هسته‌هاي مقاومت ملي

يا مرگ يا آزادي

جایزه جنایات؟!


جایزه 1 !!

چهارشنبه 21 مرداد 1388- علی لاريجانی :»آزار جنسی بازداشت‌شدگان کذب است. سياستمداران مراقب حرف هايشان باشند»!!!!!

رجانيوز: محمدجواد لاريجاني (دبير ستاد حقوق بشر[!!!!!] قوه قضائيه) در يادواره شهداي روستاي آسور با اشاره به اينكه پس از حضور 40 ميليوني در انتخابات همه نفس آرامي كشيدند، گفت: به اين حماسه يك شبيه‌خون زده شد، اعلام تقلب در نتايج از سوي مهندس موسوي آن هم چند ساعت مانده به پايان زمان رأي‌گيري، آغاز شبيخون بود…    خيانتي كه مهندس موسوي و دوستانش به ملت ايران مرتكب شده اند، در طول نظام مقدس جمهوري اسلامي بي سابقه بوده است.

شنبه 24 مرداد  1388 –  صادق لاريجانی، رييس قوه قضائيه ايران شد!!!

صادق اردشیر‌ لاریجانی‌ آملی متولد‌ سال‌ ۱۳۳۹ درشهر نجف‌ در عراق است. او در سال ۱۳۷۷ به عنوان نماینده دوره سوم مجلس خبرگان از استان مازندران وارد مجلس خبرگان شد و در سال ۱۳۸۰ با حکم … علی خامنه ای به عضویت شورای نگهبان درآمد.
آقای لاریجانی در یکی مباحثاتی که در سال ۱۳۸۵ درباره منشاء حقانیت و مشروعیت دولت و حکومت در ایران صورت گرفته بود، گفته بود که “فعلیت و کارآمدی حکومت ها به رای مردم بستگی دارد اما رای مردم به حکومت مشروعیت نمی دهد.”

_____________________

جایزه2 :

08 شهریور 1388:

جلاد سابق تهران، سعید مرتضوی جلاد کل کشور شد!

http://3vominbande209.blogspot.com/2009/08/blog-post_30.html

زهرا کاظمی چگونه کشته شد؟

پزشک قانونی سکته مغزی را رد کرد
قاضی مرتضوی شخصا بازجوی زهرا کاظمی بود
در زندان سپاه سه روز وی را برا ی اعتراف گيری کتک زدند تا از هوش رفت

زهرا کاظمی، خبرنگار- عکاس کانادايی ايرانی تبار را لباس شخصی ها دستگيرمی کنند و بعد به دستور قاضی مرتضوی که مشتاق اعتراف گيری از او بعنوان رابط آمريکا و مخالفان داخلی بوده آنقدرمی زنند که جمجه اش می شکند و در بيمارستان سپاه پاسداران ( بيمارستان بقيه الله الاعظم ) جان می دهد.

تيرماه ۱۳۸۲

_______________________________________

سعید مرتضوی، معاون دادستان کل کشور شد

سعید مرتضوی

08 شهریور 1388:

صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، در حکمی سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران را به عنوان معاون دادستان کل کشور منصوب کرد.

آقای لاریجانی یک روز پیش از این حکم، عباس جعفری دولت آبادی را در دادستانی عمومی و انقلاب تهران جایگزین آقای مرتضوی کرده بود. آقای جعفری دولت آبادی پیش از این رئیس دادگستری استان خوزستان بوده است. همچنین در حکم دیگری، غلامحسين اسماعيلی نیز به عنوان رئيس سازمان زندانها و اقدامات تأمينی و تربيتی قوه قضائیه منصوب شده است. هفته گذشته آقای لاریجانی، غلامحسین محسنی اژه ای، وزیر سابق اطلاعات ایران را به سمت دادستان کل کشور منصوب کرد.

سعید مرتضوی پیش از انتصاب به دادستانی تهران، رئیس دادگاه مطبوعات بود و حکم توقیف تعداد زیادی از ده ها نشریه اصلاح طلبی که در ده سال اخیر توقیف شده اند، با امضای او بوده است.

