی پوست گردو گذاشته.
گفتم: خب! مگه مجبوره دروغ بگه که حالا پيش چشم همه سنگ روی يخ بشه!
گفت: مدتی است به اين شهر و آن شهر و اين شهرک و آن شهرک سرک می کشه تا شايد نمونه ای پيدا کنه حتی گفته شده که به بعضی ها پول هنگفتی هم پيشنهاد شده ولی افاقه نکرده!
گفتم: موسوی و خاتمی بدجوری اين شيخ اصلاحات را فدای قدرت طلبی خودشان کردند.
گفت: حالا هم اگر خودش رو به چند تا آدم مومن و متعهد و دلسوز معرفی کنه، شايد راه کاری براش پيدا بشه!
گفتم: چه عرض کنم؟!… يارو به دکتر مراجعه کرده بود. دکتر ازش پرسيد؛ چه دردی داری؟ يارو گفت؛ اگر می دونستم که پيش شما نمی اومدم!»
کروبی به انتقاد از کميته ويژه لاريجانی برای رسيدگی به حوادث اخير پرداخت و گفت : » من از اين هياتی که تشکيل شده به ويژه از آقای رييسی انتقاد هايی دارم . برخلاف سخنان آقای رييسی همانطور که گفتم در اين جلسه چندين سند و گزارش ارائه کردم ولی شايد تعريف سند در نزد اين آقايان متفاوت از آنچه هست که ما تعريف می کنيم . شايد از منزل اين دوستان سند يعنی اينکه دوباره درگيری پيش بيايد و افراد را بازداشت کنند و چشمهايشان را ببندند و در محل هايی خاص يا داخل ماشين مورد شکنجه و آزار قرار دهند و کسی اين ماجرا را رويت کند و گزارش دهد که اين چنين اتفاقی نمی افتد و يا اينکه چند شاهد عادل از کهريزيک چنين گزارش دهند هرچند که از نظر برخی هيچ شاهد عادلی در اين بازداشت گاه وجود ندارد و همه کسانی که در اين زندان بوده اند جز ارازل و اوباش و جاسوس و عامل بيگانه اند و يا اينکه کسانی هستند که فريب خورده اند که حرفشان برای اين آقايان قابل قبول نيست . »
وی افزود : » من اسنادم را از بازداشت شدگانی که مورد آزار قرار گرفته اند تهيه کردم ما نظر پزشکی درباره بازداشت کسانی که مورد آزار قرار گرفته اند دريافت و از آنها فيلم تهيه کرده ايم که هنگامی که به اين جلسه رفتم يک سی دی را به همراه اسامی و آدرس اين افراد به اين کميته تحويل دادم و ديگر نسخه آن را در نزد خودم نگه داشتم و البته هنوز برخی از اسناد و فيلم ها را به آنها نيزارائه نکرده ام . »
وی گفت : » مستنداتی که من مطرح کردم تنها مسائلی نيست که از جانب من مطرح شده باشد چرا که آقای علی مطهری نماينده محترم تهران در همان جلسه ای که به همراه کميته پيگيری مجلس به نزد من آمدند گفتند که مادر پسری که مورد آزار قرار گرفته است به نزد ايشان رفته و به گفته آقای مطهری از وضعيت روحی نامساعدی برخوردار بوده و مدام گريه می کرده است . آقای مطهری می گفت که از نظر عقلی صحت گفتار اين مادر نزديک به يقين بوده است . به گفته آقای مطهری اين مسئله برای قبل آن است که آقای صادق لاريجانی مسئوليت رياست قوه قضائيه را برعهده بگيرد و رفت و آمدهای آقايان و رفتارشان با اين فرد و خانواده اش به طوری بوده است که مادر اين پسر به نزد آقای مطهری آمده و تاکيد کرده که از احقاق حقوق خودشان منصرف شده اند و ديگر هيچ حرفی برای گفتن ندارند . بنابراين به نظر می رسد که برخی از آقايان به دنبال ايجاد فضای تهديد و ارعاب هستند تا ديگر کسانی که مورد آزار قرار گرفته اند از بيان آنچه بر آنها گذشته منصرف شوند . »
وی افزود : » من توقع داشتم که اين هيات همان طور که مطرح شده است مسائل را بررسی کند و چنانچه قرار است که مصاحبه ای شود نيز مسائل بدون حب و بغض و بدون پيش داوری مطرح شود ولی متاسفانه آقای رييسی و به دنبال ايشان برخی از روزنامه ها اين گونه مسائل را مطرح کردند . »
وی همچنين در پاسخ به مديران روزنامه کيهان که نوشته اند شيخ سنگ روی يخ شده است و يا اينکه افرادی را تطميع کرده تا بيايند و اين مسائل را مطرح کنند می گويم : » دوستان عزيز من بدانند که هنگامی که اين افراد به نزد من می آمدند من به انها می گفتند که ما دو محکمه داريم يکی در اين دنيا و ديگر در قيامت که همه چيز روشن خواهد شد و بنابراين به آنها گفتم هيچ کس در پيشگاه خداوند نمی تواند فرار کند و بايد هر آنچه که واقع شده است را بيان کنيد . » وی افزود : » اين دوستانمان در کيهان هستند که از قضايا پيش از آنکه واقع شوند آگاه هستند می خواهند جناياتی را که شده است پنهان کنند . اين دوستانی که با گل به در منازل اين افراد می روند و به آنها وعده پول و معالجه می دهند ميخواهند که اين قضايا را کتمان کنند ما که پولی نداريم به اين دوستان بدهيم و اهل اين مسائل هم نيستيم . ولی مثل اينکه اين آقايان از تهمت و افترا و دروغ ابايی ندارند و قصد دارند تا از بودجه بيت المال به منافع ملی ضربه بزنند . »
کروبی در نهايت تاکيد کرد :» بنده در قبال کم لطفی دوستانی که گفته اند من سندی برای ارائه کردن نداشته ام تنها جزئی از آنچه را که در اختيار دارم منتشر می کنم . اين گواهی پزشکی فردی است که البته خودش مدعی ان نيست که به صورت کامل به وی تجاوز شده است و در واقع يکی از مسائلی را منتشر می کنم که محل بحث و آزار مشکوک است و چنانچه لازم باشد اسناد ديگری را منتشر می کنم تا اين دوستان بدانند که از اين به بعد بايد چگونه رفتار کنند . «
آنچه در پی می آيد گواهی پزشک قانونی يکی از بازداشت شدگان حوادت اخير مبنی بر تاييد شکنجه و آزار می باشد که متن کامل آن طی نامه رسمی و اداری با سربرگ اداره کل پزشک قانونی استان تهران خطاب به يکی از کلانتری ها از طرف رييس مرکز پزشکی قانونی نوشته که در پی می آيد و نامه کامل در اختيار دفتر مهدی کروبی محفوظ است .
رياست محترم کلانتری ….
با سلام
احتراما ، عطف به نامه شماره …… مورخ ۲/۶/۸۸ آقای ……. فرزند …. معاينه شد . ۱- سياه شدگی و تورم زير چشم راست ۲- کبودی و تورم زير چشم چپ ۳- سائيدگی در سمت چپ ناحيه پس سری ۴- خراشيدگی ( حارصه ) ساعد راست و بازوی راست و چپ ۵- سائيدگی عميق ( داميه ) بطور دور تا دور مچ و پای راست و چپ که می تواند در اثر تماس با جسم سخت قابل انعطاف نظير طناب حادث شده باشد ۶- دو ناحيه جراحت ( حارصه) جداگانه خلف ساق پای راست ۷- خراشيدگی ( حارصه ) گونه چپ ۸- سوختگی درجه دو سطحی مدور در ناحيه مچ دست راست ،سر ، ناحيه پس سر گردن ، شانه دست چپ ، پشت دست راست و چپ جمعا به ميزان دو درصد ( ۲%) سطح بدن ۹- کبودی در هر دو طرف باسن و ناحيه خارجی مقعد مشهود است که در اثر اصابت جسم سخت ،ضايعات ( يک تا هفت و ۹ ) حادث و جسم داغ ضايعات بند ۸ حادث شده اند ضمنا جراحات موازی و متعدد و سطحی در ناحيه خلف ران راست و ناحيه باسن راست و چپ مشهود است که در خصوص نحوه حدوث ان تحقيقات قضائی و انتظامی کمک کننده است، ضمنا نامبرده از ناحيه معقد اظهار تالم می نمايد که جهت معاينه بررسی لواط و … نياز به معرفی نامه در اين خصوص می باشد ضمنا شکستگی در استخوان گونه راست ندارد .
__________________________________
شنبه 24 مرداد 1388- مهدی طائب:
کروبی نتواند با ۴ شاهد ثابت کند، بايد ۸۰ ضربه شلاق بخورد: – در اسلام اگر کسی به يک مؤمن يا مؤمنه نسبت فحشا بدهد و نتواند آن را با ۴ شاهد اثبات کند اولا اين شخص گناهگار و فاسد است مگر اينکه توبه کند ثانيا بايد ۸۰ ضربه شلاق بخورد!! (جهان نيوز)
با نگاهی به جمله ی بالا آدم جدا به هوش و استعداد این طرفداران نظام اسلامی غبطه می خورد! آخه یکی نیست به این مردک بگه زندانی ای که در زندان مورد تجاوز بازجویش قرار گرفته از کجا چهار شاهد بیاورد؟
جناب طائب فرض کنید یک عده آدم بیمار دختر شما رو بدزدند و در بیابان به او تجاوز کنند، آیا شما برای اثبات تجاوز به دخترتان به دنبال چهار شاهد خواهید گشت که شاهد تجاوز بوده باشند؟
من مطمئن هستم که در آن روز جناب طائب دست به دامان گزارش پزشکی قانونی خواهند شد و نه شهادت چهار شاهد. آقای طائب آیا بهتر نیست کمی به شعور و خرد مردم احترام بگذارید؟
http://gameron.wordpress.com/2009/08/15/tagavoz
جمعه 23 مرداد 1388 — ايرنا: … احمد خاتمي در خطبه دوم نماز جمعه تهران در جمع نمازگزاران در دانشگاه تهران… با اشاره به نامه مهدي کروبي به اکبر هاشمي رفنسجاني مبني بر آزار جنسي بازداشت شدگان اظهار داشت: در هفته گذشته يکي ازسياسيون نامه اي سرتا پا افترا و تهمت به نظام اسلامي را منتشر کرد … اين نامه، نامه انحرافي بود…. قوه قضاييه به صراحت اعلام کرد که آزار جنسي که اين آقا ادعا مي کند دروغ است ،کميته ويژه مجلس شوراي اسلامي نيز گفت دروغ است. همه گفتند اين مطلب دروغ است!!!! .. اين نامه با آبروي نظام بازي کرد…. ما انتظار از نظام اسلامي داريم که برخورد مناسب و شايسته را به نمايش بگذارد!!!!!
__________
علی لاريجانی و علاء الدين بروجردی :«آزار جنسی بازداشتشدگان کذب است. سياستمداران مراقب حرف هايشان باشند»
چهارشنبه 21 مرداد 1388 [2009.08.12] ……. http://news.gooya.com
علی لاريجانی و علاء الدين بروجردی رئيس کميسيون امنيت ملی مجلس در رابطه با نامه مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی و طرح موضوع تجاوز به دختران و پسران در بازداشتگاه ها، موضع گيری کردند. لاريجانی گفت: «موضوع آزار جنسی بازداشتشدگان کذب است و سياستمداران مراقب باشند مطالبی را که قبل از تحقيق به رسانهها میکشانند دستاويز بيگانگان قرار میگيرد.» بروجردی نيز در اين رابطه گفت: «موارد نامه کروبی مبانی قابل قبولی ندارد چرا که در اين رابطه پس از سوال از قاضی مرتضوی وی گفت که درباره موارد کروبی از حسين کروبی فرزندش سوالاتی شده است که وی تنها استنادهای پدرش را در اين زمينه تماس های تلفنی با دفتر روزنامه اعتماد ملی بيان کرده است.» اين در حالی است که حسين کروبی به هنگام انتشار نامه پدرش گفته بود: «اين روزها بسياری از افرادی که آزاد شدهاند، به ديدار پدرم آمده و ماجرای رفتاری را که ضابطان و ماموران با آن ها داشتند، برای وی بيان کردهاند. آن ها آنچه را ديده و شنيده به دقت گفتهاند. طبيعتا نحوه رفتار برخی از ضابطان با بازداشتشدگان خصوصا زنان و دختران، در شأن جمهوری اسلامی و هيچ نظام ديگری نيست.»
—————————————–
نگاه کیهانی
يكشنبه ، 25 مرداد 1388– حسین شریعتمداری :
براساس یک گزارش موثق، جمعی از بازداشت شدگان آشوب های اخیر و خانواده های آنها قصد دارند در اعتراض به نامه کروبی و اتهام ناروایی که به آنها زده است در مقابل خانه مهدی کروبی و یا دادسرای انقلاب تجمع کرده و خواستار محاکمه و مجازات وی شوند.[!!!!!!]
این عده معتقدند مهدی کروبی با اتهام ناروای خود، حیثیت شخصی و خانوادگی آنها را لکه دار کرده و زندگی آینده آنان را به بازی گرفته است. خانواده چند تن از دختران بازداشتی می گویند، بعد از نامه کروبی، بسیاری از اقوام و آشنایان و کسانی که از بازداشت دخترانمان باخبر بوده اند به آنها با دیده خاصی نگاه می کنند و برخی از آنان در مقابل توضیح ما و فرزندانمان که کروبی فقط یک دروغگوی قدرت طلب و بی شخصیت است، می گویند؛ ما به شما و خانواده تان اعتماد داریم و حرفتان را می پذیریم ولی برای رفع هرگونه سوءظن باید بی اعتباری ادعای کروبی با احضار وی به دادگاه و محاکمه علنی او اثبات شود. [!!!!!]
حسین شریعتمداری بازجو نگفت که گزارش موثق را از کجا در آورده و در هرزنامه کیهان درج نموده است!!
______________________________
حسین فدائی مسئول بازداشتگاه کهریزک از فدائیان احمدی نژاد درمجلس است!
یک عضو فراکسیون اکثریت مجلس گفته است: مسئول مستقیم بازداشتگاه کهریزک «حسین فدایی»، نماینده سینه چاک احمدی نژاد در مجلس و دبیرکل جمعیت ایثارگران است. کمیته ویژه مجلس پس از تحقیقات اخیر به این نتیجه رسیده است. این کمیته به این نتیجه نیز رسیده است که بازداشت شدگان را لخت مادر زاد می کرده اند و چند روز به آنها اجازه رفتن به مستراح نمی داده اند. یعنی همان بلائی که حداقل تاکنون مشخص شده بر سر عطریانفر در اوین آورده اند. کمیته مجلس تا اینجا پیش رفته، البته گزارش خود را رسما منتشر نکرده است، همچنین معلوم نیست که به فراتر از این نیز دست یافته (تجاوز) یا نه؟
حسین فدائی که در مجلس خواهان دستگیری موسوی و کروبی شده، تا اینجا و مطابق گزارش کمیته مجلس متهم به قتل سه بازداشتی است: روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی لنگرودی که هر سه در کهریزک و زیر شکنجه کشته شده اند.
25 مرداد 1388
——————————————-
پنجشنبه 22 مرداد 1388
سحام نيوز: مهدی کروبی دبيرکل حزب اعتمادملی در گفت و گويی با سايت سحام نيوز در پاسخ به سوالاتی که در واکنش به انتشار نامه وی به هاشمی رفسنجانی درباره آزار جنسی در کهريزيک بود دلايل نگارش چنين نامه ای را تشريح کرد : «در جامعه ای که قتل های زنجيره ای روی می دهد و مردم را می کشند و جنازه هايشان را در کنار خيابان رها می کنند! و يا در جامعه ای که مصطفی مولايی مسئول دفتر بنده را ربوده و آن را در کيسه می اندازند و کتک می زنند ديگر چطور افراد جرات آن دارند که بيايند و اين مسائل را مطرح کنند. در جامعه ای که زنی را در پاسداران با آن وضعيت به قتل می رسانند ديگر چگونه مردم احساس امنيت می کنند.» وی افزود: «….. متاسفم از اينکه مردمی را که به بهانه اعتراض به يک انتخابات بازداشت کرده اند چنين مورد شکنجه قرار داده اند به طوری که من شنيده ام که افراد را در کهريزيک لخت می کردند و چهار دست و پا می نشاندند و سوار بر آنها می شدند و به آنها می گفتند که صدای حيوانات را در بياوريد آخر اين مايه تاسف جمهوری اسلامی است و يا اينکه برخی را دستگير کرده و آنها را لخت کرده اند و روی هم خوابانده اند و آب بر روی آنها ريخته اند. حتی شنيده ام که هنگامی که افراد را شکنجه می کردند به آنها می گفتند با صدای بلند بگوييد که مادرتان …. است، مانند زمان قتل های زنجيره ای که به آن افراد می گفتند بگوييد که من بچه مادرم نيستم! و سپس آنها را در بيابان ها کتک زده و رها می کنند. واقعا من از طرح چنين مباحثی احساس شرم می کنم.» وی تاکيد کرد: «هرگز فراموش نکنيم که مردم ما در جامعه ای زندگی می کنند که خانم دکتر بنی يعقوب را به اتهام ارتباط با مردمی می گيرند و سپس جنازه اش را تحويل می دهند. آيا شما وجود اينها را کتمان می کنيد ؟ امروز به جای اينکه اين مسائل را پيگيری کنيد بدون آنکه تحقيقاتی در صحت و يا سقم مطلبی انجام شود به دفاع از عملکردتان می پردازيد؟»
وی گفت : «چرا به جای اينکه چنين فضای رعب و وحشت را ايجاد کنند تا مردم را به سکوت بکشانند فضايی را ايجاد نمی کنند تا اگر مسائلی در اين باره وجود دارد و کسانی هستند که شکاياتی دارند آن را در فضای آزاد و امن مطرح کنند.» وی خطاب به مسئولان گفت: «بهتر نيست به جای آنکه برخی در برابر انتشار اين نامه چنين موضعگيری و فحاشی کنند به بررسی اصل ماجرا بپردازند نه اينکه هنوز کميته پيگری مجلس تشکل نشده است بگويند که محتوی اين نامه بررسی و کذب محض است. به نظر من بايد مسئولان با شنيدن چنين مسائلی ناراحت باشند.» وی افزود: «آخر شما فضايی ايجاد کرده ايد که کسانی که مورد آزار قرار گرفته اند جرات طرح اين مباحث را ندارند و حتی شايد در شرايطی قرار گيرند که بيايند و بگويند که در زندان به ما نماز شب ياد می دادند و هيچ شکنجه ای هم روی نداده است.»
کروبی با گلايه از قضاوت های عجولانه درباره اين نامه گفت: «آخر نبايد آقای لاريجانی و بروجردی اين قدر شتاب زده درباره محتوی اين نامه موضعگيری می کردند و شايد بهتر بود که اين دوستان نيز به مانند آقای شاهرودی حداقل هياتی را می فرستادند تا اصل ماجرا را از من جويا شود، نه آنکه حرف های آقای بروجردی را چهل بار از تلويزيون پخش کنند ولی حتی يک کلمه از حرف های مرا پخش نکنند. بهتر بود که آقای لاريجانی همان کميته تحقيق و پيگيری را نزد من می فرستادم تا من مستندات و مطالبی که دارم به اين کميته منتقل کنم.»
کروبی با قاطعيت گفت: «من به مسئولان می گويم که هيچ گاه اين فحاشی ها و انتقادات، من را وادار به سکوت نخواهد کرد من در اين ۲۰ سال گذشته از اين حرف های درشت بسيار شنيده ام و تا زمانی که زنده هستم از حقوق مردم دفاع خواهم کرد و شما نمی توانيد زبان، دست و قلم بنده را بنديد.»
وی گفت: «برخی از اربابان مطبوعات به گونه ای حرف می زنند که گويی با جبرئيل امين حشر و نشر دارند و او برايشان گزارش هايی می آورد و قصد دارند تا فضا را به اندازه ای سنگين کنند که ديگر کسی جرات حرف زدن نداشته باشد.» وی افزود: «اينها همان کسانی هستند که نمی گذاشتند تا اصل ماجرای قتل های زنجيره ای برملا شود و افراد می کشتند و سپس پرونده هايی مبنی بر فساد اخلاقی برای آنان درست می کردند و حتی به آنها تهمت می زدند.»
____________________________________________
پنجشنبه 2 مهر 1388
پشت پرده جريان شهادت ساختگی سعيده پورآقايی چه گذشت؟ نوروز
برنامه دروغپرداز بيست و سی رسانه ميلی و غيرملی در ادامه افشای جنايات کودتاگران، پس از ناکامی در پروژه ناکام ترانه موسوی که سرانجام به رو شدن دست قاتلان اين دختر جوان انجاميد، اين بار به سراغ يکی ديگر از قربانيان حوادث پس از انتخابات رفت که اين بار به جای قربانی، حيثيت و شرف و آبروی خانوادگی اش را نشانه رفته بود و از آنان به عنوان ابزاری برای جنگ روانی و تبليغاتی و هجمه به احزاب و رسانههای اصلاح طلب استفاده کرده بود. سعيده پورآقايی، دختر نوجوانی که خبر شهادتش چندی پيش توسط رسانههای اصلاحطلب و سايت نوروز منتشر شد، به کثيفترين وجه ممکن به تلهای برای رسانههای اصلاحطلب بدل گرديد و با طراحی سناريويی مشمئزکننده از سوی کودتاچيان، اين دختر جوان و مادرش قربانی يک بازی سياسی کثيف شدند که در آن هدف به دام انداختن و ضايع ساختن رسانه های اصلاحطلب و ساقط کردن آنان از اعتبار خبری بود. بعد از اين سياهبازی که روسياه اصلی آن کسی جز خود سناريوپردازان کودتاچی نبودند، سايت نوروز، لازم میداند جزئياتی را در رابطه با چگونگی انتشار خبر شهادت سعيده پورآقايی به اطلاع هموطنان عزيز برساند تا معلوم شود، پردهنويسان اين خيمهشببازی ننگين چه کسانی بودهاند، اصلاحطلبان يا کودتاچيان؟
در اوايل شهريور ماه زنی در تماس با کميته پيگيری آسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات ، که از سوی دو کانديدای اصلاحطلب تشکيل شده بود ، اعلام کرد که فرزندش در جريانات پس از انتخابات کشته شده است. او همچنين اضافه کرد که خودش همسر شهيد است و دختر کشته شدهاش هم تک فرزند بازمانده از آن شهيد بوده است که عدهای او را به جرم گفتن اللهاکبر در پشت بام خانه دستگير کردهاند و بعد هم جسدی نيمه سوخته را به وی نشان دادهاند. اين زن گفت که از روی خال بدن دخترش وی را شناسايی کرده است.
پس از اين تماس بود که نايب رئيس کميته پيگيری به همراه جمعی از فعالان در اين زمينه به منزل اين شخص که آدرسی را در خيابان دولت داده بود مراجعه می کنند، در آن جلسه که از قضا در برنامه ساختگی و دروغ صدا و سيما، خانم علینژاد، مادر سعيده پورآقايی نيز به آن اشاره کرد، مدعی می شود که شوهرش جانباز شيميايی بوده و چند سال پيش فوت کرده است. وی همچنين مدعی می شود که دخترش شبی در حال سر دادن الله اکبر در پشت بام خانه بوده که چند زن چادری وی را به زور از خانه میبرند.
بعد از مدتی، وقتی وی برای پيگيری به نهاد رياست جمهوری متوسل می شود مشاور ارشد رئيس جمهور شخصا پيگير ماجرا می شود و در نهايت به او می گويند برای شناسايی دخترت به سردخانه بيا و در آنجا جسدی که از نيمه به پايين سوخته بوده است را نشانش می دهند و او با شناختن يک علامت بر روی بدن دخترش جسد را شناسايی می کند. در آن ديدار مادر پورآقايی مدعی می شود که به وی شماره يک قبر را در قطعه ۳۰۲ داده اند که در آنجا دخترش را دفن کردهاند.
مادر سعيده در پايان آن ديدار از مهمانان می خواهد تا برگزاری مراسم ختم اين مسئله را خبری نکنند و از انتشار علنی آن جلو گيری کنند. تا اينجای امر توجه داشته باشيد که منبع همه اين اطلاعات، مادر سعيده پورآقايی بوده است و هيچ منبع خبررسان ديگری چنين مدعياتی را تا قبل از شنيده شدن آنها از زبان مادر اين دختر بيان نکرده بود.
از جمله نکات جالب توجه در اين ديدار اين است که تعدادی مرد در جلسه حضور داشته اند که مادر سعيده مدعی میشود همه آنها از اقوامشان هستند. کمی بعدتر، همگی آن افرادی که اقوام سعيده پورآقايی معرفی شده بودند در هجوم به دفتر پيگيری ستاد مهندس موسوی در ميدان هفت تير ديده می شوند.
کميته پيگيری همان روز به قطعه ۳۰۲ و قبر معرفی شده توسط مادر سعيده مراجعه میکند و با شفگتی تمام مشاهده میکند که بر قبری که قبلا هيچ نام و نشانی درج نشده بود و فرد مدفون در آن جزو کشته شدگان بی نام و نشان بعد از انتخابات بود نام سعيده پورآقايی درج شده است.
بعد از برگزاری مراسم ختم در تاريخ ۷ شهريور که با توجه به مدعيات مادر سعيده، بزرگان اصلاح طلب نيز در آن شرکت کرده بودند ، خبر اين حضور در برخی سايتها منتشر میشود و نوروز نيز به نوبه خود به انتشار اين خبر مبادرت میکند، اما پس از گذشت چند روز کميته پيگيری ستاد مهندس موسوی با بدست آوردن اطلاعات جديدی متوجه میشود که مدعيات مادر سعيده پورآقايی در خصوص اينکه وی همسر شهيد بوده نه تنها صحت نداشته بلکه دروغ محض بوده است. حتی معلوم میشود که شوهر اين زن و به بيانی ديگر پدر سعيده پورآقايی قبل ازاين مجرم شناخته شده بوده و به زندان نيز افتاده بوده است.
بر همين اساس هم نوروز در تاريخ پنجشنبه ۱۲ شهريور اصلاحيه ای را در سايت قرار داد و در آن به صراحت اعلام کرد که:« پايگاه اطلاع رسانی نوروز به اطلاعات تازه ای در خصوص خانم سعيده پورآقايی که مراسم ختم وی چند روز قبل برگزار گرديد به دست آورده است. از آنجا که نقاط مجهولی در خصوص نامبرده مشخص و مبرهن شده است که نوروز از اظهار نظر درباره آن هنوز معذور هست، در حال حاضر برای جلوگيری از هرگونه پيشداوری و قضاوت عجولانه از انتشار اين اطلاعات جلوگيری می کند و به همين دليل تمام اخبار درج شده در خصوص اين شخص را از سايت خود حذف کرده تا تمامی جوانب و حاشيه های اين مسئله برای دست اندرکاران اين سايت روشن گردد.»