نیک آهنگ کوثر

آقای مرتضوی همچنین در دوره دادستانی تهران، حکم بازداشت و محکومیت تعداد زیادی از فعالان سیاسی اصلاح طلب و مخالف را صادر کرد.

سران احزاب اصلاح طلب که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران دستگیر شده و در هفته های اخیر محاکمه شده اند، همگی با حکم سعید مرتضوی بازداشت شده اند.

نام آقای مرتضوی در جریان کشته شدن زهرا کاظمی، روزنامه نگار ایرانی – کانادایی، در سطح جهان مطرح شد. دولت کانادا آقای مرتضوی را مسئول قتل خانم کاظمی اعلام کرد.

خانم کاظمی در زندان اوین و در زمانی که به حکم آقای مرتضوی در بازداشت بود کشته شد. مقامات ایران، برخورد جسم سخت به سر خانم کاظمی را دلیل کشته شدن او اعلام کردند.

30 اوت 2009 – 08 شهریور 1388

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/08/090830_mortazavi_appointment.shtml

____________________________________

کارنامه‌ی درخشان مرتضوی !!!

سعید مرتضوی در مراسم تودیع و معارفه دادستان قضات و دادسرای انقلاب، از حسن اعتماد آیت‌الله لاریجانی برای انتصاب خود  به معاونت دادستانی کل کشور قدردانی کرد و گزارش هفت سال خدمت خویش را با ذکر جزئیات ارائه داد.  سعید مرتضوی از سرعت عمل قضات مجاهد در مواجهه با  پرونده حوادث ۱۸ تیر تقدیر کرد و کارنامه‌ی درخشانی به دادسرای عمومی و انقلاب تهران برای مهار «فتنه و بحران پس از انتخابات» داد.

خلیل بهرامیان وکیل دادگستری در گفتگو با دویچه‌وله در  نقد نمراتی که قاضی مرتضوی به خود و همکارانش داده می‌گوید:

« با آمدن آقای مرتضوی، دادسرای تهران، دادسرایی سیاسی، نظامی، امنیتی و پلیسی شد. گفته‌های ایشان، بحث «تجاهل العارفین» را به یاد می‌آورد که خود را به نادانی می‌‌زنند چون مردم را نادان فرض می‌کنند. سابقه ایشان در سرکوب مطبوعات و زندانی کردن روزنامه‌نگاران، کشته شدن خانم زهرا کاظمی در اوین و کشته شدن بسیاری در حوادث اخیر، اسفبار است. البته این ساختار غلط قوه قضاییه است که به امثال وی چنین فرصت‌هایی می‌دهد.»

آمار مرتضوی

سعید مرتضوی در مراسم یاد شده، شمار پرونده‌های رسیدگی شده در هفت سال گذشته را ۳ میلیون و ۶۶۶ هزار و ۶۲۷ فقره اعلام کرد و تعیین تکلیف ۶۴۲ هزار و ۳۷۲ فقره پرونده را موفقیت دیگری برای دستگاه تحت مدیریت خود دانست.

خلیل بهرامیان، افتخار به این آمار را تهی از معنا می‌داند و می‌گوید:

« من در طول ۴۲ سال وکالت خود،  دادگستری به این پیسی و فلاکت ندیده بودم. آمار مورد نظر ایشان کمی است نه کیفی. مسئله این نیست که قاضی احقاق حق کند، بلکه قضاتی که آمار بیشتری می‌دهند، از امتیازهای مالی بهره‌مند می‌شوند.  سعی  دادسرا این است که سریع اعلام نظر کند و پرونده‌ها را ببندد. باید مردم را در راهروهای دادگستری ببینید که دارند گریه می‌کنند. دستگاه قضایی ما دست دلال‌ها و سرمایه‌دارهاست. آقای شاهرودی یک ویرانه تحویل گرفت، اما  تیشه به ریشه آن زد و یک فاجعه به آقای لاریجانی تحویل داد. بدتر آن‌که آقای مرتضوی در شعبه ۳ دادگاه انتظامی قضات پرونده‌ای دارد و به همین دلیل معلق بوده است. معلوم نیست چرا رییس قوه قضاییه با این احوال، ابلاغ انتصاب ایشان را صادر کرده است. سابقه کار ایشان درخشان که نیست، فاجعه بار است.»