در پی مشخص شدن اين مسئله مجددا دست اندرکاران نوروز به تحقيق در خصوص دامنه اين مسئله ادامه دادند تا در نهايت به اين نتيجه رسيدند که خبر از اساس دچار ابهامات و تناقضات فراوان است و حتی با مراجعه مجدد به منزل مادر سعيده متوجه میشوند که اساسا چنين منزلی متعلق به فرد مورد اشاره نبوده است و اين افراد در آن منزل سکونت ندارند. در نهايت در زمانی که ليست ۷۲ نفره شهداء پس از انتخابات توسط سايت نوروز منتشر شد، دست اندرکاران اين سايت نامی از سعيده پورآقايی در آن ليست نياوردند زيرا در اين مورد دچار ترديد اساسی شده بودند.
با همه اين اوصاف همچنان دست اندرکاران نوروز گمان می کردند که ممکن است مادر سعيده پورآقايی تنها در برخی موارد اقدام به دروغ گفتن کرده باشد و به همين جهت از علنی کردن آن امتناع کرده و تنها به برداشتن کليه خبرهای مربرط به فرد مذکور اکتفا نموده بودند.
در جريان حمله نيروهای امنيتی به کميته پيگيری ستاد مهندس موسوی در ميدان هفت تير بود که دست کودتاگران برای سايت نوروز هم رو شد و معلوم شد همان افرادی که در خانه دروغين مادر سعيده پوراقايی نشسته بودند، در آن حمله با حکم وزارت اطلاعات و دادستانی تهران وارد ميدان شدند که نشان از برنامه ريزی قبلی اين سناريو توسط آنان برای چهره و فيلم سازی های صداوسيما داشت.
درواقع کودتاچيان با طرح اين سناريوی ساختگی چند هدف را در آن واحد دنبال کرده بودند، اول ماجرای تجاوز به زندانيان را با اين سناريو لوث کنند، و دوم ماجرای دفن مخفيانه شهدا و کشته شدگان را نيز به اين طريق زير سئوال ببرند تا مستمسکی برای حمله و برخورد با سران اصلاح طلب بدين وسيله بيابند.با اينکه کارکرد امپراطوری دروغ در کشور ما با حضور ميليونی تظاهرات مردم سبز در روز قدس بی حاصلی خود را نشان داد و برخورد با سران اصلاحات راخنثی ساخت اما رسانه ميلی و غيرملی هنوز اصرار بر دروغ پردازی و انکار واقعيات رخداده دارد چراکه گردانندگان امپراطوری دروغ براين باورند که شايد اندک مخاطبان باقی مانده خود را در غبارپوشی بر واقعيات نگه دارند و اين در حالی است که جنايات انجام شده پس ازانتخابات آنچنان چهره واقعی جريان حاکم و کودتاگران را عريان ساخته است که با اينگونه سناريونويسی و دروغ پردازی هيچگونه پوششی بر آن جنايات نمی توان گذاشت و مردم هوشمند ايران به غايت دريافته اند که امروز با چه وضعيت فاجعه باری رو در رو هستند و تلاش اندک ما برای خبررسانی فقط بازتاب اندکی در اين باره بوده است.
______________________________________________
۲ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۵۷
کروبی یکی از مستندات خود مبنی بر آزار جنسی بازداشت شدگان کهریزک را منشر کرد
سحام نیوز : مهدی کروبی در پاسخ به تمام کسانی که اظهار داشتند وی مستنداتی مبنی بر اظهارات خود درباره آزار جنسی زندانیان کهریزک ندارد متن اظهارات یکی از این بازداشت شدگان را در اختیار سایت سحام نیوز قرار داد و اعلام کرد که این مطلب تنها گوشه ای از مستنداتی است که منتشر می کند و چنانچه این ر وندادامه یابد مطالب دیگری را منتشر خواهد کرد .متن کامل اظهارات این فرد به شرح زیر است :
حاج آقای کروبی پس از اظهارات من روزهای فراوانی را با من نشست و برخاست و تجربه زندگی در کنار ایشان بود که بعد از مدتی توانستم غرور له شده و شخصیت تکیده خود را بازیابم. ایشان ساعت های مدید با من سخن می گفت ومانند یک روانپزشک زمین و زمان را به هم می دوخت تا قانعم کند که من در این موضوع بی گناهم و داستان های دینی و تجربی فراوانی را برایم بازگوکرده و مثال های مختلفی را در این رابطه زدند و داستان مرا با آنان مقایسه کرد و من متوجه شدم بنا به سخنان ایشان اگر کسی که با دست و پای بسته و بدون اینکه از خود قدرتی داشته باشد مورد تجاوز قرار گیرد نه تنها گناهی نکرده بلکه مظلوم نیز واقع شده است.
روزها طول کشید تا که حالم کمی بهتر شد وتوانستم خودی بازیابم و با این موضوع کنار بیایم و فکر خودکشی را از سر بیرون کنم و خودم را دوباره احیا کنم پس از چندی بالخره روز چهارشنبه 2/5/88 به دستور آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه مرا نزد نماینده آقای دری (دادستان کل کشور )فرستادند به نام آقای محمدی که ایشان انسان بسیار محترمی بود و بعد از صحبت کردن با من و دیدن ,وضعیت تاسف بارم بسیار با ملاطفت با من صحبت کردند و یکسره با شرح های من اظهار تاسف می کردند و می گفتند وای بر ما و تمامی سوالاتشان در جهتی بود که به شناسایی محل زندانی من و اشخاص ضارب من مربوط می شد به جاهایی هم رسیدیم و ایشان چند جا را حدس زدند. در آخرهم برایم دعا کردند ومرا به توکل به خدا تشویق کردند و مرا در آغوش گرفتند و بوسیدند که من باز گریه ام گرفت و گفتند قوی باش مرد و فقط نکته ایی که ایشان را ناراحت کرد باخبر بودن دوتن از دوستان آقای کروبی از داستان من بود.
اما قضیه پنج شنبه 29/5/88 بسیار متفاوت بود ساعت حدود 2 بود که سه نفراز طرف منبع دیگری از قوه قضائیه به دفتر آقای کروبی آمدند و پس از آن برگه بازجویی جلویم گذاشتند- نمی دانم من متهم بودم یا شاکی- قاضی مقدمی و 2 نفر دیگر مشغول بازجویی از من شدند ابتدا از من پرسیدند شما از چه کسی شاکی هستی من گفتم من شاکی نیستم وفقط اتفاقی را که برایم افتاده برای آقای کروبی بازگو کردم اما باز می گفتند که از چه کسی شکایت داری و من ناگزیر گفتم شما به من بگویید از چه کسانی می توانم شکایت کنم تا من انتخاب کنم که دیگر قاضی فهمید منظورم چیست وحرفی نزد. به من گفتند که شرح ما وقع را بنویس من هم نوشتم بعد سوالاتشان شروع شد که اکثر آنها درمورد این بود که من از کجا آقای کروبی را می شناسم؟ از کجا به ایشان اعتماد کردم؟ چگونه ارتباط برقرار کردم؟چرا نفس نفس می زنم؟چه طور اعتماد کردم تا به آقای کروبی بگویم؟چرا حاضرشدم که آقای کروبی ازمن فیلم بگیرد؟چرا اصلا فیلم گرفتیم؟هدف آقای کروبی از آگاه کردن آقای گرامی مقدم و آقای داوری چه بود؟آقای گرامی مقدم و داوری کیستند؟چه ساعتی به حزب زنگ زدم؟با چه شماره ایی زنگ زدم؟به چه بهانه به حزب رفتم؟آنجا چه گفتم؟آنها چه گفتند؟وقتی زنگ زدم چه کسی گوشی را برداشت؟بعد به چه کسی وصل کرد؟به آن شخص چه گفتم؟با چه کسی رفتم؟در کدام تظاهرات ها شرکت کردم؟ و هزار چرای دیگر بی ربط به قضیه ی تجاوز که بعد از حدود 3 ساعت که من به ایشان اعتراض کردم .
ایشان به من گفتند ما نمی دانیم توراست می گویی یا نه تو ادعای سنگینی می کنی . کل نظام مقدس را زیر سوال بردی ما از کجا بدانیم که تورا تطمیع نکرده اند؟و وقتی که من گفتم که شما مثل اینکه یادتان رفته است مسئله چیست به ظاهر خواستند سئوالاتی در این خصوص کنند سئوالاتی از این دست که دخول تا کجا بوده و آیا آن شخص ارضا شده است یا نه؟که این سوالات بیش از پیش باعث تخریب روح وروان من شد.
آن جور که من احساس می کنم دوستان آقای مرتضوی نظرشان این است که با تخریب شخصیت اینجانب موضوع را به سمتی سوق دهند که من از آقای کروبی پول گرفتم یا آقای کروبی تطمیعم کرده تااین ادعا را بکنم.
بعد هم از من خواستند که با ایشان به پزشکی قانونی بروم ومن علی رغم اینکه از ایشان خواستم باتوجه به مناسب نبودن حالم و داشتن سرگیجه بگذارند برای روز دیگر که ایشان مخالفت کردندو باهم راهی پزشکی قانونی شدیم.
بعد هم در راه پزشکی قانونی قاضی به من می گویند حدیث داریم از حضرت امام جعفر صادق که احمق و بدبخت کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد بدبخت تر و مفلوک تر از او کسی است که آخرتش را به دنیای دیگران بفروشد.خودتان قضاوت کنید که منظور حاج آقای مقدمی از بیان این جمله چیست؟!
و بعد تلویحا به من می گوید که گول بازی های سیاسی را نخورم و بعد هم که گفتم تقلب شده گفت: » وقتی آقای کرباسچی به آقای موسوی رای داده ببین قضیه از چه قرار است من حتی مطمئنم که خود آقای کروبی هم به آقای موسوی رای داده» ودیگر پی این داستان را به توصیه بزرگان با سکوت ادامه دادم و وقتی گفتم چرا با بچه ها اینکار را کردید و چرا اینجور کردید مگرما چه کار کردیم؟ گفت وقتی رهبری فرمودند انتخابات درست بوده یعنی بوده که من گفتم نعوذ بالله که رهبری خدا نیستند و معصوم هم نیستند که بعد دیدم دارد به سفسطه می کشاند که باز سکوت پیشه کردم.
درمیان راه ایستادیم و دونفر دیگر آمدند تا شیفتشان را عوض کنند، من به قاضی مقدمی گفتم که اگر ممکن است دیگر اینها نفهمند و ایشان هم قول داد و گفت که نامه مهر و موم شده به دستم می دهد اما نه تنها نامه را به دست من نداد بلکه با آن مامور پچ پچ کرد و زمانی که من به پزشک قانونی رسیدم .
مامور نامه را باز کرد و به دست مامور پذیرش داد نمی دانم یک نامه معاینه تجاوز به چند کلمه نیاز دارد که قاضی محترم صفحه را ریز ریزپر کرده بود و دکتر قریب 5 دقیقه آن را می خواند بعد هم مامور همراهم ،به نزد دکتری که مرا معاینه کرد رفت و چند بار به قاضی زنگ زد و دایم از من دور می شد مباد که من بشنوم چه می گوید؟در ضمن دکتر پزشکی قانونی به من گفت که من دو نامه می دهم تا شرح درمانت را پزشکانی که رفته ایی برای من بنویسند تا نظر دهم اما آن مامور این نامه ها را به من نداد وهرچه به او گفتم که من خودم دیدم که آن نامه ها را گرفتی هاشا کرد بعد هم زمانی که منتظر جواب بودیم مامور به من می گوید من فکر نمی کنم کسی اینکار را بکند بعد هم به من تهمت دروغگویی می زند و می گوید می دانی اگر نتوانی ثابت کنی چه بلایی سرت می آورند؟ بعد که دید خیلی محکم ایستاده ام و می گویم من فقط از خدا می ترسم و روی حرفم ایستاده ام به من می گوید اگر اتفاقی هم افتاده نباید می گفتی باید به خدا واگذار می کردی الان ببین آبروی خودت و خانواده ات را برده ایی بعد هم که از دکتر نقل قول کردم که می گوید بعد از 1.5 ماه هیچ چیز مشاهده نمی شود مامور به من می گوید اگر چیزی بود حتی سایزش رو هم بهت می دادند وادامه داد که ما کارمان این است که البته معلوم نیست معنای این جمله مجهول کدام کار است.
در راه برگشت وقتی گفتم امسال ماه رمضان بی آبیش سخت است با صدای بلند و چشم غره به من گفت :همینش خوب است که آدم ها بفهمند که جهنم چگونه است. امروز هم به نزد همسایه های ما آمده اند و یکسری سوالات راجع من و خانواده ام کرده اند این کارها چه مفهومی جز ارعاب من از عمومی شدن قضیه را در ذهن تداعی می کند؟ من سوال کوچکی دارم از بزرگوارانی که روز 5 شنبه من را به مانند یک متهم مورد بازجویی قراردادند من را گرفته اند؛ زندان بودم چشمان ودستهایم بسته بود ند؛به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه کاری با من کردند که نزد تمام بی دینان و بت پرستان مذموم است ومن تنها جرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم.من از شخص حقیقی شاکی نیستم چرا که می دانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردن یک شخص رده پایین یا یک گروه پایین رتبه می اندازند وهیچ وقت با مسببین اصلی برخوردی در خور انجام نمی شود
___________________________________________
تعدادی از پاسخ های شرعی استاد مصباح به سوالات اصحاب ولایت در زمینه تجاوز جنسی !
تقی مصباح به همراه دکتر محمود احمدی نژاد شب قبل در کنار چاه جمکران واقع در حسینیه امام خامنه ای ( ص ) حاضر شد و به تعدادی از سوالات مجذوبین در ولایت جواب داد و بعضا فتوی صادر کرد . در زیر به برخی از سوالها و جوابها اشاره میشود .
1- آیا اعتراف گیری تحت فشار و شکنجه روحی و روانی و جسمی اعتبار اسلامی دارد ؟
ج – اعتراف گیری از ضد ولایت فقیه به هر شکلی جایز است
2- اعتراف گیری با استفاده از مواد مخدر و افیون و داروهای کدوئینه جایز است ؟
ج – اعتراف گیری از ضد ولایت مطلقه به هر شکلی جایز است .
3- آیا باز جو میتواند به زندانی تجاوز جنسی کند تا اعتراف بگیرد ؟
ج – احتیاط واجب آن است که قبل از اینکار حتما وضو بگیرد و هنگام عمل ذکر گوید .اگرزندانی زن است هم از فرج و هم از دوبر دخول اشکال ندارد بهتر است در محل بازجویی کس دیگری نباشد . اما اگر زندانی مرد است احوط است در حضور دیگر باز جویان دخول صورت گیرد .
4- اگر زن زندانی حامله شود تکلیف چیست ؟ یا آن فرزند حرامزاده است ؟
ج – فرزند ضعیفه ضد ولایت مطلقه فقیه مطابق نص قران مجید در هر صورت حرامزاده است چه توسط بازجو باردار شود چه توسط شوهرش . اما اگر بازجو فرزندی طفل متولد شده را گردن نهد ، بنابر احتیاط واجب طفل حلالزاده و شیعه اثنی عشری است .
5- آیا تجاوز جنسی در زندان به مردها و پسران جوان لواط محسوب نمی شود ؟
خیر . چون زندانی بدون میل و رغبت به آن تن داده است . البته اگر جوان مفعول را خوشامده باشد احتیاط مستحب آن است که دیگر این عمل تکرار نگردد .
6- تجاوز به دختران باکره در زندان چه حکمی دارد ؟
ج – اگر قرار است زن را اعدام کنند ، برای بازجو به اندازه یک حج تمتع واجب صواب دارد و به همان اندازه بر گناهان دختر افزوده میشود . اما اگر زندانی قرار نیست اعدام شود ، به اندازه زیارت کربلا برای بازجو صواب دارد .
http://haghmosalamma.blogspot.com/2009/08/blog-post_13.html
__________________________________________
افشاگری بابک داد: تجاوز به نوجوان 18 ساله-کهریزک:
گزارش تجاوز جنسی: مصاحبه خانم مهناز اجوداني:
گزارش تجاوز جنسی مصاحبه خانم مهناز اجوداني با خانم هنگامه افشاراز تلويزيون پارس – مصاحبه خانم مهناز اجوداني از قول خواهرش مهتاب داستان دردناك دختراني كه اشكارا مورد تجاوز قرار گرفته اند را نقل ميكند. مهتاب اجوداني كه دختر دايي اقاي كنگرلو از مجرياي صدا امريكا و دختر برادر تيمسار اجوداني ميباشد اين دختر بينوا در اعتراضات دستگير و بعد از چند هفته شكنجه و در حالي وحشتناك با وثيقه سنگين ازاد و در بيمارستان بستري ميشود خواهر وي مهناز اجوداني با تلويزيون پارس تماس مي گيرد و با خانم هنگامه افشار مصاحبه تلفني ميكند قرار بوده اين مصاحبه بطور ناشناس پخش شود ولي قبل از پخش اين مصاحبه از قرار معلوم تلفن شنود شده است و خانم مهناز با ضرب و جرح دستگير مي شود خانم هنگامه افشار بعد از اطمينان از دستگيري اين دو خواهر مجبور به پخش اين مصاحبه با مشخصات حقيقي مهناز و مهتاب اجوداني شد خانم مهتاب اجوداني دچار شكستگي جمجمه بر اثر شكنجه شده و خانم مهناز اجوداني حامله ميباشد. اين دو خواهر بينوا اكنون در بند و باتوجه به خدمت پدر و عمويش در حكومت قبلي و نسبت فاميلي با كنگرلو مجري صداي امريكا طعمه خوب ج.ا براي عوامفريبي و جنگ رواني و پرونده سازي ميباشند. در اين مصاحبه خانم مهناز اجوداني از قول خواهرش مهتاب داستان دردناك دختراني كه اشكارا مورد تجاوز قرار گرفته اند را نقل ميكند. فارغ از جنايات ج.ا ايا شركتهاي زيمنس و نوكيا و كشورهاي اروپايي با سياست يك بام و دو هوا شريك جرم ج.ا نيستند. این مصاحبه بیشتر از 30 دقیقه است ولی در یوتوب ما فقط 10 دقیقه وقت داری. تمام مصابه زیر این لینک:
http://ettelaat.net/09-augusti/news.a…
http://bahrammoshiri.com/home/Audio/H…]
———————————————————
گفتگو با يکی از قربانيان تجاوز جنسی در زندان های جمهوری اسلامی، فيلمی از رضا علامه زاده:
مصاحبه با قربانی دیگری از تجاوز جننسی در زندان های جمهوری اسلامی، فيلمی از رضا علامه زاده:
علامه زاده: دو نامه از مشهد در مورد «حاج آقا صفائی»
دوستانی که ویدئوی مصاحبه من با شاهد دوم را دیده اند مسلما نام حاج آقا صفائی را به یاد دارند. نامه ای که دیروز از مشهد دریافت کردم…. را بدون هیچ اظهار نظری در زیر می آورم.
جناب علامه زاده سلام
در آن سالهای اول انقلاب تنها یک بازجو «صفائی » در مشهد مشغول به کار بوده است که معروف به خلخالی مشهد یا خراسان بوده، و گویا در ابتدای انقلاب حکم حاکم شرعی داشته است و همه کاره بوده، یعنی خودش میگرفته خودش بازجوئی می کرده خودش فتوا میداده و حکم صادر می کرده، خودش زندانی می کرده خودش میکشته خودش مجازات می کرده و حد می زده.
از آنجائی که فردی که شما با او مصاحبه گرفته اید چند بار تاکید می کند که حاج اقا صفائی چنین کرده، حاج آقا صفائی چنان کرده، و از قرینه ی سیگار کشیدن وی در اوائل انقلاب می توان به تقارن این دو شخصیت پی برد . در عین حال باید عرض کنم این فرد در ابتدای انقلاب گویا لباس روحانیت به تن داشته است….. علی . مشهد
آقای علامه زاده. …
این آقای صفائی که این خانوم از او نام برده است اکنون هنوز متاسفانه به حیات نحس خود ادامه می دهد و در مشهد زندگی می کند . . . من از سوابق و خودسری های این آدم خیلی شنیده ام… آری هنوز این آدم زنده است و در خانه ی مجللی زندگی میکند. دوست دارم به آن خانوم محترم بگوئید این حرفهای مرا، که همین آدم اکنون به اطرافیانش می گوید ما نمی خواستیم این انقلاب به اینجا بکشد . . . ما اصلا هدفمان این نبود . . .فکر نمی کردیم این چیزی که حالا هست بشود . به این خانوم بگوئید که همین صفائی پسری دارد که …. .به این خانوم بگوئید که همین صفائی دختر معلولی دارد که نیاز به مراقبت دائمی دارد…. صفائی در مشهد حرم می رود و توبه می کند از کرده هایش، بگوئید که نگاه می کند به دختر معلولش و آه میکشد. بگوئید که نمی داند برای پسر معلق اش چه کند…. آه می کشم و اشک چشمانم را پاک می کنم از فیلم دردناکی که این بانوی محترم در آن سخن گفت، و برای صبرش رو به حضرت رضا می کنم و دعا خواهم کرد. مشهد مقدس. علی
_________________________________________
گزارش تجاوز در زندان اوین(2):خانم مارینا نعمت:
——————————————————————————-
تجاوز به دختران قبل از اعدام
محسن سازگارا:
تجاوز به زندانیان را از دهه شصت زمزمه می شد ولی ما باور نمی کردیم تا اینکه خودم وقتی به خارج آمدم مدارکی دیدم که باورم شد.همه این کار های ظالمانه حکومت به این خاطر است که نیرو کم دارند و با این وحشی گری ها و سوزاندن ها و تجاوز ها و … خواستند فضای رعب و وحشت در جامعه بوجود آورند تا گرد اعتراضات را بخوابانند ولی دقیقا بر عکس شد…..
نوری زاده :
… در زندان های جمهوری ولایت فقیه پاداش تجاوز به دختران باکره بهشت برین است. همین مساله تجاوز به دختران و پسران کافیست تا جمهوری اسلامی در تمامی موارد در دادگاه های بین المللی محکوم شود…. داستان زنده بودن ترانه موسوی در تلویزیون ایران را شو تلویزیونی است. روزنامه ها و تلویزیون های عربی وقتی میخواهند از وقایع اتفاق افتاده در زندان های ایران بنویسند با شرم این کار را می کنند چون دارند در مورد کشوری می نویسنند که رهبر آن خود را نایب مهدی می داند. …
محسن سازگارا در تفسیر خبر VOA:مردم به نماز جمعه خواهند رفت. هاشمی هنوز برای امامت جمعه فرصت دارد
——————————-
سند غیر قابل ردی از نامه قائم مقام رهبری به رهبر انقلاب در سال ۶۷ به دست من رسید که به وضوح به این موضوع اشاره می کند و تجاوز به دختران باکره در زندان های جمهوری اسلامی را تایید می کند . در این نامه که از سوی آیت الله منتظری در حول و حوش ماجراهای سال ۶۷ و کشتن بیش از ۴ هزار نفر از زندانیان سیاسی ، خطاب به آیت الله خمینی رهبر وقت انقلاب نوشته شد . آیت الله منتظری در قسمتهایی از نامه اینگونه می نویسند :
” آیا میدانید که جنایاتى در زندانهاى جمهورى اسلامى بنام اسلام در حال وقوعند که شبیه آن در رژیم منحوس شاه هرگز دیده نشد؟ آیا میدانید که تعداد زیادى از زندانیها تحت شکنجه توسط بازجویانشان کشته شده اند؟ آیا میدانید که در زندان (شهر) مشهد, حدود ۲۵ دختر بخاطر آنچه بر آنها رفته بود … مجبور به درآوردن تخمدان یا رحم شدند؟ آیا می دانید که در برخى زندانهاى جمهورى اسلامى دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار میگیرند … “
در سندیت این نامه که در کتاب خاطرات آیت الله منتظری نیز آمده است هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد . آیت الله منتظری چندی بعد از این نامه و پس از ماجرای اعدام غیر قانونی هزاران زندانی سیاسی در زندان های جمهوری اسلامی از جانشینی آیت الله خمینی برای رهبری نظامی جمهوری اسلامی استعفا دادند و چند ماه بعد پس از فوت آیت الله خمینی آیت الله خامنه ای به رهبری نظام انتخاب شدند .
مطلب هفت تیر در مورد تجاوز به دختران باکره ای که محکوم به اعدام شده بودند : دخترتون دیشب عروس شده اینهم مهریه اش
http://bn73272.blogfa.com/post-75.aspx
———————————–
16.08.2009
مخملباف: تجاوز جنسی در زندانهای ایران موضوعی قطعی است
Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: محسن مخملباف، فیلمساز ایرانی
محسن مخملباف تجاوز جنسی در زندانهای ایران را تأیید کرده و میگوید، بسیاری از قربانیان تجاوز جنسی با ایشان تماس گرفته و گفتهاند، در صورتی که امنیتشان تأمین شود، حاضر به اقدام هستند. گفتوگو با محسن مخملباف.
دویچهوله: آقای مخملباف، به نظر شما تجاوز جنسی به زندانیها در زندانهای جمهوری اسلامی تا چه حد میتواند صحت داشته باشد؟
قطعا صحت دارد. دلایل مختلفی وجود دارد. یکی اعلام آقای کروبی که روحانی شناختهشدهای است و اسنادی است که ایشان در دست دارد و اینکه کسانی که مورد تجاوز جنسی واقع شدند به ایشان مراجعه کردهاند. دوم اینکه، ما هم از طریق ایمیلهایمان مورد خطاب قرار گرفتیم تا به اینها کمک شود از طریق ایمیل makhbalbafsazegara@gmail.com به ما هم در مورد تجاوزهای جنسی، دستگیریها و کشتههایی که هنوز وضعیتشان معلوم نیست اطلاع داده میشود و ما هم این اسناد را با اسم و آدرس به مسئولین جنبش سبز برمیگردانیم برای اینک بتوانند در اسنادشان بگذارند.
باید اضافه کنم که این مسئله تازه نیست، فقط الان رو شده است. سی سال است که در جمهوری اسلامی چنین اتفاقهایی میافتد. در دههی اول به دلیل فضای انقلابی بیشتری که حاکم بود این موضوع کمتر دیده شد. اما رفته رفته با بالاتر رفتن فساد در نظام شدت پیدا کرد. در بعضی موارد جنبهی شرعی و قانونی به آن دادند، مثل تجاوز به دختر باکرهای که قرار است روز بعد اعدام شود، فقط برای اینکه دختر اگر باکره باشد به بهشت میرود، با این توجیه او را به اصطلاح به عقد و صیغهی اجباری همین بازجوها و شکنجهگرها یا مأموران اعدام در میآوردند، حتی مبنای شرعی هم برایش درست کردند.