انتقال تجربه !!!!!!!!!!!!!!

سعید مرتضوی در مراسم تودیع و معارفه مسئولان جدید دادسرای انقلاب تهران، آمادگی خود را نیز برای کمک و انتقال تجربه به رییس جدید دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام داشت. بسیاری می‌‌‌‌‌پرسند میدان اختیارات سعید مرتضوی در مقام معاونت دادستان کل کشور چیست و مسئولیت جدید وی با موقعیت گذشته‌اش چه تفاوتی دارد.  خلیل بهرامیان در توضیح می‌گوید:

« ایشان در زمانی که دادستان تهران بود، قدرت اجرایی یا صدور دستور را تنها در محدوده تهران داشت. اما اینک که معاون دادستانی کل است، می‌تواند محدوده کار خود را گسترش دهد. وی از نظر قضایی ترفیع مقام گرفته اما از نظر اجرایی از قدرت‌اش کمی کاسته شده است.  مهم آن است که ایشان مهره سنگین جریانی تندروست. این  جریان می‌کوشد دادسراها را از قضات، بازپرس‌ها و دادیارهایی که در اصل مقامات امنیتی هستند، پر کند.»

مهیندخت مصباح // تحریریه: رضا نیکجو

http://www.dw-world.de/dw/article/0,,4639640,00.html

________________________________________________________

دسامبر 2009

دادخواهی استفان هاشمی عليه جمهوری اسلامی و سعيد مرتضوی

» از شش سال پيش تا امروز جمهوری اسلامی ايران همه امکانات خود را برای تضمين مصونيت جنايتکاران به ويژه دادستان سابق تهران سعيد مرتضوی بکار گرفته است. متهمان اصلی پرونده قتل زهرا کاظمی همچنان تحت حمايت رهبر جمهوری اسلامی آيت اله خامنه ای و محمود احمدی نژاد قرار دارند. کانادا و اتحاديه اروپا برای پايان دادن به مصونيت از مجازات بايد فعالانه از دادخواست موجه وکلا و خانواده زهرا کاظمی حمايت کنند.»
زهرا کاظمی خبرنگار ايرانی‌تبار کانادايی در دوم تير ماه ١٣٨٢ در حين عکسبرداری از تجمع خانواده های زندانيان در مقابل زندان اوين بازداشت شد. اين روزنامه نگار در مدت بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در اثر ضربات وارده در بيست تير ماه در بيمارستان نظامی بقیة الله اعظم جان سپرد . پس از تلاش اوليه در پنهان کردن علت واقعی مرگ اين روزنامه نگار، مقامات رسمی ايران در ٢٥ تير اعلام کردند که زهرا کاظمی در اثر » ضربه ی مغزی » در گذشته است. پيکر زهرا کاظمی با تعجيل بسيار چهارشنبه اول مرداد ماه بر خلاف خواست پسرش استفان هاشميان که در کانادا اقامت دائم دارد، در زادگاهش شيراز به خاک سپرده شد. خانم عزت کاظمی مادر زهرا کاظمی در هشت مرداد طی مصاحبه ای اعلام کرد که از سوی مقامات رسمی ايران شديدا تحت فشار قرار گرفته بود تا موافقت کند دخترش در ايران به خاک سپرده شود. از همان فردای به خاکسپاری، استفان هاشميان تنها فرزند زهرا کاظمی خواهان نبش قبر و انتقال پيکر مادر خود به کانادا است.
استفان هاشمی به گزارشگران بدون مرز اعلام کرده است » جمهوری اسلامی مسئول شکنجه و مرگ مادر من است و کاملا روشن است که دولت ايران تاکنون هدفش سرپوش گذاشتن بر اين قتل بوده است.
وکلای خانواده زهرا کاظمی بارها نسبت به روند رسيدگی پرونده از سوی دستگاه قضايی انتقاد کرده‌اند. در برگزاری دادگاه های بدوی و تجديدنظر به وکلای خانواده ی کاظمی اجازه داده نشد تا شهود خود را که برخی از آنها از مسئولان بلند پايه دستگاه قضايی ايران بودند برای روشن شدن حقايق به دادگاه دعوت کنند، از جمله سعيد مرتضوی دادستان عمومی و انقلاب تهران که شخصا در بازجويی از زهرا کاظمی شرکت و بنا به گفته‌ی بسياری از شاهدان در ماجرای قتل اين روزنامه نگار دخالت مستقيم داشته است.