خارج از این، حتی یکی از تاکتیکهای رژیم جمهوری اسلامی است که فرض کنید در مورد زن سعید امامی، اینها نه تنها بازجویی کردند، نه تنها تجاوز کردند که حتی اسنادش را خودشان منتشر کردند، به قصد اینکه بگویند که اگر منافع ما به خطر بیافتد، افراد نزدیک به نظام را هم اینجوری قربانی میکنیم تا بقیه حساب دستشان باشد.
منتهی مردم و آدمهایی که خود یا نزدیکانشان مورد تجاوز جنسی واقع شدند همیشه میتوانستند تصور کنند که شاید این مورد، موردی استثنائی بوده است. شاید هر عیب که هست از مسلمانی ماست و شاید یک فرد خاصی این کار را کرده است. ولی رو شدن این موضوع به این شکل گسترده مردم را شوکه کرد، همانطوری که در شب انتخابات تقلب گسترده مردم را شوکه کرد. این موضوع قطعی است، اسناد آن هم موجود است.
علاوه بر این، دفتر سازمان ملل در تهران اعلام کرده که ۳۰۰ مورد پروندهی شکنجه از کسانی که از سازمان ملل دادخواهی کردند را باز کرده است. باز هم اضافه کنم که هفتهی گذشته سازمان ملل تجاوز جنسی را در جهان، حتی در زمان جنگ ممنوع اعلام کرد. این قانون میگوید که اگر سربازی در عملیات جنگی طرف مقابل را مورد تجاوز قرار بدهد، نه تنها سرباز مقصر است که فرمانده هم مقصر است.
بسیاری از اینها نه تنها در کهریزک، بلکه در بازداشتگاههای دیگر هم مورد تجاوز واقع شدند. من به طور قاطع میگویم که بسیاری حتی تهدید به تجاوز اقوامشان شدند. از جمله آقای ابطحی که بعد از ملاقاتی که با خانوادهاش داشت مورد تهدید قرار گرفت که اگر اعتراف نکند، به همسر و دخترانش تجاوز میشود. اینها از تجاوز به عنوان یک تاکتیک جنگی در مقابل جنبش سبز استفاده میکنند تا ترس را حاکم کنند، غافل از اینکه این تجاوز به نفرتی ملی تبدیل شده و همانطور که تقلب در روز انتخابات باعث شد جمهوریت نظام زیر سئوال برود، افشای این تجاوزهای جنسی اسلامیت نظام را زیر سئوال برده و آندسته از مردمی هم که نسبت به ماهیت این نظام که زیر پوستهی مذهب، یک هستهی فاسدی را دارد آگاهی نداشتند، آنها هم متوجه میشوند که وقتی آقای کروبی که یک روحانی است و زمانی مسئول بنیاد شهید و رئيس مجلس بود، انسانی است که در دفترش همیشه به روی کسانی که مورد ظلم واقع شدهاند باز است و بدون سند حرف نمیزند. وقتی این آدم به صورت گسترده این مسئله را اعلام میکند و به آقای هاشمی اعلام میکند که به آقای خامنهای بگوید که در قطعیت این مسئله هیچ شکی وجود ندارد.
آقای مخملباف، این افرادی که میگویند در زندان به آنها تجاوز شده به دستگاه قضایی هم شکایت کردهاند؟
کدام دستگاه قضایی؟ دستگاه قضایی که کسی جرأت نمیکند حتی برود بچهی شهیدش را پس بگیرد و آدمها را سرگردان میکند؟ اینها به مسئولان جنبش سبز به ویژه به آقای کروبی مراجعه کردند. بسیاری از آنها اعلام آمادگی کردند که اگر دچار خطر نشوند، باز بیایند و اطلاعاتشان را به صورت علنی اعلام کنند. تعدادی هم آمدند و گفتند، ما جرأت نمیکنیم، برای اینکه میترسیم اقوام دیگرمان هم مورد این ظلم واقع شوند. ولی تعداد زیادی برای اینکه در دادگاهها شهادت بدهند، اعلام آمادگی کردند. از جمله ایمیلهایی که برایمان آمده و ما این ایمیلها را به مسئولین جنبش سبز فرستادیم، آنها هم اعلام آمادگی کردند برای اینکه بگویند چه شده است.
علاوه بر این بیمارستانهایی که به آنها مراجعه شده، پزشکان و پرستارانی که شاهد این نوع مراجعات بودهاند. قضیهگستردهتر است و شکل انتقامی داشته است.
شما تجربهی زندان زمان شاه را دارید. آیا در زندانهای شاه از تجاوز در حد وسیع علیه زندانیها استفاده میشد؟
من چهار سال و نیم در زندان بودم. با اینکه شکنجهی زیادی شدم و گلوله خوردم، ۱۰۰ روز در بیمارستان خوابیدم، چهار بار به دلیل شکنجه عمل جراحی شدم و بعد از ۳۲ تا ۳۳ سال هنوز میلنگم و گاهی باید با عصا راه بروم، ولی با اینکه من ۱۷ سالم بود، هیچ موردی از تجاوز جنسی را ندیدم و در مورد من اتفاق نیفتاد. به علاوه من ۷ هزار زندانی سیاسی را در ۴ سال و نیم دورهی زندان شاه دیدم، با آنها زندگی کردم، حتی در یک مورد نشنیدم کسی به من بگوید که به خودش تجاوز شده یا اینکه مشاهده کرده یا شنیده که به یک زندانی تجاوز جنسی صورت گرفته است. غیر از یک مورد، در گزارشهایی که خانم اشرف دهقان به من میداد و قبل از زندان شنیده بودم، هیچگاه من در زندان به چنین چیزی برنخوردم. آقای کروبی هم همین نکته را میگویند که طی ۱۵ سال زندانهای شاه چنین موردی گزارش نشده و نشان میدهد که اساسا در دورهی شاه با اینکه شکنجههای وسیعی بوده، به دلیل فضایی که در آن دوره حاکم بوده اینها انگیزهای نداشتند برای اینکه از زندانی سیاسی لذت جنسی ببرند.
اگر چنین اتهامی صحت داشته باشد، چه باید کرد تا تجاوز در زندانهای جمهوری اسلامی ریشهکن شود؟
اقدام اول همین افشاگریهاست. وقتی اینها میخواهند آقای موسوی را دستگیر کنند و مردم باخبر میشوند، اینها عقب مینشینند. وقتی اینها تجاوز میکنند و ملت باخبر میشود، بخصوص جامعهی مذهبی و متعصب ایران باخبر میشود، اینها ریزش میکنند و مجبور میشوند عقبنشینی کنند. اول، آگاهیدادن به مردم و افشا کردن و روشن شدن اسناد است و دوم، حمایت خواستن از مجامع بینالمللی است.
این اتهام که جنبش سبز به خارج وابسته است، برای این است که ما را محکوم کنند تا ۷۰ میلیون ایرانی گروگانگرفته شده توسط خامنهای نتوانند از شش میلیارد بشر تقاضای کمک کنند. ما به عنوان ۷۰ میلیون بشر، مورد ظلم و در شرایط جنگی واقعشدهی ایرانی از تمام بشریت به هر شکل تقاضا میکنیم که به داد ما مردم برسند. مگر ممکن است به دختر و پسر در زندان یک کشور تجاوز شود، فقط به صرف اینکه اینها یک رأی دادهاند. شما چنین چیزی را در تاریخ بشر نشنیدهاید.
مصاحبهگر: فریبا والیات // تحریریه: بهنام باوندپور
______________________
گزارش تکان دهنده تايمز از تجاوز به رضا نوجوان ۱۵ ساله در زندان، موج سبز آزادی
در اين گزارش آمده رضا نوجوان ۱۵ ساله ای است که در مرکز ايران، در يک خانه امن پناه گرفته است اما به تائيد پزشک معالج، قصد خود کشی دارد. وی به همراه عده ای نوجوان هم سن و سال خود که حتی هنوز به سن رای دادن هم نرسيده اند در تجمعی دستگير شده و در زندان بارها مورد تجاوز وحشيانه و تحقير جنسی قرار گرفته اند.
مجله تايمز تحقيرهای جنسی عليه اين زندانيان را معادل و يا بدتر از آنچه می داند که جمهوری اسلامی ايران ايالات متحده را برای ارتکاب آن در زندان ابوغريب ملامت نموده است. اين نوجوان که نام وی، محل اقامت و نام پزشک معالج وی نزد تايمز محفوظ است می گويد در روز اول در بازداشتگاه نامعلوم (سپاه يا بسيج) سه نفر لباس شخصی به وی حمله کرده اند و يکی او را به زور نگه داشته، يکی رويش نشسته و ديگری روی وی ادرار نموده و سپس به طرز وحشيانه ای به وی تجاوز کرده اند. وی در طول مدت زندان (حدود ۲۰ روز) بارها مورد تجاوز قرار گرفته است، حتی پس از انتقال به بازداشتگاه رسمی نيروی انتظامی. رضا برای خودکشی در زندان سر به زمين کوبيده است.
او شاهد تجاوز به چندين نفر ديگر نيز بوده و به شهادت پزشک معالج و تائيد نماينده عفو بين الملل در ايران، ادعاهای رضا مبنی بر تجاوز، جراحات جسمی، آسيبهای روحی و تحقيرهای جنسی با واقعيات منطبق است. رضا شاهد زندهی مهدی کروبی، افشاگر تجاوز به زندانيان دربند می باشد. تجاوز کنندگان به رضا مرتبا می گفته اند اين کارها را در راه خدا انجام می دهيم و سزای معترضين به نظام اسلامی همين است. گويا صورت وی را در مدفوع فرو کرده اند و در اعتراض به تجاوز، بازجوی وی دوباره به او تجاوز نموده است.
رضا می گويد زندانيان نوجوان را مجبور به «عمل جنسی با يکديگر» نيز کرده و گفته اند با اين عمل «پاک می شويد». در نهايت رضا با وثيقه ای در حدود ۷۰ ميليون تومان در دادگاه انقلاب و با سپردن تعهد مبنی بر عدم افشاگری در مورد اين رفتارهای وحشيانه آزاد شده است.
در بيمارستان، نوجوان شانزده ساله ديگری که از وی به عنوان سردسته نام برده شده در اثر شدت جراحات به شهادت رسيد. شخصيتهای اين گزارش با بيان اين واقعيات جان خود را به خطر انداخته و خانواده رضا قصد خروج از کشور دارند.
شنبه 31 مرداد 1388 |
_____________________
شهرزادنیوز: در مصاحبهای شوکآور و غیر مترقبه که وحشیگری نظام مذهبی علی خامنهای رهبر رژیم ایران را آشکار میسازد، یکی از اعضای بسیج به گزارشگر ما از نقش خود در سرکوب تظاهرات خیابانی مخالفان در هفتههای اخیر صحبت کرد.
او همچنین جزئیات کارهای خود را در این نیرو، از جمله مشارکت اجباری در تجاوز به دختران جوان ایرانی در شب قبل از اعدام، فاش ساخت.
…..
این عضو بسیج که متأهل و دارای فرزند است، کمی پس از آزادیاش از زندان به مصاحبه پرداخت. او به «جرم» آزادی یک پسر 13 ساله و یک دختر 15 ساله که طی اعتراضات پس از انتخابات دستگیر شده بودند، بازداشت شده بود.
وی میگوید: «تعداد زیادی از اعضای پلیس و نیروهای امنیتی هم بازداشت شده بودند، زیرا با تظاهرکنندگان خیابانی با ملایمت برخورد کرده بودند یا بدون مشورت با مقام بالاتر، آنها را آزاد کرده بودند.»
او بخش زیادی از خشونتهای اعمال شده توسط دستگاه امنیتی ایران علیه مخالفان را به گردن «نیروهای امنیتی وارداتی» – جوانان 14، 15 سالهای – انداخت که از روستاهای کوچک به شهرهای بزرگتر و محل تجمعات معترضان آورده شدهاند.
او گفت: «به این جوانان 15 ساله چنان قدرتی داده میشود که متأسفانه باید بگویم از آن سوء استفاده میکنند. این بچهها هر کاری که دوست دارند میکنند – مردم را مجبور میکنند کیف پولشان را خالی کنند، هر چه بخواهند از مغازهها برمیدارند بی آن که پولش را بپردازند و دختران جوان را دستمالی میکنند. این دختران از ترس آرام میمانند و میگذارند هر کاری که بسیجیها دلشان میخواهد با آنها بکنند.»
این نوجوانان و «لباس شخصیها» هستند که به اسم رژیم، بیشتر این جنایتها را مرتکب می شوند.
از او درباره نقشاش در سرکوب وحشیانه مخالفان پرسیده شد و این که آیا مردم را کتک زده است و آیا پشیمان است. او در پاسخ چنین طفره رفت: «من به تظاهراتکنندگان حمله نکرده ام – تازه اگر هم کرده باشم، دستورات را اجرا کرده ام. پشیمان نیستم.» و ادامه داد: «به جز از دوران نوجوانیام که زندانبان بودم.»
او میگوید مادرش او را به بسیج برده است.
«در شانزده سالگی مادرم مرا به یکی از پایگاههای بسیج برد و التماس کرد تا مرا زیر بال و پر خودشان بگیرند، چون هیچ کس را نداشتم و آیندهای پیش رویم نبود. پدرم در جنگ عراق شهید شده بود و مادرم نمیخواست که معتاد یا لات خیابانی بشوم. چارهای نداشتم.»
میگوید خیلی زود در بسیج به مقام بالایی رسیده است و «مافوقهایم چنان از من راضی بودند که در 18 سالگی به من این «افتخار» داده شد که با دختران اعدامی، پیش از اعدام ازدواج کنم.»