دادخواهی استفان هاشمی عليه جمهوری اسلامی : پس از دوسال کشمکش قضايی و پس از دوبار تغيير زمان برگزاری دادگاه ، بررسی اين پرونده در تاريخ ٢ دسامبر در دادگاه عالی ايالت کِبک در کاخ دادگستری شهر مونترال آغاز شد که تا ٨ دسامبر ادامه خواهد يافت. شعبه کانادا گزارشگران بدون مرز در دادگاه حضور دارد.

http://news.gooya.com/politics/archives/2009/12/097097.php

______________________________________

خلخال که چیزی نیست

به بچه های مردم تجاوز کردند

و جایزه هم می خواهند

این همه آقایان می گفتند و می گویند که حضرت علی وقتی شنیده خلخال را از پای یک زن یهودی در آورده بودند گفته است مرد مسلمان باید دق کنه!!

حالا در جمهوری اسلامی آقای خامنه ای، خلخال که سهله، شلوار از پای زن و مرد مسلمان کندند و به آنها تجاوز کردند! اما هیچکی دق نکرده که هیچ! مفتخر هم هستند و جایزه پیروزی و فتح هم می خواهند.

وقاحت آن گروه از باصطلاح نمایندگان مجلس که طالب محاکمه کروبی و خاتمی و موسوی هستند را مرور کنید. همان ها که بسیار خوب هم میدانند که رئیس مجلس با اطلاع و آگاهی از پیروزی میرحسین موسوی شب شمارش آراء به او تلفنی تبریک گفته بود.

شرف نداشته امثال احمد جنتی و احمد خاتمی و شیخ محمد یزدی را به یاد بیآورید که به هاشمی رفسنجانی گفتند: غائله را تمام کرده بودیم و حالا با نماز جمعه ایشان دوباره زنده شد.

بغض رهبر در نماز جمعه بعد از کودتا را به یاد بیآورید و اشاره اش به تن نیمه علیلش را و پس از آن نمایش تئاتری فرمان کشتار مردم و آن فجایع بازداشتگاه کهریزک را صادر کرد و قاضی مرتضوی را بعنوان «قاضی شجاع» مامور دستگیری و شکنجه و اعتراف گیری برای تائید بیماری روانی توطئه خارجی.

اظهار فتح سرلشگر 150 کیلوئی «فیروزآبادی» با زلف رنگ کرده، بیانات چاپلوسانه فرمانده کل سپاه به پیشگاه مقام معظم، سعیدی و طائب و ذوالنوری سه شیخ کودتای 22 خرداد، نقش آفرینی اصغر میرحجازی در بیت رهبر و درکنار آقا وحید و مجتبی خامنه ای که از مصباح یزدی اجتهاد گرفته و… اینها اهل دق کردن نیستند، بلکه باید دق مرگشان کرد. مردم به داستان هائی که درباره  خلخال در آوردن از پای یک زن یهودی می گویند، حالا دیگر می خندند. مردم باور کنند که سردار جوانی رئیس دفتر سیاسی سپاه و حاج منصور ارضی دبیرکل مداحان اهل بیت رهبر نگران در آمدن خلخال از پای زن یهودی اند؟

فرو ریخت، اگر باوری هم هنوز باقی بود!

http://www.peiknet.com/1388/08mor/21/PAGE/37KHALKHAL.htm

_______________________________________________________

استقلال قوا

دو برادر در رأس دو قوه،

علی و صادق لاريجانی

هر چند بودن دو برادر در رأس دو رکن اصلی نظام مغايرتی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ندارد، اما با توجه به روح قانون اساسی و اهميتی که رعايت استقلال قوه قضائيه دارد، به نظر می رسد قرارگرفتن دو برادر يک خانواده اهل قدرت، يکی در مقام رياست قوه مقننه و ديگری در پست رياست قوه قضائيه، برای نظام در بحران فرورفته اسلامی بنوبه خود مشکل آفرين باشد.