به گفته وی، در جمهوری اسلامی، اعدام دختران باکره، هر جرمی که مرتکب شده باشند، غیر قانونی است. بنابراین در شب پیش از اعدام، مراسم «ازدواج» انجام میگیرد؛ یعنی دختر باکره مجبور میشود تا با یکی از زندانبانان رابطه جنسی داشته باشد، در واقع «شوهرش» به او تجاوز میکند.
او میگوید: «از این کار پشیمانم.، با آن که ازدواج قانونی بود.»
پس اگر «قانونی» بود، چرا پشیمانی؟
«چون میدیدم که این دختران از شب «عروسی» بیشتر از اعدام صبح روز بعد، میترسیدند. و همیشه مقاومت میکردند، به طوری که مجبور میشدیم در غذایشان قرص بریزیم. صبح که دختر بلند میشد، دیگر اثری از حیات در او دیده نمیشد، مثل این که آماده یا خواستار مرگ بود.»
«یادم میآید که پس از تجاوز صدای گریه و فریادشان را میشنیدم.» او هیچ وقت فراموش نمیکند که چطور یکی از این دختران به صورتش و گردنش چنگ انداخت. او تمام بدنش را زخمی کرده بود.»
دوباره به وقایع هفتههای اخیر برمیگردیم و به تصمیم او مبنی بر آزادی دو نوجوان زندانی. او میگوید «صادقانه» نمیداند چرا آنها را آزاد کرده است، تصمیمی که به دستگیری خودش منجر شد. «اما به گمانم چون خیلی جوان بودند. آنها شبیه بچهها بودند و میدانستم اگر آزاد نشوند، چه بر سرشان میآید.»
میگوید پسر در «13 سالگی و دختر در 9 سالگی بالغ و مسئول اعمالش است» و «آزادی دختر 15 ساله واقعا مرا به دردسر انداخت.»
میگوید موقع بازداشت شکنجه نشده و درست و حسابی هم بازجویی نشده است. «فقط در یک اتاق کوچک تنها زندانی بودم. تنهایی سخت است. بنابراین بیشتر اوقات دعا میکردم و به زن و بچههایم فکر میکردم.»
——————————————–
دو هفته در بازداشت لمپنها، خاطرات تکاندهندهی یکی از بازداشت شدگان،
– موج سبز آزادی
آنچه میخوانید، خاطرات تلخ و تکاندهندهی یکی از بازداشت شدگان است که حتی نمیداند محل بازداشت او کهریزک بوده یا یکی دیگر از همین بازداشتگاههای غیر استاندارد! در این متن، که حاوی توهینها و فحشهای رکیک ماموران دولت جمهوری اسلامی است، سعی شده ادب مقام با سه نقطه حفظ شود و فضای سایت با نقل توهینهای شرمآور بازجویان و شکنجهگران آلوده نشود.
ماشین جلوم پیچید و دو نفر پریدند بیرون و مرا بلند کردند و چپاندند توی ماشین. سرم خورد به در ماشین . گفتم آخ . گفت خفه بچه ک…! پشت بندش هم پشت گردنم را گرفت و کوبوند پایین پشت صندلی و همین جور نگه داشت. از فحشی که دادند خوشحال شدم و خیال کردم قصد اخاذی دارند و پول هایم را که در جای خلوتی بگیرند ولم می کنند، اما یک چشمبند سیاه دادن دستم تا ببندم به چشم هایم و آرزوی این که گیر زورگیر افتاده باشم بر باد رفت . این چشم بند رفیق شفیق من شد به مدت دو هفته و جز در سلول تنگ و تاریکم نگذاشتند که از چشم بازش کنم.
زیر فشار دست سنگین برادری که زحمت میکشید و گردنم را نگاه میداشت، کمرم داشت میشکست، اما از ترس فحش و ناسزا آخ نمیگفتم. فقط یک بار دیگر پرسیدم: منو کجا میبرید ؟ گفت: میبریم تو …ت بذاریم ! تو حرف اون نقطه چین نداشت. جیک نزدم. گفت: چیه، نکنه خوشت اومد؟ جیک نزدم. گفت: بیخود خوشت نیاد، این دفعه با همه دفعههایی که تو …ت گذاشتن فرق میکنه. با …..کلفتها طرف شدی. تو این فکر بودم که یعنی واقعا اینها نیروهای نظام جمهوری اسلامیاند که وااخلاقای آن گوش فلک را پر کرده و از مدرسه ابتدایی تو گوش ما خوندن؟
واقعا نیروهای نظام جمهوری اسلامی بودند ، اما هر چه کردم که بدونم چه نیروییاند، نفهمیدم. ماشین یک کم که راه رفت، مسیرها رو که با حسهایم دنبال میکردم، گم کردم. دیگه نمیفهمیدم چه سمتی میرویم. احساس کردم که از یک پل طولانی دور زدیم. فکر کردم آنجا را میشناختم. خدا رو شکر کردم که کهریزک نمیبرندم. حکایت اونجا را قبل از دستگیری شنیده بودم. اون جوری که من حدس میزدم، از طرف پیروزی گذشتیم و بعد از یک مدتی معلوم شد که توی محوطهای وارد شدیم که صدای ماشین قطع شد. ماشین وایستاد. هلم دادند بیرون، خوردم به چیزی و ولو شدم روی زمین. یارو گفت بچه ..نی، کوری مگه؟ درخت رو نمیبینی؟ جیک نزدم، بلند شدم. دستم را گرفت و داد زد: راه بیافت. راه افتادم و دوباره خوردم به چیزی و افتادم، اما این بار آروم تر، چون محافظهکارانهتر قدم بر میداشتم.
توی راه چند باری به این طرف و اون طرف کوبونده شدم و یک بارش به یک بشکه خالی بود. از صدایش فهمیدم و هر بار فحش و ناسزا به خودم و خانوادهام که من فقط فحشهای به خودم را مینویسم. دری باز شد و هلم دادند توی آن و بعد داد زد: نیم ساعتی پذیرایی بکنین ازش تا من بیام. هنوز جملهاش تمام نشده بود که احساس کردم کمرم شکست و هنوز از درد کمر خلاص نشده بودم که پشتم تیر کشید و بعد دستی لای موهایم رفت و سرم به دیوار کوبانده شد و بعد ضربه چپ و راست و عقب و جلو آنقدر زیاد بود که چیزی نمیفهمیدم. تا اینجا ترس عجیبی داشتم و وسط کتک خوردن دیدم یواش یواش ترس جایش را به نفرت و یک جور شجاعت میدهد. دیگر دردم نمیآمد. شاید بیحس شده بودم، شاید قوی شده بودم. اون لحظه نمیدونستم.
نمیدانم چقدر طول کشید، چون آدم زمان هم از دستش میرود. یک جورهایی زمان و مکان همدیگر را تکمیل میکنند. مکان را که گم کنی، زمان هم از دستت میرود، و من نمیدانستم چقدر اونجا موندم . بعد انداختندم توی یک اتاق. وقتی میگم انداختندم، واقعا انداختندم . یعنی بلندم کردند و انداختند توی یک اتاق. در حال زدن هم مرتب تهدیدم میکردند که: تازه بعدش که چند نفری میایم ترتیبت رو بدیم، میفهمی که انقلاب مخملی کردن یعنی چی.
وقتی انداختندم توی اون اتاق، دیگه باور کرده بودم که برای اون کار زشت انداختنم اونجا و داشتم نقشهای توی ذهنم میکشیدم که خودم رو بکشم و نذارم این کار رو با من بکنند. چند دقیقهای هیچ خبری نشد. صدایی نمیآمد. احساس میکردم که کسی دارد لباس در میآورد. شاید هم خیالات بود. زیاد نگذشت که یک نفر اومد. نقشه ام را کشیده بودم، اما او کاری نداشت. بلندم کرد و روی یک صندلی نشاند و با چشم بسته شروع کرد به سوال کردن: اسم، نام پدر … فحش نمیداد. کارش زود تمام شد و دوباره چند نفری اومدن سراغم. گرفتند پرتم کردند یک اتاق دیگه و گفتند: این اتاق تجاوزه، بمون تا برگردیم. موندم اما برنگشتند. هر لحظه سالی بود. یادم رفت بگویم دستهایم از پشت بسته بود.
یکی آمد تو. از صدای در فهمیدم. دستم را گرفت و گفت بدو. دویدم و ناگهان خوردم به دیوار و ولو شدم روی زمین. درد توی بدنم پیچید. تازه فهمیدم که آش و لاش شدم و همه جایم درد میکند. گفت: بچه ..نی، مگه دیوار رو نمیبینی، کوری؟ دوباره گفت: بدو. با احتیاط دویدم. هلم داد و باز خوردم به دیوار. بلندم کرد و برد. از این جزییات بگذریم که لحظه لحظهاش شکنجه بود. بردندم بیرون. دری باز شد و گفت: خوش آمدی بچه ..نی، این اتاق توئه! مبارکت باشه. میام جنازهات رو میبرم، و رفت . اتاق من فضا برای خوابیدن و نشستن نداشت، فقط میتوانستم بایستم. به خودم دلداری دادم که این برای چند ساعته. هنوز نمیدانستم از من چه میخواهند. از همه بدتر در لحظه ورود بوی بدی بود که میآمد. سر در نیاوردم چه بوییه، ولی کم کم عادت کردم و مدتی گذشت و کسی نیامد. به صورت ایستاده ولو شده بودم .نمیدانم چقدر گذشت. فکرهای عجیب و غریب. دلهره و اضطراب که برای چه اینجایم و چه میخواهند از من. شک نداشتم که میخواهند به چیزی اعتراف کنم، اما نمیدونستم چیه. درد هم اضافه شده بود. آرزو میکردم تو همون اتاقی بودم که کتکم میزدند. کم کم فشار میآمد و انتظار آمدن کسی و تغییر دادن وضعیتم آزارم میداد. رفته رفته گرسنگی و تشنگی هم اضافه میشد. نمیدانم چقدر طول کشید، اما کم کم چشمهایم سنگین شد و خوابم برد، اما چه خوابی. درد و گرسنگی و تشنگی و زخمهایی که تازه پیدایشان میکردم، به اضافه فکرهای آزار دهنده. تقریبا خیالم راحت شد که قصد تجاوز ندارند. چون با خودم فکر کردم که اگر چنین قصدی داشتند که اول به این روزم نمیانداختند. نمیدانم چقدر اون تو بودم که در باز شد و بیرون بردندم. ( جزییات چه جوری بیرون بردنم هم تکراری است و هم طولانی میشود.)
اولین بازجوییم شروع شد. بازجو محترمانه سوال میکرد. بیشتر دنبال این بود که بداند واقعا در ستاد موسوی که من هم گاه گاه به آن سر میزدم، چه خبر بود. من هم هرچه میدانستم، گفتم. آخر خبر خاصی نبود. یک عده جوان میآمدند و عکس و پوستر میگرفتند و میبردند. دنبال این بود که بداند چگونه و از طریق چه کسی میفهمیدیم که در برنامهها شرکت کنیم. این را هم گفتم. چیز خاصی نبود. گفت: بعد از انتخابات، راهپیماییها را چطور میفهمیدی؟ گفتم: نبودم. با لحن مهربانی گفت: غلط کردی گفتی. سوال را دوباره تکرار کرد و از همینجا اون روی سگش به قول خودش ظاهر شد. چیزهایی سر هم کردم و گفتم. دنبال این بود که اسم کسی را وسط بیاورم. اسمهایی را میگفت که درباره اونا حرف بزنم: تاج زاده، رمضان زاده، امین زاده، طباطبایی و … گفتم: من فقط تاجزاده رو میشناسم، و گفت: هر چی از این … (به مادرش فحش داد) میدونی بگو . او که تا اون لحظه فحش نداده بود، از اون لحظه زبانش به فحش باز شد و من هرچی میدونستم، گفتم. چیز بدی که نبود، اما اون راضی نمیشد.
یکی دیگر را صدا زد. یک دفعه بوی بنزین شنیدم و سرتاپایم خیس شد. گفت: ببرید آتشش بزنید. میدانستم بلوف است، اما میترسیدم. بردند زیر نور داغ آفتاب. از زمان ورودم به اینجا آفتاب را حس نکرده بودم. گرما کشنده بود. احساس میکردم آب جوش روی بدنم میریزند. یکی دو ساعت زیر آفتاب بودم. بنزین ها بخار میشد و میترسیدم که زیر نور آفتاب آتش بگیرم از بس که میسوختم. از حال رفتم. افتادم. نمیدانم چقدر بعد دوباره در اتاق بازجویی بودم. گفت: حالت سر جا آمد؟ دوباره مهربان شده بود. گرسنه و تشنه بودم. حال نداشتم حرف بزنم. صدایش را نمیشنیدم. دیگر نفهمیدم چی شده. وقتی به هوش آمدم که دوباره توی همان سلول تنگ بودم و تمام بدنم درد میکرد.
دفعه بعد که بازجویی رفتم، باز هم حال نداشتم. گفت: خیلی خوش شانسی که گیر من افتادی. با من کنار بیا که نیفتی دست این …کلفتها، اینجا تو …ت بذارند. حرفهایش را بریده بریده میشنیدم و دیگر نفهمیدم چی شد. آب را روی صورتم حس کردم و بعد آب دادند و بعد یک چیزی شیرین که نفهمیدم چی بود. بازجو گفت: الان سه روزه اینجایی. یعنی من سه روز بود چیزی نخورده بودم؟ اولین چیزی بود که خوردم و نفهمیدم چی بود، کم کم رمق به تنم برگشت. گفت: حالا میخوام یک سوال خصوصی بپرسم، آخرین باری که ترتیب یک دختر رو دادی، کی بود؟ چیزی نگفتم. گفت: خجالت نکش، اینجا تویی و منم. من مثل این آشغالا دنبال تو … گذاشتن نیستم. جیک نزدم. خندید و گفت: بابا تو دیگه چه مردی هستی! بعد گفت: پس بذار من بگم. من همین چند روز پیش بود. من عاشق فنچ ها هستم، هرچه کم سن و سالتر، بهتر. بعد با جزییات ماجرایی رو تعریف کرد که آشکارا میدانستم دروغ میگوید. از رابطه اش با دختری 10 ساله میگفت. بعد یک دفعه پرسید: راستی دختر تو چند سالش بود؟ 11 سال؟ تنم داغ شد. نفرت تمام وجودم را گرفت.
این ماجرا تمام شدنی نبود . در هر جلسه بازجویی اگر این بود، درباره دختر 11 ساله حرف میزد و اگر آن یکی، درباره تجاوز به خودم. یک بار زیر فشار بازجوییها گفتم: ای خدا! جوابش مشتی بود توی دهنم که یکی از دندانهایم شکست. گفت: تو نجسی، حق نداری نام خدا رو بر زبان بیاوری. دوباره گفتم و دوباره مشتش آمد و آنقدر تکرار کردم که از حال رفتم. به هوش که آمدم، یکی دیگر سوال را شروع کرد. این بار سوالها درباره این بود که با خارجیها چه ارتباطی داری؟ چرا از خارج به تو تلفن میزنند؟ فلانی که با تو دوست بود و توی رادیو فرداست، الان چه اطلاعاتی بهش میدی ؟ من روحم از این ماجرا خبردار نبود. گفتم خالهام خارجه و تماس داریم، اما از دوستم خبر ندارم. گفت: خر خودتی، تو بیبیسی هم از رفیقات خبر داریم. اسم نمیداد. آنقدر زدند که قبول کردم که به این دوستهایی که اسمشان را هم بلد نبودم، اطلاعات میدهم.
یک جا که خیلی سوال پیچ کرد و گفتم: یا زهرا، بازجو دهانش را باز کرد و هر چه توهین که شایسته خودش بود، به حضرت زهرا کرد. اون جا بود که تسلیم شدم بنویسم و اعتراف کنم و هرچه خواستند، نوشتم . با این همه راضی نمیشدند. بردندم توی اتاق، لختم کردند و گفتند: الان برای تجاوز بر میگردیم. او میگفت: هر کاری برای تنبیه شما عبادته. میگفت: تجاوز به شما ثواب داره. من حدیث و آیه خواندم و او گفت: مجوز شرعیاش را هم از آقا و هم از دیگر مراجع گرفتهایم. ما برای تنبیه شما این کار را میکنیم . صدای در میآمد .صدای لباس عوض کردن. صدای آخ و اوخ جنسی. داشتم دیوانه میشدم که بوی بنزین پیچید و دوباره خیس بنزین شدم و این بار لخت و عور فرستادندم زیر آفتاب.
نمیدانم چند روز گذشته بود. فکر کنم پنج روزی میشد که سوار ماشینم کردند و بردند جای دیگری که بهشت بود در مقایسه با آنجا. توی سلولم جای نشستن و دراز کشیدن داشت، اما من نه میتوانستم به راحتی دراز بکشم و نه به راحتی بنشینم. بازجویی ادامه داشت و بازجو گاهی عصبانی میشد و مشت و لگد و سر به دیوار کوبیدنی همراه بازجویی بود، اما قابل تحمل بود. غذا مرتب بود، اگرچه غذایش به درد سگ هم نمیخورد، اما بالاخره غذا بود.
شب آخر نمیدانستم شب آخر است. اول اجازه دادند بروم دوش بگیرم. آورده بودند بیرون از سلول. گفتند لباسهایت را در بیاور. درآوردم. فقط یک شورت پایم بود. نه کفش، نه لباس. بوی بنزین را شنیدم، اما بنزین نریختند رویم. سوار ماشینم کردند و بردند. توی راه یارو گفت: حالا دیگه تو دل برو شدی. الان میچسبه تو …ت بذارم. آوردیمت اینجا که زخمهات خوب بشه. رفقا اشتباه کردن اول زدنت. من دوست ندارم با بچه خوشگلای زخم و زیلی حال کنم. بعضی زخم و زیلیاش رو بیشتر دوست دارند. کسی باهات حال نکرد وقتی زخم و زیلی بودی؟
حرف نمیزدم. چه حرفی؟ تعجب میکردم که چه جوری میشود این همه آدم لمپن بد دهن را یک جا جمع کرد. دوباره از روی پل پیروزی احساس کردم گذشتیم. ترس توی دلم ریخت. یعنی داشتیم دوباره بر میگشتیم همانجا؟ با چشمبند و در حالی که فقط یک شورت تنم بود، دستم را باز کردند و پیادهام کردند و رفتند. ماشینی از کنارم رد شد و صدای خنده بلند شد . چشمبندم را باز کردم. اول خیابان پیروزی بودم. شب بود. نمیدانم چه ساعتی، ولی مطمئنم از دو گذشته بود. لخت بودم و بیپول و بیکفش و اوراق. چه کسی حاضر میشد مرا به خانهام در غرب تهران برساند؟ آیا در خانه کسی منتظرم بود؟ پیکانی جلویم نگه داشت. فکر میکرد دیوانهام. شکسته بسته چیزهایی گفتم. سوارم کرد. دمش گرم. لباس داد. پول داد و از حال روزم پرسید و همراهم تا یکی دو ساعت گریه کرد. آن شب مهمان خانه او شدم، در جنوب تهران. حمام کردم، تر و تمیز شدم. او در انتخابات با اعتقاد به احمدی نژاد رای داده بود و آقای خامنهای را میپرستید، اما بعد از انتخابات با شنیدن همین جور ماجراها برگشته بود و من اولین کسی بودم که برای او راوی مستقیم بودم. او روایتهای قبلی را با واسطه شنیده بود و روایت ترانه موسوی را او برایم گفت و گفت که ظلم برقرار نمیماند. او حالا یکی از بهترین دوستان من است.
—————————————
فعالین حقوق بشر و دمرکراسی در ایران :
گزارشی که در زیر مطالعه خواهید کرد بخشی از جنایتهای که در چند سال اخیر بصورت روزانه علیه زندانیان بی دفاع در زندان کهریزک روا داشته می شد.
زندان کهریزک در جنوب تهران واقع شده است. گفته می شود قبل از این،این اردوگاه محل نگهداری اسرای عراقی بوده است.از سال 1385 جوانان و کسانی که در دادگاهها برای احقاق حقوق خود اعتراض می کردند به عنوان تنبهی به آنجا فرستاده می شدند همچنین افرادی که دست به سرقت و یا با ارگانهای رژیم درگیر بودن و برای حذف آنها به اینجا فرستاده می شدند. اردوگاه کهریزک از بازداشتگاههای نیروی انتظامی و تحت نظارت مستقیم احمدرضا رادان رئیس پلیس تهران بوده رادان بطور مستمر با هلیکوپتر به آنجا در تردد بوده .
زندان کهریزک یا اردوگاه مرگ به منظور ایجاد رعب و وحشت بخصوص در میان جوانان ایجاد شده است .طرحهای سرکوبگرانه که در تهران تحت عنواین مختلف که به زنان شریف وآزاده تحت عنوان بی حجابی و یا بد حجابی و جوانان میهن را تحت عنوان ارازل و اوباش (با عذرخواهی از زنان و جوانان عزیز که ناچاریم حرفهای آنها را تکرار کنیم) دستگیر و به این اردوگاه انتقال می دادند درآنجا تا به حال تعداد زیادی از آنها جان باختن و کسی از سرنوشت آنها خبردار نشد.
اردوگاه مرگ کهریزک تشکیل شده از سوله ای که سطح آن از سطح زمین پایین تر است و همچنین تعدادی کانتینر فلزی که همۀ آنها طوری درست شده است که قربانی خود را برای تحت فشارهای طاقت فرسا قرار دادن بکار برده می شد. یکی از سوله ها که بصورت مستطیلی شکل می باشد . آنرا قفس بندی کرده اند که مساحت هر قفس 30 متر مربع می باشد. همچنین کانتینرهای فلزی که برای شکنجه و حتی قتل بکار برده می شوند در این اردوگاه قرار دارند.
جانباختگان اردوگاه مرگ کهریزک:
آمار کسانی که در زیر شکنجه به قتل رسیده اند هنوز بطور قطع مشخص نیست. ولی آماری زندانیان که از این اردوگاه مرگ نجات یافته اندو بصورت سینه به سینه توسط زندانیان به هم نقل شده است بیش از 75 نفر تخمین زده می شود .البته این آماری است که زندانیان شاهد آن بودند . این آمار مربوط به قبل از قیام مردم ایران می باشد.
آمار جانباختگان قیام بین 15 تا 20 نفر تخمین زده می شود .این آمار توسط چندین زندانی مورد تایید قرار گرفته است و فقط مربوط به سوله و قفسهای آن می باشد. آمارکسانی که در کانتینرهای فلزی جان باخته اند هنوز نامشخص می باشد.اکثر کسانی که جانباخته اند در اثر ضربۀ مغزی می باشند که جنایتکاران علیه بشریت برای پنهان کردن جنایتهای خود سعی داشتند آنرا بیماری منژیت عنوان کنند.
شیوه های شکنجه:
در بدو ورود به زندان کهریزک تنولی از مامورین گارد زندان تشکیل داده میشد و زندانیان می بایست از این تنول عبور کنند هنگام عبور از این تنل بارانی از باتون،چماق ،کابل ،میله های آهنی بر سر،صورت و سایر نقاط بدن فرو می آیید که منجر به شکستن سر ،فک،بینی، دست و پای زندانی می شود.
زندانیان بی دفاع در قفسهای که در سوله درست شده است قرار داده می شوند. در هر قفس 40 الی 60 زندانی جای داده می شود زندانیان بخاطر کمبود جا اغلب بطور ایستاده هستند.زندانیان بصورت متنواب و در طی شبانه روز با یورشهای گارد زندان به قفسها ی آنها مواجه بودند. گاردها و شکنجه گران با کابل،میله های فلزی ،نبشی،شلاق آنها را مورد شکنجه قرار می دادند و این شیوه بصورت متناوب در طی شبانه روز تکرار می شد.گارد زندان و شکنجه گران علاوه بر شکنجه دستجمعی زندانیان بعضی از آنها را از قفسها خارج می کردند و به بصورت جداگانه مورد شکنجه قرار می دهند. اکثر کسانی که برای شکنجه برده می شوند در اثر شکنجه ها جان می باختند .شیوه های دیگر شکنجه که علیه زندانیان بی دفاع بکار برده می شود: تجاوز جنسی ،استعمال باتون و سایر شیوه های وحشیانه اذیت و آزار تجاوز جنسی،عریان کردن زندانی و ریختن آب سرد بر روی زندانی و باشلاق شکنجه کردن/در تابستان عریان کردن زندانی و وادار کردن او روی آسفالت سینه خیز رفتن کلاغ پر/ وادار کردن زندانیان بصورت جمعی برای هل دادن دیوارها و هر کدام از زندانیان دستش به دیوار نرسد با چماق، میله آهنی و کابل های بافته شده آماج ضربات آنها قرار می گیرد/جوجه کباب کردن از جلو که باعث له شدن ران می شود /جوجه کباب از عقب که با عث له شده بازو میشه/ ایجاد تپه ای بنان تپه سفید که از سنگ و لاخ می باشد و سنگها نوک تیز هستند در تابستان و زمستان زندانی را کامل عریان می کردند و با کابل و باتون به زندانی می زدند و او را وادار می کردند که چندین بار از این تپه بالا و پایین بروند که باعث خونریزی از کف پا و سایر جاهای بدن می شد ولی زندانی باید به بالا و پایین رفتن خود ادامه میداد./غلت خوردن زندانی روی آسفالت و زمین در زیر گرمای وسرمای زیاد/ بصورت چند نفره روی دستها و پاهای زندانی راه رفتن که منجر به شکسته شدن در چند نقطه می شد و موارد متعدد دیگر.
آمرین و عاملین شکنجه و کشتار:
رادان
احمدرضا رادان اوایل تاسیس این اردوگاه ابتدا هر پنجشنبه با هلی کوپتر همراه با معاونش عامریان (عامری)،حقی فرمانده گاردو کشمیری می آمدند و زندانیان بی دفاع را مورد شکنجه قرار میدادند.ولی این اواخر 3 بار در هفته با هلی کوپتر به اردوگاه مرگ سر می زدند.
بعد خود احمد رضا رادان که با لوله زندانی را مورد شکنجه قرار می داد و به او می گفت :صدای سگ در بیار ،صدای خر در بیار شما از سگ و خر کمتر هستید. در دنیا اول اینجا است زندانی که زندانی را آدم می کنیم بعد ابوغریب و گوانتانامو ه سپس زندانیان را وادار به هل دادن دیوار می کرد و هر کسی در صفی که دیوار را هل می دادند عقب می مونده با لوله می زدند تا بمیره تا بیفته، اونجا یک تپه ای درست کردند به نام تپه سفید که سنگ لاخ بوده در زمستون و تابستون با پای برهنه و بدن لخت زندانیان را می زدند که از این تپه برند بالا و بیایند پایین ،خود اون سنگ لاخ پا و دست و همه جاشون را زخمی می کرده
کومیجانی مسئول بازداشتگاه کهریزک3 روز در هفته دوشنبه،سه شنبه ،پنجشنبه را به عنوان روز وعدۀ غذائی کتک زدن زندانیان گذاشته بودند . 8 نفر هم به عنوان گاردی با اتومبیل می آمدند که صورتهای خودشون را نقاب می زدند و عینک دودی که زندانیان نتوانند آنها را بشناسند . فرمانده 8 نفر فردی بنان سرهنگ پاسدار عبدی بود آنها از ساعت 09:30 تا ساعت 11:30 زندانیان بی دفاع را مورد شکنجه جمعی قرار میدادند.