حجت الاسلام شيخ صادق لاريجانی، بعنوان قاضی القضات جديد جمهوری اسلامی، درحالی بر کرسی رياست قوه قضائيه ايران تکيه می زند که بحرانی گسترده و عميق نظام جمهوری اسلامی بويژه قوه قضائيه آن را دربرگرفته است.

در ميان پسران آيت الله ميرزا هاشم آملی، جوانترين آنها، صادق آملی لاريجانی راه پدر پيش گرفت و در سال ۵۶ وارد حوزه علميه قم شد. او از فقهای شورای نگهبان و عضو مجلس خبرگان رهبری از مازندران نيز هست. اگر برادر بزرگتر وی محمد جواد لاريجانی با تأسيس «دفتر مطالعات سياسی وزارت امور خارجه» و مديريت «مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی» سال ها در کنار برخی پست های اجرائی، نقش انديشه پرداز سياسی محافظه کاران را عهده دار بوده است، شيخ صادق نيز در سلک روحانيت، پرچم مخالفت با نوانديشی دينی را در حوزه بر دوش کشيده است. نام صادق لاريجانی نخستين بار زمانی بر سرزبان ها افتاد که او در سال ۶۷ و در آغاز شکوفايی نوانديشی دينی در ايران، به نقد نظريه «تکامل معرفت دينی» دکتر عبدالکريم سروش پرداخت.

از ميان برادران لاريجانی، علی لاريجانی داماد آيت الله مرتضی مطهری جنجالی ترين چهره اين خانواده پرقدرت در حاکميت نظام اسلامی بوده است. او پس از برکناری محمد هاشمی از رياست صدا و سيمای جمهوری اسلامی، از سوی آيت الله خامنه ای به رياست اين نهاد منصوب گشت. طی يکدهه رياست علی لاريجانی بر راديو و تلويزيون کشور، اين نهاد بيش از پيش از رسانه ملی به «رسانه ميلی» تبديل گشت. درهای صدا و سيما که با بودجه هنگفت عمومی اداره می شود بر روی اصلاح طلبان، عليرغم در اختيار داشتن مجلس و قوه اجرائيه کشور، بسته بود. پخش برنامه «کارناوال عاشورا» عليه محمد خاتمی، پخش گزينشی کنفرانس برلين از تلويزيون برای تخريب چهره اصلاح طلبان و اجرای برنامه چراغ با حضور روح الله حسينيان رئيس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، و اخيرا عقب نشينی مضحک او در مورد رسيدگی به پرونده تجاوزات جنسی در زندان های کشور، از خدمات علی لاريجانی به اصولگرايان و سند «ولايت پذيری» و «ولايت مطيعی» اين پرقدرت ترين عضو در حلقه برادران لاريجانی است.

دکتر فاضل لاريجانی و دکتر محمد باقر لاريجانی ديگر اعضای گروه برادران لاريجانی هستند که اولی دارای دکترای تاريخ و دومی پزشک و رئيس دانشگاه علوم پزشکی تهران است. برادران لاريجانی خواهری نيز دارند که همسر آيت الله سيد مصطفی محقّق داماد، استاد کرسی فقه و حقوق و فلسفه است که اخيرا انتقادات تندی از کارنامه آيت الله شاهرودی کرد.

صادق لاريجانی اما در زمانی مسئوليت رياست يکی از قوای سه گانه کشور را می پذيرد که نظام اسلامی امروز همان جمهوری اسلامی قبل از ۲۲ خرداد ۸۸ نيست.

قبل از صدور حکم از سوی مقام رهبری، جسته و گريخته در روزنامه ها و سايت های خبری مطرح بود که شيخ صادق لاريجانی متمايل نيست «کادوی زهرآگين» آيت الله خامنه ای را قبل از روشن شدن پرونده قوه قضائيه و زيرمجموعه هايش در حوادث تلخ پس از انتخابات، بپذيرد.