فرد دیگری بنام سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه مرگ که در قتل تعداد زیادی از جوانان نقش داشت این فرد علاوه بر شکنجه وحشیانه معمولا وقتی که از کسی عصبانی باشد همیشه قفلی با خود دارد که به سر زندانی می کوبد که منجر به ضربه مغزی زندانی می شد.
افسر پاسدار ماکان از جمله افرادی است که علاوه بر شکنجه زندانیان بی دفاع خانوادهای زندانیان را هم مورد ضرب وشتتم و اهانت قرار می داد.
2 پاسداری که در شکنجه های وحشیانه خود که اکثرا منجر به قتل یا نقص عضو می شود به نام های سید موسوی و سید حسینی می باشند این دو فرد در آویزان کردن زندانیان و زدن ضربات کابل تا مرگ و بیهوشی در این زندان معروف هستند . وقتی که این 2 پاسدار سراغ آنها می آمدند همه میدانند که حکم قتل زندانی صادر شده است .
علی خامنه ای ولی فقیه روز سه شنبه 6 مرداد ماه دستور بسته شدن بازداشتگاه کهریزک را صادر کرد زیرا، بگفته وی در آنجا معیارهای لازم برای حفظ حقوق بازداشت شدگان وجود ندارد!!!!! این در حالی است که در این اردوگاه مرگ دهها نفر به قتل رسیدند و صدها نفر در اثر شکنجه دچار صدماتی شدند و تا پایان عمرشان اثرات جسمی و روحی آنرا با خود دارند.علی خامنه ای که افراد فوق مجری فرامین وی بوده از ترس به محاکمه کشاندن آنها و افشای نقش خود اقدام به بستن شتاب زده و از بین بردن آثار جرم نمود و افراد فوق را برای ادامۀ جنایت علیه بشریت به شکنجه گاههای دیگر منتقل کرده است.
وضعیت غذائی و آب نوشیدنی زندانیان:
زندانیان علاوه بر شکنجه های طاقت فرسا در کرسنگی مفرط قرار داده می شدند.نهار زندانیان ساعت 17:00 بعد ظهر داده می شود و جیره غذائی هر زندانی یک تکه نان به اندازه کف دست و یک سیب زمینی بود. شام آنها ساعت 12 شب بود اکثر زندانیان دچار سوءتغذیه شدید هستند. زندانیان از داشتن صبحانه محروم بودند. از زمان ورود زندانیان به این اردوگاه از خوردن چای محروم بودند.
وضعیت بهداشتی و درمان:
زندانیان از حداقل وسائل بهداشتی محروم بودند . آنها مدتها از رفتن به حمام محروم می شند و از این طریق سعی در تحقیر آنها داشتند. برای رفتن به دستشوئی از بدو خروج از سوله مورد ضرب وشتم قرار می گرفتن تا جائی که خط قرمزکشیده شده بود و دستشوئیها در آنجا قرار داشتند . تنل های از پاسداران باتون بدست که در هر دو طرف ایستاده بودند و آنها را مورد ضرب وجرح قرار می دهند.این ضرب وجرح در حین رفت و برگشت علیه زندانیان بی دفاع بکار برده می شد .
چیزی بنام درمان و دکتر وجود نداشت و از تمامی امکانات پزشکی محروم بودند.
ملاقات با خانواده ها:
اکثر زندانیان از داشتن ملاقات محروم بودند و خانواده های اندکی که موفق به گرفتن اجازه از قاضی می شدند و روزهای پنجشنبه برای ملاقات با عزیزانشان مراجعه می کردند. مورد بیشرم ترین رفتارها قرار می گرفتند. خانواده ها مورد اهانت و ضرب وشتم قرار می گرفتند و گاها آنها را برای ساعاتی بازداشت می کردند. وسائلی که خانواده برای عزیزانشان می آوردند مانند میوه یا اغذیه از دست آنها گرفته می شد و آنها را مورد اهانت قرار می دادند.زندانیان تقریبا امکان هیچگونه تماسی با خانواده های خود نداشتند.
http://www.peiknet.net/09-augusti/news.asp?id=40007
_______________________________
ايران
سازمان ملل خواهان رسیدگی به موارد اتهامی شکنجه در ایران شد
۱۳۸۸/۰۵/۲۲
گزارشگر ويژه سازمان ملل در زمينه شكنجه روز پنجشنبه گفت كه شكايت هاى زيادى از معترضان بازداشت شده پس از انتخابات ايران دريافت كرده كه از آزار و اذيت خود در زندان خبر داده اند.
مانفرد نواك، گزارشگر شوراى حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، اظهار داشت: اين شكايت ها از سوى خانواده ها، وكلا و بازداشتى هاى آزاد شده مطرح شده است.
وى افزود: ادعاهاى مستند درباره شكنجه زندانيان در ايران و نگه داشتن آنها در انفرادى به منظور اعتراف گيرى از آنها بايد مورد رسيدگى دقيق قرار گيرد.
مانفرد نوواك گفت: به مقام هاى جمهورى اسلامى ايران اطلاع داده كه بيش از سيصد پرونده اتهامى شكنجه و بدرفتارى با دستگيرشدگان اعتراضات اخير، به سازمان ملل ارايه شده است.
وى مى گويد كه ايران به نامه او پاسخ قانع كننده اى نداده و وى خبر ندارد كه آيا تحقيقاتى انجام شده يا نه.
گزارشگر ويژه سازمان ملل اظهار داشت: بسيارى از اين اتهامات مواردى چون ضرب و شتم، شوك الكتريكى و فشار جسمى و روانى با هدف گرفتن اعترافات است.
وى افزود: هنگامى كه كسى به سازمان ملل روى مى آورد و ادعا مى كند كه شكنجه شده، كشور عضو، بايد اين ادعا را به طور دقيق مورد تحقيق قرار دهد.
مهدى كروبى، نامزد معترض انتخابات رياست جمهورى ايران، روز يكشنبه در نامه اى به رييس مجلس خبرگان از وى خواست تا به موضوع تجاوز به «دختران و پسران» بازداشت شده در جريان اعتراض هاى خيابانى به نتايج انتخابات رسيدگى شود.
نامه آقاى كروبى كه بازتاب هاى زيادى در داخل و خارج از ايران داشته است اشاره مى كند كه «عده اى از افراد بازداشت شده مطرح نموده اند كه برخى افراد با دختران بازداشتى با شدتى تجاوز نموده اند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگى در سيستم تناسلى آنان گرديده است.»
وى افزوده است: « از سوى ديگر افرادى به پسرهاى جوان زندانى با حالتى وحشيانه تجاوز كرده اند به طورى كه برخى دچار افسردگى و مشكلات جدى روحى و جسمى گرديده اند و در كنج خانههاى خود خزيده اند.»
اصولگرايان تندرو در ايران به شدت نسبت به اين نامه واكنش نشان داده و مهدى كروبى را به تنش آفرينى و تهمت زدن به نظام متهم كرده اند.
با اين حال، آقاى كروبى خبر داده است كه آيت الله هاشمى شاهرودى، رييس قوه قضاييه، دستور رسيدگى به اين نامه را صادر كرده است.
اين دستور در حالى صادر شده است كه دوره رياست آيت الله شاهرودى بر دستگاه قضايى اوايل هفته آينده پايان مى يابد.
به گفته سخنگوى قوه قضاييه، در جريان نا آرامى هاى پس از انتخابات در ايران بيش از چهار هزار نفر دستگير شده اند. در حالى كه منابع رسمى مرگ ۳۰ نفر در اين حوادث را تاييد كرده اند مخالفان از كشته شدن حداقل ۶۹ نفر خبر داده اند.
مانفرد نواك، گزارشگر ويژه سازمان ملل كه پيشتر موضوع آزار و اذيت بازداشت شدگان در زندان آمريكايى گوانتانامو را بررسى كرده بود مى گويدكه دولت ايران به او اجازه نداده است تا از اين كشور بازديد كند.
به گزارش خبرگزارى آسوشيتدپرس، هيئت نمايندگى ايران در دفتر سازمان ملل در ژنو حاضر نشد در اين زمينه اظهار نظر كند.
http://www.radiofarda.com/content/f4_UN_experts_torture_Iran/1799341.html
—————————————————-
Iran and human rights
The crackdown
Aug 13th 2009 | CAIRO
From The Economist print edition
Allegations of torture against opponents of the president
WHEN residents of Iran’s capital seek escape from its choking smog, they often head for the hills, or rather the barren mountains that soar above Tehran’s northern suburbs. But the anxious little crowd gathered at the foot of one of these slopes on a recent morning was not in search of fresh air. Clustered around lists of names pasted on a high concrete wall topped with concertina wire, they were hoping for a clue that some missing loved one might be immured inside, in the hillside complex of cell blocks and interrogation rooms that make up Iran’s most notorious prison.
Built in the 1970s to house the shah’s political enemies, Evin prison has been much expanded since the 1979 Islamic Revolution. During the revolution’s grim first decade, thousands of dissidents were summarily shot in its yards. Iran remains second only to China as a dispenser of capital punishment, a practice that has surged under the administration of President Mahmoud Ahmadinejad. But the victims are, with a few ugly exceptions, mostly convicted criminals rather than political opponents of the regime.
Yet Evin, as well as several of Tehran’s lesser detention centres, has been busier than ever in the past two months. By the government’s own tally, at least 4,000 citizens have suffered arrest and imprisonment in the fierce crackdown that followed the bitterly contested presidential election on June 12th. The sweeping campaign of arrests has muted, but not silenced, opposition to the polls; millions of Iranians still believe that these were rigged to ensure a return for Mr Ahmadinejad.
document.write(»);
// ]]> According to a spokesman for the judiciary, all but 300 of the detainees were freed within a week of their arrest. One conservative MP, part of a parliamentary committee that visited Evin to investigate conditions, declared that its prisoners received the same excellent food as the minister himself. This would be comforting, except that damning evidence, including testimony from released detainees and admissions from some officials, suggests that many endured appalling crowding in custody, ritual humiliation, starvation, sleep deprivation, vicious beatings and worse. A rival presidential candidate to Mr Ahmadinejad, Mehdi Karroubi, claims that both male and female prisoners suffered brutal and repeated sexual assaults.
The abuse at one jail in the south of the city, Kahrizak, was so bad that Iran’s supreme leader, Ayatollah Ali Khamenei, ordered it closed last month, after the revelation that the son of a top aide to a prominent conservative politician was among at least three prisoners who had died there. Though officials claim that the deaths were due to a mysterious virus, the prison director is now himself under arrest, charged with negligence.
By the government’s count, the number of those killed during the unrest is fewer than 30, including members of the regime’s own baseej militia. Claims by some that hundreds may have died appear exaggerated, but opposition politicians, demanding a more thorough parliamentary investigation, have submitted a list of 69 people alleged to have been killed.
Those remaining in jail include scores of former officials, academics, journalists and others, the alleged ringleaders of what prosecutors describe as a vast conspiracy to cast doubt on the vote, and so foment a “velvet” secularist overthrow of the Islamic state. Several hundred are being tried as alleged plotters, in partially televised sessions that have been widely condemned as parodies of justice.
Yet Mr Ahmadinejad’s henchmen appear to see enemies even closer to his office. Extending a tactic used in other ministries during his first term, the president has sacked five senior officers in the powerful ministry of intelligence. Their replacement with loyalists from the Revolutionary Guard, the ideologically zealous parallel to the regular army that also controls the baseej, has raised alarm even among conservatives of creeping militarisation. Some analysts speculate that the purge was prompted by resistance from within the ministry to efforts to tar all opposition as part of a foreign plot, with the ultimate aim of crushing the reformists for good
http://www.economist.com/world/mideast-africa/displaystory.cfm?story_id=14222321
پيشنهاد ميگردد: ساعت حضور از ساعت 6 بعدازظهر و محل حضور كليه محله هاي منتهي به ميادين اصلي شهر تا نيم شب شهر در كنترل جنبش سبز با حضور سبز مردم شريف باشيم. خداوند پشتيبان راهيان حق و عدالت است.
صداي ندا آزادي | 08/15/2009
پيشنهادميگردد: تا وقت است زمان و كروكي تجمعات پس از مشورت براي هر استان و شهرستان تعيين و ابلاغ گردد در ضمن هر چقدر تعداد محلات نجمع بيشتر باشد بهتر است با تشكر
ندا آزادي | 08/15/2009 <!– @ 2:23 ق.ظ –>
استراتیژی نبرد برای نیروهای نظامی اینطوره که همه با هم حرکت و به یه مکان برای دفاع یا حمله میرسن . مردم هم باید سعی کنن دقیقا سر یک ساعت مشخص به محل مورد نظر برسن تا نیروهای رژیم نتونن سیل مردمی رو متفرغ کنن. ممنون.
نوید | 08/18/2009 <!– @ 1:32 ب.ظ –>
30 مرداد همه ابرانيان سبز جهت اعتزاض به جنايتهاي انجام گرفته توسط كودتاچيان با نمادهاي سبز و شعارهاي سبز سبز به استاديوم آزادي برويم و لرزه به اندام دشمنان اين خاك پدري بيندازيم.نشان دهيم قدرت نزد مردم است.
ندا آزادي | 08/18/2009