برای قضاوت در مورد نقش رئيس جديد قوه قضائيه کشور بايد منتظر بود و ديد برنامه های او برای احيا و اصلاح قوه ای که روزی ويرانه بود اما بجای بازسازی به «کشتارگاه» و «تجاوزگاه» تبديل شد، چيست. اما پرونده نظام قضايی کشور در حوادث پس از انتخابات چنان قطور و مسئوليت آن در آنچه در درون و بيرون زندان ها اتفاق افتاده چنان سنگين است که زمان زيادی نخواهد گذشت تا مردم پی برند قوه قضائيه قرار است طبق قانون اساسی مستقل باشد يا همچنان نقش بازوی قضايی سرکوب و اطاعت از اوامر رهبر را عهده دار باشد و در بهترين حالت مانند آيت الله شاهرودی رئيس پيشين قوه قضائيه، به سکوت يا ارائه انتقاداتی بی سرانجام از «ويرانی ها» بسنده کند.

….

-حميد فرخنده

hamid_farkhondeh@hotmail.com

_______________________________________________

نامه حجت الاسلام شاهمرادی

باجناق طائب(فرمانده نیروی بسیج)

به کروبی:

حقه بازی سیما را فاش کردم

اما قرار نبود آن را منتشر کنید!!

حجت الاسلام سید حسین شاهمرادی که در دیدار با مهدی کروبی اطلاعات وی در باره صحنه سازی سیمای جمهوری اسلامی و ستاد کودتا، با هدف تکذیب دستگیری، تجاوز و قتل ترانه موسوی را تائید کرده بود، روز گذشته نامه گلایه آمیزی خطاب به کروبی نوشت و از وی گله کرد که چرا این اطلاعات را فاش کرده است. شاهمرادی در نامه خود که در روزنامه «جام جم» وابسته به صدا و سیما منتشر شد نوشت که به شرط فاش نشدن این اطلاعات، آن را دراختیار کروبی گذاشته بود. بدنبال انتشار نامه شاهمرادی، که در حقیقت تائیدی بود بر آنچه که کروبی درباره قتل ترانه موسوی و صحنه سازی صدا و سیما مطرح کرده بود، شیخ مهدی کروبی نیز بلافاصله نامه ای نوشته و دلائل افشای این اطلاعات را توضیح داد. او از جام جم خواست تا این پاسخ را نیز منتشر کند که جام جم تاکنون چنین نکرده است! …..

با انتشار این دو نامه مشخص شد که حجت الاسلام طائب جانشین فرمانده بسیج نقش آفرین بسیاری از جنایات پس از کودتا بوده و صحنه سازی تکذیب قتل فجیع ترانه موسوی نیز زیر سر او بوده است. ترانه موسوی روز اجتماع مردم در مسجد قبا بازداشت شد و چند روز بعد نیمه جان به یکی از بیمارستان های تهران منتقل شد. پزشکان تشخیص دادند که به وی …  تجاوز شده و حتی …

ترانه موسوی اندک زمانی پس از انتقال به بیمارستان در گذشت. ….

http://windowsoniran.files.wordpress.com/2009/07/taraneh-mousavi.jpg?w=275&h=321

آنچه در زیر می آید  جان کلام نامه شاهمرادی  است خطاب به کروبی:

«جناب آقای کروبی! در دیدار با شما، عرض کردم که بنا به مسائل و مصالحی سکوت خواهم کرد. اصرار ورزیدید. خاموش ماندم. قول دادید که تنها برای اطلاع خود کنجکاوید. قول شما و ارادت این کمترین به امام، آن مراد فرزانه‌ای که لباس عالمان بر تنم پوشاند، قفل سکوتم را نزد شما شکست.

با کمال تعجب و تحیر 26 مردادماه بخشی از عرایض من با آب و تاب در صفحه نخست نسخه الکترونیکی روزنامه جنابعالی و به اسم و امضای شما درج شد.

این سوال باقی است که گفته شما، دوا بود یا درد؟ با این کار، کمکی به انقلاب شد یا جریان‌های سیاسی این سو و آن سو، کام خود از آن گرفتند؟»

——-

نامه 28 مرداد مهدی کروبی:

با تجاوز به دختر و پسر مردم

نظام اسلامی حفظ می شود؟

نه کروبی، بلکه طائب و محصولی باید بازداشت و محاکمه شوند

افشاگری تازه‌ی کروبی: سری پر از ساچمه!

https://i0.wp.com/farm3.static.flickr.com/2520/3837452833_d8636f1770_o.jpg

برادر عزیزم جناب آقای حجت السلام والمسلمین شاهمرادی

با سلام و احترام

نامه ای را خطاب به اینجانب در روزنامه جام جم مورخ 28/ 5/ 88 نوشته اید و گله مند بودید از آنچه که من برای روشن شدن افکار عمومی درباره ماجرای ترانه موسوی بیان کردم . البته جای خوشحالی است که شما اصل گفت و گوی خودتان با بنده را تکذیب نکردید ولی معتقد بودید که بنده آنچه که شما به من گفته اید و به قول خودتان تنها قفل سکوتتان را درباره ماجرای ترانه موسوی در حضور بنده شکسته اید به صورت کامل منتقل نکرده ام .

لازم است که در این مورد چند نکته را به شما عرض کنم :

انتقاد داشتید به اینکه چرا بنده امانت دار نبوده ام و مطالبی را که شما نزد من بازگو کرده اید، منتقل کرده ام . من بر آن شدم به نامه شما پاسخ دهم تا شما نیز مطمئن شوید چرامهدی کروبی این سرباز کوچک نظام هیچ گاه نمی تواند در برابر تضییع حقوق مردم سکوت پیشه کند ، به خصوص آنهم در زمانی که عده ای بر آنند تا جنایات وحشتناکی را که روی داده است کتمان کرده و یا به گردن دیگری بیاندازنند .

هنگامی که بنده به شما تلفن زدم و درخواست کردم تا ملاقاتی با شما داشته باشم برای این بود که آنچه از زبان فرد دیگری که البته شما ایشان را می شناسید و مورد اعتمادمان هست شنیده ام را با شما مطرح کنم . پس اگر به خاطر داشته باشید همان موقع که درباره این ماجرا سوال کردم به شما عرض کردم که چه کسی این موضوع را به نقل از شما به بنده گفته است و شما نیز خوب می دانید که ایشان منبع موثقی هستند . در این راستا لازم به توضیح است که بنده از اصل موضوع خبر داشتم و تنها برای توضیحات بیشتر خواستم تا ماجرا را از شما جویا شوم و در حقیقت مطلب تازه ای از جانب شما به من در این باره گفته نشد.

از سوی دیگر شما بهتر می دانید که بنده قصد افشاگری درباره جزئیات ماجرای ترانه موسوی را نداشتم و نمی خواستم این موضوع را فعلا رسانه ای کنم؛ ولی متاسفم از انکه برخی از مسئولان کشور و ائمه جمعه و روزنامه های به اصطلاح اصولگرا از هر تریبونی برای هتاکی به بنده استفاده کردند و بی آنکه تمایلی برای بررسی آنچه که بنده مطرح کردم داشته باشند انگشت اتهام را به سمت اینجانب نشانه رفته و خواستار مجازات بنده شدند .

شاهد آن بودم که جمعی در نماز جمعه و برخی مطبوعات با وقاحت سعی بر آن داشتند تا جنایاتی را که در حق مردم به علت اعتراض به نتیجه انتخاباتی روی داده است کتمان کنند .

چنین بود که من تصمیم گرفتم در پاسخ به زیاده گویی هایی آنان طی مصاحبه ای مسائلی از جمله ماجرای ترانه موسوی را برملا کنم تا این بزرگواران بدانند که مهدی کروبی هیچ گاه بدون سند و مدرک حرف نمی زند .

وقتی که شما با بنده صحبت می کردید فرمودید که داماد جناب آقای حجت السلام والمسلمین حسینی هستید ، در همان زمان بنده در این فکر بودم که چه کسی تلفن و آدرس منزل شما را به نیروهای امنتیی و انتظامی داده است و از کجا آنها می دانند که خانواده شما عروسی در کانادا به نام ترانه موسوی دارد ، چرا که می دانستم شما خانواده ای دارید که از چهره های علمی هستند و در محافل سیاست نیز وارد نمی شوند ولی هنگامی که گفتید داماد جناب آقای حسینی هستید من متوجه موضوع شدم ودر همان جا به شما گفتم که حلقه مفقود شده را پیدا کردم ، چرا که من می دانستم جناب آقای طائب(جانشین فرمانده نیروی بسیج) نیز داماد آقای حسینی است و به شما گفتم که باجناق آقای طائب هستید که تایید کردید . لذا متوجه شدم که آقای طائب یکی از طراحان نمایش ترانه موسوی است . شما بهتر می دانید که باجناق گرامی شما جناب آقای طائب که وارد این معرکه شده است در گذشته نیز سوابق و تجربیاتی از این قبیل در وزارت اطلاعات داشته اند، چرا که رییس دولت وقت به خاطر همین رفتار وعملکردش بود که ایشان را از وزارت اطلاعات اخراج کرد .

طائب، فرمانده شکنجه و اعتراف گیری


آقای شاهمردای بردار عزیز من ، ما نمی توانیم جنایتی که در حق این مردم شده است را نادیده بگیریم و این خواست پروردگار بوده که این جنایات برملا شود تا عاملان آن مجازات گردند . شما که باید بهتر از هر کسی بدانید چه قضایایی رخ داده است . همین هفته ای که گذشت به دیدار سه خانواده ای رفتم که در این حوادث اخیر آسیب دیده اند . خانواده ای پسرشان کشته شده است و بنده از وضعیتی که بر آنها  گذشته است بسیار متاسف شدم . به دیدار خانواده ای رفتم که زن جوانی در منزل داشتند که در این حوادث اخیر به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است که هنوز آثار کبودی بر صورت این زن پس از گذشت 60 روز از این حوادث نمایان بود و دست این زن نیز از چند ناحیه دچار شکستگی شده است و به گردنش آویزان است. همچنین به دیدار خانواده ای از سادات رفتم که جوان آنها در تخت بیماری افتاده بود که شکمش را سوراخ کرده و از این طریق به او غذا می دادند و یک چشمش را نیز تخلیه کرده اند و نابینا شده است و چشم دیگرش نیز در معرض نابینایی قرار دارد . این جوان سرش پر از ساچمه است و چندین بار مورد جراحی قرار گرفته و مجددا نیز باید جراحی شود. وقتی این خانواده ها شرح می دادند که چگونه مورد آزاد و اذیت قرار گرفته اند من متاسف شدم از اینکه این اتفاقات تحت لوای نظام جمهوری اسلامی روی داده است .به نظر شما با دیدن این جنایات کسی می تواند سکوت کند ؟ برادر عزیزمن ما نمی توانیم به بهانه حفظ نظام حقایق را کتمان کنیم چرا که تاریخ بالاخره حقیقت را آشکار خواهد کرد . البته این را نیز می گویم که اکنون بنده برای جمع آوری رای جهت حضور در انتخابات ریاست جمهوری و یا گرفتن پست و مقامی به دنبال پیگیری حقوق مردم نیستم بلکه به عنوان فرزند انقلاب و سرباز کوچک این نظام قصد آن دارم تا از حقوق مردم دفاع کرده و به آنها بگویم که آنچه از سوی عده ای از عوامل خودسر و مسئولان بی تدبیر صورت می گیرد به کل نظام تعمیم نمی یابد .

لازم به ذکر است که از روزنامه محترم جام جم نیز تقاضا می شود که این مطلب را در همان ستون در پاسخ به ایشان منتشر کند .

مهدی کروبی 28 / ٥/ ٨٨

http://www.peiknet.com/1388/08mor/29/PAGE/34KARUBI.htm

08/20/2009 - Posted by | 05- ستادهاي خبري, 06- گزيده‌ها و خوانده‌ها

هنوز دیدگاهی داده نشده است.

بیان دیدگاه